گنجور

 
امیر معزی

عشق یارم هر زمانی منزل اندر دل کند

تا به زیر حلقهٔ زلفش دلم منزل‌کند

دل‌که از من بگسلد منزل‌کند در زلف او

عشق او کز در درآید منزل اندر دل کند

هرکجا او بگذرد رویش جهان پرگل‌کند

هرکجا من بگذرم چشمم زمین پرگل کند

گاه ازو بیم فراق است وگهی امید وصل

بیم و امیدش همه کار مرا مشکل کند

صورتش هر ساعتی در پیش چشم آید مرا

تا دگر باره مرا از خویشتن غافل کند

 
 
 
صائب تبریزی

هر که قطع راه مطلب در رکاب دل کند

هفتخوان چرخ را چون آه یک منزل کند

خاک در دستش بود، چون باد، هنگام رحیل

هر که اوقات گرامی صرف آب و گل کند

هر که می داند به سعی این راه را نتوان برید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند

جلوه چون آب روان در سایهٔ سنبل کند

هرکه را افتد هوای آن لب میگون به سر

غنچه‌ای از گوشهٔ دستار هردم گل کند

از فغان و ناله گلشن را به تنگ آورده است

[...]

واعظ قزوینی

فکر زلفت، دود دل را دسته سنبل کند

حرف رخسارت، نفس را رشک شاخ گل کند

سیدای نسفی

بر سرم روزی که از زلف تو سودا گل کند

حلقه زنجیر را در پای من سنبل کند

مهربانی می کند هر کس شکستم می دهد

بر سر من پا گذارد جای چون کاکل کند

در جوار بزرگان یابند خوردان تربیت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
جیحون یزدی

تانه گرد راهت اندر دامنی منزل کند

هرکجا خاکیست چشمم زاشک حسرت گل کند

کو مرا بختی که بر سوی منت مایل کند

رخ بزلفت زابروان و مژه صید دل کند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه