مرا وزارت عدلیه از نخستین بار
ندید قابل شفقت نخواند لایق کار
چرا که فاقد هر شرط و جامع هر خلف
بدم که آدمیم من نه گرگ آدم خوار
وزیر عدلیه از آدمی نفور بود
چنانکه آدمی از او کند بدشت فرار
نه پارتی بدم او را من و نه حامل سیم
نه بی حمیت و بیشرم بودم و غدار
نه آبروی وطن بردمی نه مال کسان
گرفتمی و نه دین دادم از پی دینار
خجسته بودم و باهوش و رای و معنی جفت
ستوده باشم و با عقل و دین و دانش یار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس ناتوانی و بیاعتنایی وزارت عدلیه نسبت به خود اشاره دارد. او خود را فردی بیخطر و بدون سوءاستفاده میداند و بر این باور است که ویژگیهایی چون آرزو برای کار و عدم فساد را داراست. علیرغم اینکه او انسان خوبی است، وزیر عدلیه از او خوشش نمیآید و به نوعی به او سوءظن دارد. در این میان، شاعر بارها به ویژگیهای مثبت خود از جمله هوش، فضیلت و اخلاق اشاره میکند و به این نکته میپردازد که نه تنها او در پی منافع شخصی نیست، بلکه همواره تلاش کرده که آبرو و مال دیگران را حفظ کند.
هوش مصنوعی: من از همان ابتدا که به وزارت عدلیه رفتم، هیچگاه به عنوان فردی شایسته و قابل رحم شناخته نشدم و هیچکس مرا لایق این کار ندید.
هوش مصنوعی: من انسانی هستم که هیچکدام از شرایط بد را ندارم و از لحاظ رفتار هم همچون گرگهای آدمخوار نیستم.
هوش مصنوعی: وزیر عدلیه از مردم متنفر بود، به گونهای که مردم از او دوری میکردند و به سمت بیابان میگریختند.
هوش مصنوعی: نه من اهل فساد و پارتی بازی هستم، نه به دنبال مال و ثروت، نه بی غیرت و بی شرم و نه خیانت کار.
هوش مصنوعی: من نه ناموس کشورم را زیر سوال بردم، نه اموال دیگران را گرفتم و نه برای به دست آوردن ثروت، دینم را به خطر انداختم.
هوش مصنوعی: من شاداب و باهوش بودم و هدفم این بود که با عقل، دیانت و دانش همراهی کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.