منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی
ترسم که به رغم من از آن بیش نشینی
غم نیست بمن گر ننشینی غم از آنست
کز من گذری غیر مرا پیش نشینی
وصل از تو نجویم که ترا ایشه خوبان
ننگ آید اگر با من درویش نشینی
ایکان نمک بهر جگر سوزی من چند
از دیده روی در جگر ریش نشینی
اهلی دلت از گوشه نشینان عدم شد
وقتست که پهلوی دل خویش نشینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی و جذبه محبوبی میپردازد که چون برقی ناگهان وارد میدان میشود و با زیباییهایش دلها را میسوزاند. او به ویژگیهای ظاهری معشوق، چون روی گل و قامت سرو، اشاره میکند و از تاثیری که این زیبایی بر او گذاشته میگوید. شاعر از محبت و ارادت خود نسبت به محبوب میگوید و به این نکته اشاره میکند که هرچند عمرش در کنار محبوب گذشته، اما تا زمانی که زنده بوده او را به درستی نشناخته است. در پایان، شاعر ابراز میکند که هر بار حال خود را به محبوب میگوید، محبوب به او توجهی نمیکند و در پاسخهایش بیتوجهی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر به من آسیب برسانی، مانع تو نخواهم شد، اما میترسم که با این کار به تو اجازه دهم بیشتر از آنچه که لیاقت داری، پیش روی کنی.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی بر من نیست اگر تو نزد من نمانی، غم من از این است که کسی دیگر به جای تو در کنارم بنشیند.
هوش مصنوعی: من به دنبال وصال تو نیستم، زیرا اگر تو با یک درویش مثل من بنشینی، ممکن است برایت ننگ باشد که با خوبان همنشین شوی.
هوش مصنوعی: تو با طعم نمک خود، به قلب من آسیب میزنی، چرا که چشمانت همچون یک تیری در دل رنجیدهام نشسته است.
هوش مصنوعی: دلت به حال کسانی که در گوشهٔ عدم و غنودگی هستند، میسوزد؛ اکنون وقت آن است که در کنار دل خودت آرامش یابی و استراحت کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.