گنجور

 
ادیب الممالک

از یکی تا ده بگو آن، دو، تروا، کاتر، سنک

سیز، سِت، ویت، نف، دگر دیز است در سر و علن

عشر ثانی اُنز، دوز است و تریز آنگه کاتُرز

کنز و سیز و دیزسِت و دیزویت و دیزنف دان وَون

یازده دوازده سیزده چهارده

پانزده شانزده هفده هجده نوزده بیست

پس ترانت است و کارانت آنگاه سنکانت آمده

هم سواسانت و سواسان دیز شد با کاتروَن

سی چهل پنچاه

شصت هفتاد هشتاد

کاترون دیز است و سان و میل و میلیون آنگهی

هست بیلیون و ترلیون کاترلیون بی سخن

نود، صد، هزار، میلیون

 
 
 
قطران تبریزی

تا بپوشید بلؤلؤی ثمین باغ سمن

از گل سرخ بیاقوت بیاراست چمن

همه کهسار عقیق است و همه دشت گهر

هر دو را گشته طراز از عدن و کان یمن

گل خندان شده در بستان چون روی صنم

[...]

سوزنی سمرقندی

حاجب بوم جوانمرد بسیم و زر و زن

گز ره حکم و تواضع بدهان و گردن

یکمنی خورد همی سیکی و سیلی ده من

ببد خلق همه عمر به پیوست سخن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
انوری

سگ خشم و خر شهوت که زبون‌گیری نیست

تیز دندان‌تر از این هر دو در این خاک کهن

نفس من کو ملک مملکت شخص منست

هر دو را سخرهٔ خود کرده به تادیب سخن

ترک و تازیک شما جمله سگانند و خران

[...]

سید حسن غزنوی

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

آرزوی دل و اقبال حسین بن حسن

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

آرزوی دل و اقبال حسین بن حسن

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

[...]

مولانا

جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن

شد ز تبدیل خدا لایق گلزار فطن

نوبهاری است خدا را جز از این فصل بهار

که در او مرده نماند وثنی و نه وثن

ز نسیمش شود آن جغد به از باز سپید

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه