سردار مکریان که بدش نام سیف دین
اندر هنر متین شد و اندر سخن بلیغ
تیغی کشیده بود بر اعدای ملک و دین
اندر نیام کرد قضا آن کشیده تیغ
چون ماه بدر بود و سپهرش هلال کرد
یا آفتاب بود و نهان شد بزیر میغ
کلک امیری از پی تاریخ رحلتش
با خون دیده و دل بنوشت «صد دریغ »