گنجور

 
اثیر اخسیکتی

ای شمع آسمانی پروانه جمالت

هر دیده ئی و مهری از خاتم مثالت

جمشید کیست، مرغی در آشیان ملکت

خورشید چیست، ماهی برخیمه کمالت

هر شب برسم تحفه، از مجلس کواکب

مه در طبق در آرد، نو باوه جلالت

با رنگ لب حسامت، سر تا قدم زبان شد

اسرار گفت خواهد، با جان بدسگالت