دلم را یاری از یاری ندیدم
غمم را هیچ غمخواری ندیدم
به قاف عشق بر سیمرغ شادی
اگر دیدی تو من باری ندیدم
امید راحتی اندر که بندم
کزو در حال آزاری ندیدم
دلم را با دهانت کاری افتاد
کز آن در بستهتر کاری ندیدم
به هر بادی شود زلف تو از جای
به سان او سبکباری ندیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تنهایی و عدم یاری در غمها سخن میگوید. او اشاره میکند که حتی در عشق و شادی نیز امیدی نمیبیند و در کنار درد و رنج، آرامش را نمییابد. دلی که تحت تأثیر دیگری قرار گرفته، باز هم در تنگنا و بسته باقی مانده است. همچنین، شاعر به زیبایی زلف مخاطب اشاره میکند که مانند پریشانی در باد به راحتی جابجا میشود و از آزادی آن حکایت میکند. به طور کلی، شعر احساس عمیق تنهایی و عدم آرامش را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دل من در تنهایی و غم خود، هیچ کمکی از کسی نیافت. هیچکس نبود که در این شرایط دردناک به من کمک کند و دلسوزی کند.
هوش مصنوعی: اگر تو توانستی در عشق به اوج و خوشی دست پیدا کنی، من هرگز چنین چیزی را تجربه نکردم.
هوش مصنوعی: امید آرامش را به کدامین کس ببندم، زیرا تا به حال کسی را نبودهام که در حال زحمت و رنج به من کمک کرده باشد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر حرفهایت در وضعیتی گرفتار شده که هیچ راه حلی نمیتوانم برای آن پیدا کنم.
هوش مصنوعی: به هر نسیمی، زلف تو به راحتی جابجا میشود؛ مانند آن، سبکی را هرگز ندیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو چرخ پیر خونخواری ندیدم
بجز خون خوردنش کاری ندیدم
سخن را چون خریداری ندیدم
به از ترک سخن کاری ندیدم
بجز باد صبا یاری ندیدم
وز او به هیچ غمخواری ندیدم
وفا و حسن در یاری ندیدم
به هم حسن و وفا آری ندیدم
نظیرت را پری رویی نجستم
ندیدت را وفا داری ندیدم
نه از بیگانگان نز آشنایان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.