از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب
که بی من در خراباتست دایم یار من هر شب
بتم را عیش و قلاشیست بی من کار هر روزی
خروش و ناله و زاریست بی او کار من هر شب
من آن رهبان خود نامم من آن قلاش خود کامم
که دستوری بود ابلیس را کردار من هر شب
برهنه پا و سر زانم که دایم در خراباتم
همی باشد گرو هم کفش و هم دستار من هر شب
همه شب مست و مخمورم به عشق آن بت کافر
مغان دایم برند آتش ز بیتالنار من هر شب
مرا گوید به عشق اندر چرا چندین همی نالی
نگار من چو بیند چشم گوهر بار من هر شب
دو صد زنار دارم بر میان بسته به روم اندر
همی بافند رهبانان مگر زنار من هر شب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و حال و هوای رنج و شوق خود میگوید. او هر شب به عشق یارش در حال گدایی و فراق است و در خرابات یا میکده زندگی میکند. عشق او را مست و مخمور کرده و در غم و اندوه این عشق، زاری میکند. وجود یار برای او همچون رهبانی است که به دستورات ابلیس عمل میکند. شاعر به توصیف حالت خود میپردازد، از نالهها و شورشهای درونیاش در غیاب یار صحبت میکند و به تنهایی و وابستگیاش به عشق اشاره میکند. در نهایت، به جستجوی عشق و شوق خودش در میان کفر و دین میپردازد و نشان میدهد که زندگی او با عشق یار گره خورده است.
هوش مصنوعی: عشق همیشه کار من است و هر شب در حالی که یارم در میخانه و بیمن است، من به آن میپردازم.
هوش مصنوعی: عیش و خوشی و زندگی بدون من برای معشوقهام معنایی ندارد، و هر روز بیمن فقط زوزه و گریه است. همچنین هر شب من نیز چنین حالتی دارم.
هوش مصنوعی: من به نوعی راهب و زاهد خودم هستم و در عین حال، از آنچه که به آن وابستهام لذت میبرم. اعمال من هر شب مورد نظارت ابلیس قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: پابرهنه و سر برهنه نشستهام، چون همیشه در جایی بیخود و بیقید هستم. هر شب، هم کفش و هم دستارم در آنجا به گرو میگذارم.
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر عشق آن معشوق نازنین، مست و رام هستم و شمع وجودم دائم در حال سوختن است.
هوش مصنوعی: او از من میپرسد چرا به خاطر عشق اینقدر نالانم، وقتی که معشوقم هر شب با چشمان پر از اشک به من نگاه میکند.
هوش مصنوعی: من دو صد زنار بر کمر دارم که در شهر میپیچند و بافت آن را راهبان برایم درست میکنند، جز اینکه زنار من هر شب به شکل دیگری درمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به سودای پریشانیست یارب کار من هرشب
که در دست رقیبان است زلف یار من هرشب
چو دست مدعی زد چنگ همچون شانه بر زلفش
بود چون مرغ شبآویز افغان کار من هرشب
مسلمانان ز کفر مومن همه بیزار و هرروزه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.