گنجور

 
ادیب الممالک

ای برق نژاد آهن اندام

مغناطیس عقول و افهام

جاسوس امور شرک و توحید

ناموس رموز کفر و اسلام

پیغمبر ناطق جمادی

انموزج داستان الهام

دانای سخنگذار بی لب

سیاح جهان نور بی گام

در یم شوی و شنا ندانی

گیتی سپری و داری آرام

مانند حمامة الهوادی

نامه ببری بوقت و هنگام

از مانی پلاتر و رستبر

داری پسری الکترون نام

و آن کودک نوبهر زمانی

داناست ز ابتدا و انجام

خواهم ز زبان بندگانش

بگذاری نزد میر پیغام

کای میر ستوده مؤید

وی داور مهتر نکو نام

تشریف ایالت خراسان

فرخ بادت بفرخ اندام

بر صفحه روزگار مانی

در سایه شهریار پدرام

 
 
 
سنایی

ای ساقی خیز و پر کن آن جام

کافتاده دلم ز عشق در دام

تا جام کنم ز دیده خالی

وز خون دو دیده پر کنم جام

ایام چو ما بسی فرو برد

[...]

عراقی

عشق است که هم می است و هم جام

عشق است می حریف آشام

این جام جهان‌نمای اول

عکسی بود از صفای آن جام

وین غمزهٔ نیم مست ساقی

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مولانا

ای برده نماز من ز هنگام

هین وقت نماز شد بیارام

ای خورده تو خون صد قلندر

ای بر تو حلال خون بیاشام

عشق تو و آنگهی سلامت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

گل را مبرید پیش من نام

با حسن وجود آن گل اندام

انگشت‌نمای خلق بودیم

مانند هلال از آن مه تام

بر ما همه عیب‌ها بگفتند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه