گنجور

 
ادیب الممالک

آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف

از چه رو دادید اینسان ملک ایران را ز کف

مر نمی خواندید ایران را همی مام وطن

ای وطن خواهان چه شد آن حرفهای نشر و لف

خود ندانستیم رندانه چه بود این قیل و قال

در کجا شد آن متینگ وهای و هوی و کف و دف

اف بر آن نااهل مردم کز برای نفع خویش

ملک را کردند ویران عمر ملت را تلف

گرچه بد معلوم از اول کان بهایم سیرتان

صورتی بودند و بد مقصودشان آب و علف

مر نبودم من شما را مام و در دامان خویش

پرورش دادم شما را همچو در اندر صدف

آخر از سر معجرم بردند و خلخالم ز پای

در تماشای من آوردید دشمن صف بصف

جز شما مادرفروشان هیچ دیدستی کسی

مادر خود را فروشد در عوض گیرد خزف

شرمتان بادا که ننگ من شدید از آنکه نیست

هیچ عرقی در بدن از جنگجویان سلف

وین عجبتر ز آنکه چون هنگام فرصت در رسید

جای کیفر خواستن خواندید خود را بیطرف

عبرتی باید شما را از جوانان پروس

کز برای حفظ مادر سینه کردندی هدف

قصه فرعون و موسی را مگر ناخوانده‌اید

که حقش در وقت فرصت گفت فاذهب لا تخف

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
وطواط

ای ز اخلاف تو تازه گشته آثار سلف

مملکت را چون تو نآمد از سلف هرگز خلف

زان خلف ماندی ز شاهان سلف ایام را

کز تو در فردوس آسودست ارواح سلف

پایگاه شرع را از احترام تو علو

[...]

سوزنی سمرقندی

آن خداوندی که فردوس است ازو شهر نسف

اهل حضرت راست از اقبال او جاه و شرف

بر خلایق ناید از وی جز مراعات و لطف

مردمی از خلق او زاید چو لؤلؤ از صدف

نیست جز وی در صف آزادگی دارای صف

[...]

ادیب صابر

آن خداوندی که عالی شد بدو نام شرف

از طرایف مدح او توزد همی نام طرف

تا نیابی بر او ضایع بود رنج طمع

تانگویی نام او مشکل بود نام شرف

خدمت درگاه او توقیع انعام نعیم

[...]

ابن یمین

گر شود در عشق جانان جان شیرینم تلف

هر زمان افزون بود دل را بمهر او شعف

چشم من گر رسته دندانش را بیند بخواب

از خیال روی او گوهر شود همچون صدف

همچو چنگ از پیش بر نارم سر اندر بندگیش

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
جامی

نقد عمر زاهدان در توبه از می شد تلف

قل لهم ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف

جرعه ای کز ساغر اهل صفا ریزد به خاک

خاک آن بر خون ارباب ریا دارد شرف

نکته عرفان مجو از خاطر آلودگان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه