عشقِ تو را خرد نباید شمرد
عشقِ بزرگان نبود کارِ خرد
بارِ تو هرکس نتواند کشید
خارِ تو هر پای نیارد سپرد
جز به غنیمت نشمارم غمت
وز تو توان غم به غنیمت شمرد
چون ز پیِ توست چه شادی چه غم
چون ز میِ توست چه صافی چه دُرد
باری از آن پای شوم پایمال
باری از آن دست برم دستبرد
با تو کله بنهم و سر بر سری
گرچه نیاید کلهم از دو برد
چیست تو را آن نه سزاوارِ عشق
گیر که خوبی و بزرگی بمرد
حُسنِ تو همچون سخنِ انوری
رونقِ بازارِ جهانی ببرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عظمت و ارزش عشق است. شاعر بیان میکند که عشق واقعی قابل مقایسه با خرد و عقل نیست و تنها بزرگان میتوانند بار آن را تحمل کنند. غم و شادی وابسته به معشوق است و هر دو در کنار هم وجود دارند. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که عشق و زیبایی معشوق غیرقابل دسترسی است، و باید آن را به عنوان یک گنجینه ارزشمند در نظر گرفت. در نهایت، زیبایی معشوق مانند سخن خوب برجسته و دلنشین است که تاثیر زیادی بر زندگی و جهان دارد.
هوش مصنوعی: عشق تو را نمیتوان به حساب آورد، زیرا عشق بزرگانی چون تو از درک و عقل فراتر است.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند بار سنگین تو را به دوش بکشد و هیچکس نمیتواند سختیهای تو را تحمل کند.
هوش مصنوعی: من غم تو را بیارزش نمیدانم و از تو آموختهام که میتوان غم را نیز به عنوان نعمتی ارزشمند محسوب کرد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در زندگی من به وجود میآید، چه حال خوش باشد و چه حال بد، همه به خاطر توست. همچنین، همانطور که در میخانه، هر نوع نوشیدنی، چه خالص و چه غیرخالص، از شراب تو نشئت میگیرد.
هوش مصنوعی: باری از آن پا که دچار مشکل است، فشار میآورم و باری از آن دست که به من آسیب زده، میزنم.
هوش مصنوعی: من با تو سر به سر میگذارم و حتی اگر هیچکدام از ما نتوانیم برتری پیدا کنیم، باز هم این نزدیکی و همراهی برایم ارزشمند است.
هوش مصنوعی: چرا به عشق شایسته تو فکر میکنی، در حالی که زیبایی و بزرگمنشی در مردان است؟
هوش مصنوعی: زیبایی تو مانند شعرهای انوری، باعث رونق و شکوفایی در جهان میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مُرد مرادی نه همانا که مُرد
مرگ چنان خواجه نه کاریست خُرد
جان گرامی به پدر باز داد
کالبد تیره به مادر سپرد
آنِ مَلِک با مَلِکی رفت باز
[...]
بوسه ای از دوست ببردم به نرد
نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد
سرخی رخساره آن ماهروی
بر دو رخ من دو گل افکند زرد
گاه بخایید همی پشت دست
[...]
همتش از چرخ همیبگذرد
رایش در غیب همیبنگرد
هیبت او چنگل شیران درد
دولت او سعد ابد پرورد
بوالفرج ای خواجه آزادمرد
هجر و وصال تو مرا خیره کرد
دید ز سختی تن و جان آنچه دید
خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
سخت بدردم ز دل سخت گرم
[...]
ای زتو بنهاده کلاه منی
هر که نیاید کلهش از دو برد
نام تو اوراق سعادت نبشت
جاه تو الواح نحوست سترد
ازخلفات ذات دویم چون برفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.