خداوند آگهی کایم به خدمت
از آن آیم که آن دیدار بینم
نه زان آیم که هم چون حلقه ی در
نشینم بر در و دیوار بینم
درین مجلس که صاحب مجلش را
ز نخل عمر برخوردار بینم
اگرچه کمتر از من کم توان یافت
کم از خود بینم و بسیار بینم
مرا بر دل همین یارست ورنه
نیایم بیش چون کم بار بینم
بدا داری که در جنب عزیزیش
عزیزان جهان را خوار بینم
که گر آسان نیایم باز پیشت
ازین پس زندگی دشوار بینم
تو خورشیدی ولی مه نیستم من
چرا در هرمهت، یکبار بینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نهانی چند سوی یار بینم
نهان دارم غم و آزار بینم
ز صد جانب نظر دزدم که یک ره
به دزدی سوی آن عیار بینم
گهی تنهاش خواهم یافت، یارب
[...]
علاجی کن که یک دیدار بینم
کزین پس صبر را دشوار بینم
ترا تاکی غریب وزار بینم
بچشمت روز روشن تار بینم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.