گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ادیب الممالک

مهلب ابن ابی صفره میرزادی را

شنیده ام که زبونی رسید از قولنج

برای داوری این درد ریخت زر چندان

که گشت جمله تهی خانمان و کیسه و گنج

بپخت فرنیش از شیر گاو و قند و برنج

یکی طبیب و رهاندش ز درد و رنج و شکنج

از آن بنام مهلب مهلبیه بماند

چنانکه ماند ز لجلاج در جهان شطرنج

وزانش فرنی خوانند در بلاد عجم

که هم بفرن شود پخته بی مشقت و رنج