محیط گریه و اندوه و غصه و محنم
کسی که یک نفس آسودگی ندید منم
منم که در وطنِ خویشتن غریبم و زین
غریبتر که هم از من غریبتر وطنم
به هرکجا که قدم مینهم به کشور خویش
دچار دزد اداری اسیر راهزنم
طبیعت از پی آزار من کمر بسته
کنم چه چاره چو دشمن قویست دم نزنم
نهال عمر مرا میوه غیر تلخی نیست
بر آن سرم که من این بیخ را ز بن بکنم
چو شمع آب شدم بس که سوختم فریاد
که دیگران ننشستند پای سوختنم
چو گشت محرم بیگانه خانه، به در گور
کفن بیار که نامحرم است پیرهنم
ز قید تن شوم آزاد وان زمان زین بند
برون شوم، نیم آزاد تا اسیر تنم
به چشم من همه گلهای گلستان چون خار
خلد، اگر به تماشای گل نظر فکنم
در این دیار چه خاکی به سر توانم کرد
به هرکجا که روم اوفتاده در لجنم
بگو به یار که اندر پی هلاکت من
دگر مکوش که خود در هلاک خویشتنم
نبرد لذت شیرینی سخن عارف
به گوش عبرت نشنید گر کسی سخنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منم که از سر حمدان عقیق در یمنم
به سرخ ری کس نیست همچنان که منم
مرا سزد که کنم در جهان به . . . ر منی
که هر منی است گروگان هفده هژده منم
من آن کسم که ز بس تیز شهوتی . . . رم
[...]
درین نشیمن خاکی بدین صفت که منم
میان نفس و هوا دست و پای چند زنم
هزار بار برآمد مرا که یکباری
ز دست چرخ فلک جامه پاره پاره کنم
گره چگونه گشایم ز سر خود که ز چرخ
[...]
عجب مدار خراباتیی چنین که منم
اگر به کوی خراباتیان بود وطنم
کنشت و کعبه به فرمان روم خدا مکناد
که در ضمیر من آید که من به خویشتنم
خودی خود چو براندازم آن چه ماند اوست
[...]
شکست پشت من از بار غم، چه چاره کنم؟
ز غصه چند خورم خون خویش و دم نزنم
به تیغ هجر دل من هزار پاره شده ست
عجب نباشد، اگر خون برآید از دهنم
ز بس که سینه خراشم چو گل ز دست فراق
[...]
ز روی خوب تو گفتم که پرده برفکنم
ولی چو در نگرم پرده ی رخ تو منم
مرا ز خویش بیک جام باده باز رهان
که جام باده رهائی دهد ز خویشتنم
بجز نسیم صبا ای برادران عزیز
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.