خندید گل و غنچه شکفت و چمن آراست
آن غنچه پژمرده که نشکفت دل ماست
با خار غمم خار گل ای مرغ چمن چیست
کاین خار من اندر جگر و خار تو در پاست
از کوی حبیبم سوی گلزار مخوانید
گلزار من آنجاست که دلدار من آنجاست
گلگشت چمن بر دل آزاده بود خوش
مرغان چمن را بگل و سرو چه پرواست
اهلی چو توان در قدم یار سر افکند
فرصت شمر اکنون که سرانجام نه پیداست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شادابی و زیبایی گلها و چمنها اشاره میکند و در عین حال از پژمردگی دل خود سخن میگوید. او میگوید که غم او مانند خار در دلش نشسته است و از دیگران میخواهد او را به گلزار نبرند، زیرا گلزار واقعی او جایی است که محبوبش آنجاست. شاعر به زیبایی چمن و بیتوجهی پرندگان نسبت به گل و سرو اشاره میکند و در نهایت تأکید میکند که باید از فرصتهای زندگی استفاده کرد، چرا که آینده نامعلوم است.
هوش مصنوعی: گل خندید و غنچه باز شد و چمن زیبا شد، ولی آن غنچهای که پژمرده است و نشکفته، دل ماست.
هوش مصنوعی: بیت اشاره به غم و درد دل شاعر دارد. شاعر از مرغان چمن میخواهد بفهمند که غم او عمیقتر از زخمهای ظاهری است. او به نوعی میگوید که غم او مانند خاری است که در دلش ریشه دوانده و در مقابل، زخمهای دیگران شاید بر روی پوست و بیرونیشان باشد. به این ترتیب، شاعر میخواهد نشان دهد که دردهای درونی هر فرد به مراتب عمیقتر و جدیتر از آن چه به چشم میآید، میتواند باشد.
هوش مصنوعی: از طرفی که محبوبم زندگی میکند، مرا به گلستان صدا نزنید؛ زیرا گلستان واقعی من جایی است که دلبر من آنجاست.
هوش مصنوعی: در دل انسانهای آزاد، زیبایی و خوشی چمنزار حس میشود و این پرندگان خوشآواز به گل و درختان توجهی ندارند.
هوش مصنوعی: وقتی که معشوق در کنار توست و میتوانی سر تعظیم فرود بیاوری، این لحظه را غنیمت بشمار. چرا که نمیدانیم که در آینده چه پیش خواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست، پیروزی آنجاست
ساقی، تو بده باده ومطرب تو بزن رود
تا می خورم امروز، که وقت طرب ماست
می هست ودرم هست و بت لاله رخان هست
[...]
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست
گویند عقابی به در شهری برخاست
وز بهر طمع پر به پرواز بیاراست
ناگه ز یکی گوشه ازین سخت کمانی
تیری ز قضای بد بگشاد برو راست
در بال عقاب آمد آن تیر جگردوز
[...]
ای صاحب اعلی دل تو عالم اعلاست
رای تو چو خورشید، درخشنده و والاست
گر دهر مُهَنّاست بدین عید همایون
این عید همایون به بقای تو مهناست
عالم به تو خرم شد و گیتی به تو روشن
[...]
شب هست و شراب هست و عاشق تنهاست
برخیز و بیا بتا که امشب شب ماست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.