گنجور

 
ادیب الممالک

چو توفیق و تایید حی قدیم

بحاجی علی النقی شد ندیم

یکی کعبه آراست در قم که گشت

پناهیده در ظل رکنش حطیم

بمحرابش افتد سلیمان بخاک

بخاکش کشد موزه از پا گلیم

چو رخت سفر بست ازین خاکدان

بفردوس جاوید و باغ نعیم

بحاجی محمدعلی پوروی

که از مثل او چار مادر عقیم

بگوش خرد در رسید این سروش

که ای مرد دانا و ذات کریم

زآثار کن زنده نام پدر

که نام پدر بهتر از زر و سیم

چو بشنید آن راد مرد این ندا

بوجهی جمیل و بقلبی سلیم

درین بقعه از این دکاکین نهاد

اساسی متین و بنائی قویم

سپس جمله را جاودان وقف کرد

بر این پاک بنیان و والاحریم

بتاریخ آن جستم از بحر طبع

یکی شطر چون عقد در نظیم

امیری بتاریخ این امر خیر

رقم زد لواقف فوز عظیم