به سودای پریشانیست یارب کار من هرشب
که در دست رقیبان است زلف یار من هرشب
چو دست مدعی زد چنگ همچون شانه بر زلفش
بود چون مرغ شبآویز افغان کار من هرشب
مسلمانان ز کفر مومن همه بیزار و هرروزه
به ننگ و عار کفارند از کردار من هرشب
سرم را از کجا پیدا شود سامان از این رندی
که رهن باده باید خرقه و دستار من هرشب
اگر آتشکده خاموش شد در پارس چون یارب
رود تا گنبد گردون شرار نار من هرشب
حرم را طوف اگر کردم فریب من مخور زاهد
به کعبه جلوهگر گردد بت فرخار من هرشب
جواب لن ترانی پاسخ آمد رب ارنی را
به کوی میفروشان وعده دیدار من هرشب
صلا زد ساقی مستان که جام از کف منه حاشا
که در می هست پیدا پرتو رخسار من هرشب
کدامین بحر ز خار است اندر سینهام پنهان
که مدح حیدر آرد کلک گوهربار من هرشب
زبان چون شمع دارم آتشین آشفته در مدحش
به سر گر تیغ رانَد دشمن خونخوار من هرشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است از شاعر بزرگ فارسی که در آن به بیان عاشقانه و دلمشغولیهای شبانه میپردازد. شاعر نشانههایی از دلتنگی و پریشانی را در ارتباط با یار و رقبا به تصویر میکشد. او از احساسات و دردسرهای ناشی از عشق سخن میگوید و تأکید دارد که هر شب با افکار و آرزوهایش دست و پنجه نرم میکند. شاعر همچنین به ستیز میان ایمان و کفر و احساس شرمساری از کردارهای ناپسند اشاره دارد. در پایان، او به جستجوی نوری از عشق و زیبایی میپردازد که در دنیای پر از مشکل و چالشهای او میدرخشد. این احساسات با استعارههای غنی و زبانی شاعرانه به تصویر کشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: هر شب درگیر دلشوره و نگرانی هستم، چرا که زلف خراب یارم در دست رقیبان است و این وضعیت برایم بسیار آزاردهنده است.
هوش مصنوعی: وقتی که مدعی به سراغش آمد و چنگ انداخت، مثل شانهای بود که بر موهایش میکشد. من هم هر شب مانند پرندهای که به شب آویزان است، در حال ناله و شکایت هستم.
هوش مصنوعی: مسلمانان از کافران متنفرند و هر روز به خاطر رفتار من، حس شرمساری و ننگ نسبت به کافران را تجربه میکنند. من هر شب دلیلی برای این حس شرمی هستم.
هوش مصنوعی: من از کجا میتوانم آرامش و نظم بگیرم در این حالتی که برای رهایی از آن باید لباس و پوشش خود را در هر شبی کنار بگذارم و بیپروا به دنیای شور و شوق بپیوندم؟
هوش مصنوعی: اگر آتشکده در سرزمین پارس خاموش شود، ای پروردگار، چگونه میتوانم هر شب شعلهی آتش خود را به آسمان بلند کنم؟
هوش مصنوعی: اگر به دور خانه خدا طواف کنم، زاهد در دام فریبی نیفتد؛ چرا که بت زیبای برای من هر شب در کعبه خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: "هرگز مرا نخواهی دید"، اما من در کوچههای میفروشان، هر شب وعدهای برای ملاقات با او دارم.
هوش مصنوعی: ساقی به مستان اعلان کرد که از دستت جام را نینداز. حتماً در شراب، نوری از چهره من هر شب نمایان است.
هوش مصنوعی: در سینهام دریایی از احساسات و رازها وجود دارد که ناخودآگاه با قلمی که همچون مروارید میدرخشد، هرشب دربارهی حیدر (علی) مینویسم.
هوش مصنوعی: من زبانی دارم مانند شمع که در حال سوختن و شعلهور است و در ستایش او به سر میبرم. اگر دشمن خونخوارم به من حمله کند، هر شب با او میجنگم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب
که بی من در خراباتست دایم یار من هر شب
بتم را عیش و قلاشیست بی من کار هر روزی
خروش و ناله و زاریست بی او کار من هر شب
من آن رهبان خود نامم من آن قلاش خود کامم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.