مرا وزارت عدلیه از نخستین بار
ندید قابل شفقت نخواند لایق کار
چرا که فاقد هر شرط و جامع هر خلف
بُدَم که آدمیام من نه گرگِ آدمخوار
وزیر عدلیه از آدمی نفور بوَد
چنان که آدمی از او کند به دشت فرار
نه پارتی بدم او را من و نه حامل سیم
نه بیحمیت و بیشرم بودم و غدّار
نه آبروی وطن بردمی نه مال کسان
گرفتمی و نه دین دادم از پی دینار
خجسته بودم و باهوش و رای و معنی جفت
ستوده باشم و با عقل و دین و دانش یار