گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۴

 

ساختی از کینه بی اکبر مرا داد ای فلک

کردی آخر خاک غم بر سر مرا داد ای فلک

داد ای فلک داد ای فلک

صد داد و بیداد ای فلک

در عزای اکبر گلگون کفن داد ای فلک

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۵

 

سرها همه بر نیزه و تن ها همه بر خاک

از کین زمین آه و ز بی مهری افلاک

تا هوش همی راه سپارد سر بی تن

تا دیده همی کار کند پیکر صد چاک

تن ها همه انباشته در خاک و به خون در

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۶

 

شاهی که برد سجده به خاک درش افلاک

آغشته به خون خفت به خاکش تن صد چاک

آن سر که ز گیسوی نبی داشتی افسر

لب تشنه و مجروح شد آویزه ی فتراک

یک دشت فزون خیره کش بی گنه آویز

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۷

 

بار غم بنشسته سنگین بر دلم

ناقه کی خیزد به زیر محملم

آخر ز دلازاری شرمی ای فلک

تا به کی ستمکاری شرمی ای فلک

او شهید و ما اسیر اینک به راه

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۸

 

از دور نیلی سپهر

وز گردش ماه و مهر

ناله نزنم چه زنم چه زنم

از دور زمان داد و بیداد

وز جور جهان آه و فریاد

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۹

 

یکی ای صبا تو برای خدا

قدم از مدینه رنجه نما

برو از وفا سوی نینوا

به پدر بگوی و برادرم

که غریب کوی ولا پدر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۰

 

دردا که از زین سرنگون افتاد بر خاک اکبرم

خاک دو عالم بر سرم

بر خاک خواری اوفتاد از فرق امروز افسرم

خاک دوعالم برسرم

با زندگانی زین سپس ارمان ندارم یک نفس

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۱

 

حسین ای خسرو لب تشنگانم

برادر

برادر جان برادر

فروغ چشم و بازوی توانم

برادر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۲

 

دمید از طرف گردون ماه ماتم

واویلا

که باز آمد محرم

رسید از نو جهان را نوبت غم

واویلا

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۳

 

افراشت علم در صف گردون شه ماتم

در ماه محرم

آورد شبیخون سوی دل ها سپه غم

در ماه محرم

گیتی ز شفق خنجری آورد برون باز

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۴

 

افتاده در خون ای پدر از گرز و تیغ و خنجرم

بنهاده سر بر روی خاک ای خاک عالم بر سرم

تو کشته تن در خون طپان، من زنده بر جا جسم و جان

این سخت جانی ای امان، می نامد از خود باورم

گشت از سپهر پرده در، دامان هامونت مقر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۵

 

قلم از ازل ندانم چه نوشته بر سر من

مگرم برای ماتم همه زاد مادر من

ای فلک ای فلک ای فلک داد

از دست جفای تو فریاد

به مصاف حق و باطل به خلاف حق گذاری

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۶

 

به من ای صبا ز رحمت پدارنه یک نظر کن

نظری به چشم رأفت سوی طفل بی پدر کن

غم و سوز و درد و انده الم و گزند و زاری

تب و تاب و حسرتم را بشنو تمام و برکن

چو شدی ز سرگذشت دل دردمندم آگه

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۷

 

یکی ای نسیم یثرب سوی خستگان گذر کن

به یتیم گونه طفلان پدرانه یک نظر کن

تک و تاز آذرین پی ز سرشک وآه من جو

ز مدینه چار اسبه سوی نینوا سفر کن

به شهنشه شهیان چو مجال راز یابی

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۸

 

ای شه مظلوم حسین وای وای

بی کس و محروم حسین وای وای

در ره تسلیم و رضا جز توکیست

جان به وفا کرده فدا جز تو کیست

بر سر بازار ولا جز تو کیست

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۹

 

ای اکبر ای رعنا جوان وای وای

درمان دل آرام جان وای وای

سوی عدو آهسته ران وای وای

سرو آزادم برادر

شاخ شمشادم برادر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۰

 

چو شد قسمت ز آغازم جدایی

برادر

رضا جانم برادر

چه سازم چاره با حکم خدایی

برادر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۱

 

افتاد از عرشه ی زین آسمانی

خوار شد خاکم به سر عرش آستانی

چنگ سود روبهی شد شرزه شیری

شاهبازی شد شکار ماکیانی

حق و باطل پنجه افکندند و ناحق

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۲

 

از حرم تا شام گردون بر زمین گسترد دامی

که نه شاهینی ز بندش رست خواهد نه حمامی

قاهر آمد دست کین بازوی کفر افتاد چیره

نه نشانی ماند از ایمان نه از اسلام نامی

تا کی ای دست عتاب و عدل حق در آستینی

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۳

 

ای صبا سوی نجف از کربلا بردار گامی

از غزالان حرم با شیر یزدان بر پیامی

کاوش کیهان به جنگ آمیخت هر جا بود صلحی

کینه ی کیوان به ننگ آلود هر جا بود نامی

ساقی کوثر خدا را رستخیز نینوا بین

[...]

صفایی جندقی
 
 
۱
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۸
sunny dark_mode