نیست بیفایده این بیخودی و مدهوشی
عقل را پخته کنم از سفر بیهوشی
هیچ دل نیست که با عشق نباشد گستاخ
کو حبابی که بدریا نکند سر گوشی
اخگر از عاقبت کار جهان باخبرست
تن خاکستریش بین پس از اطلس پوشی
سرش از دوش بمقراض فنا بردارند
شمع اگر با تو کند آرزوی همدوشی
زهر چشمش نکند دست هوس را کوتاه
تلخی می نشود مانع ساغر نوشی
همه جا حوصله خوبست بجز بزم شراب
که ز کس فوت شود فایده بیهوشی
تو که بر حرف کسی گوش نمی اندازی
چه شود گر دهیم رخصت یک سر گوشی
حاصل هر دو جهان را بسخن گر بدهند
مگشا لب چه توان یافت به از خاموشی
گرچه بهر گهر آبله جا نیست کلیم
چون صدف ساخته دل با غم تنگ آغوشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیفایده بودن بیخودی و مدهوشی اشاره میکند و بر لزوم پخته شدن عقل از سفر بیهوشی تأکید میکند. او بیان میکند که هیچ دلی نیست که با عشق گستاخ نباشد و از حبابهایی که به دریا نمیرسند سخن میگوید. شاعر از علم به عاقبت کار جهان سخن میگوید و به خاکستری شدن جسم پس از مرگ اشاره میکند. او همچنین به آرزوی شمع در کنار معشوق اشاره میکند و تلخی زندگی را در مقابل شیرینی عشق به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به بیفایده بودن حرف زدن در مجالس غیر شرابخواری اشاره کرده و از دل شکسته خود مانند صدفی با غم یاد میکند.
هوش مصنوعی: این حالت بیهدف و گیجی بیفایده نیست، میخواهم عقل خود را از این سفر بیهوشی به شفافیت و پختگی برسانم.
هوش مصنوعی: هیچ دلی نیست که با عشق روبهرو نباشد. جسارت و شجاعت مثل حبابی است که نمیتواند به دریا نرود و به عمق آن نپیوندد.
هوش مصنوعی: آتش زبانهکشیده از سرنوشت ناپسند دنیا آگاه است؛ اگرچه لباس زیبا و گرانبهایی به تن دارد، اما در زیر آن فقط خاکستری وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر شمع به آرزوی همراهی با تو باشد، سرش را از روی دوش خود برمیدارند و به فنا میفرستند.
هوش مصنوعی: زهر چشمان او باعث نمیشود که اشتیاق و تمایل ما کمتر شود و تلخی زندگی نمیتواند مانع از نوشیدن شراب لذتبخش شود.
هوش مصنوعی: در همه جا حوصله و صبوری امر خوبی است، جز در جمعهای شرابنوشی که در آنجا از دست رفتن هوشیاری به درد کسی نمیخورد.
هوش مصنوعی: اگر به گفته دیگران توجه نکنی، چه اتفاقی میافتد اگر فقط اجازه بدهیم یک لحظه به حرف ما گوش بدهی؟
هوش مصنوعی: اگر تمام دستاوردهای جهان را به زبان بیاورند، فایدهای ندارد، زیرا سخن گفتن چه سودی دارد جز اینکه خاموش بمانیم.
هوش مصنوعی: هرچند برای جواهرات مکان مناسبی وجود ندارد، اما کلیم مانند صدفی است که دلش با غم، در آغوشی تنگ پر از احساسات قرار گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فصل گل گفته واعظ نکنی می نوشی
وقت آنست که سجاده بمی بفروشی
چشم مست تو زنو عربده آغاز کند
زلف و ابروی تو گفتند زبس سر گوشی
چون بخود آیم و هشیار شوم کاندر بزم
[...]
از چه ای بلبل شیدا تو چنین خاموشی
یا که از سوز عطش باز مگر مدهوشی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.