گنجور

 
سنایی

بخش ۱ - در بیهوده خندیدن: خنده هرزه کار غمر بود

بخش ۲ - فی طول العمر والحسرة مع ذلک: نوح را عمر جمله ده صد بود

بخش ۳ - تمثیل در نفس جهان فانی و قصه لقمان حکیم: داشت لقمان یکی کریجی تنگ

بخش ۴ - در مرگ گوید: فرش عمرت نوشته در شومی

بخش ۵ - حکایت مرد یخ‌فروش التمثل فی دارالغرور: مثلت هست در سرای غرور

بخش ۶ - فی صفة الموت: جز دو رنگی نشد ز مرگ هلاک

بخش ۷ - تمثیل در احوال گذشتگان جهان بی‌وفا: از ثری تا به اوج چرخ اثیر

بخش ۸ - در صفت مرگ پیامبران علیهم‌السلام: تا بگوید ز انبیا و رسل

بخش ۹ - صفت مرگ شاهان فرس و بزرگان ایشان: زان ملوک عجم که در تاریخ

بخش ۱۰ - در صفت موت بنی‌آدم از خاصه و عامه: زان بنی‌آدم از صغار و کبار

بخش ۱۱ - در بقا و فنای جسم و جان گوید: در جهانی که عقل و ایمانست

بخش ۱۲ - در نکوهش این جهان: اینکه اقلیم بیم و امیدست

بخش ۱۳ - اندر طلب بهشت به سالوسی: مرغ و حور از بهشت ابدانست

بخش ۱۴ - اندر زهد ریایی: زهد ورزی برای مرداری

بخش ۱۵ - اندر مذمت دنیا و برحذر بودن از آن فرماید: در جهانی چه بایدت بودن

بخش ۱۶ - در نکوهش حرص گوید: حرص بگذار و ز آز دست بدار

بخش ۱۷ - در شهوت و آز گوید: چیست دنیا و خلق و استظهار

بخش ۱۸ - فصل فی صفة‌الافلاک والبروج والسماء والارض و ما بینهما من‌العجایب ذکر الافلاک و ما فیها من‌العجایب احسن من ابداع المخدرات الکواعب: چندگویی ز چرخ و مکر و فنش

بخش ۱۹ - در دوازده برج گوید: بره چرخ هست مردم خوار

بخش ۲۰ - حکایة فی اصحاب الفغلة: آن چنان شد که در زمین هری

بخش ۲۱ - در صفت ارکانی و گردونی با آن جهان الدنیا قنطرة فاعبروها ولا تعمروها: آنچه ارکانی و آنچه گردونیست

بخش ۲۲ - تمثیل در مذمت دوستی دنیا: ای گرفته به دست حرص و امل

بخش ۲۳ - فی ترک العادة بالمجاهدة: چکنی در کنار مادر خو

بخش ۲۴ - فی تسلی قلوب الاخوة والاخوات: شوی خود را زنی بدید دژم

بخش ۲۵ - فصل فی‌الحکمة ذکرالحکمة احکم فانها بین الکائنات حکم مثل الاحباب والاعداء کمثل الدواء والداء در دوستی و دشمنی: مردم از زیرکان دژم نشود

بخش ۲۶ - حکایت در محبت و دوستی خالص: دوستی دوست را مهمان شد

بخش ۲۷ - التمثل فی ریا الحب: آن شنیدی که عمر خطاب

بخش ۲۸ - فی ذکر رفقاء السوء: دوستی با مقامر و قلاش

بخش ۲۹ - فی ترک المخالطة مع‌الاوباش: خلق جز مکر و بند و پیچ نیند

بخش ۳۰ - حکایت در بی‌وفایی: قصه‌ای یاد دارم از پدران

بخش ۳۱ - در صفت ابلهان گوید: صحبت ابلهان چو دیگ تهیست

بخش ۳۲ - فی تحقیق العشق: آن شنیدی که در عرب مجنون

بخش ۳۳ - التمثل فی‌الانسان و عمله: آن نبینی که پادشه‌زاده

بخش ۳۴ - التمثل فی صفة‌الانسان: آن شنیدی که رفت زی قاضی

بخش ۳۵ - التمثیل فی شکر هدایة‌الاسلام: بود عمر نشسته روزی فرد

بخش ۳۶ - التمثیل فی صلابة طریق الاسلام: رفت زی روم و فدی از اسلام

بخش ۳۷ - التمثیل فی اعتقادالسوء والخوف من قلة الرزق: بود مردی معیل بس رنجور

بخش ۳۸ - حکایت در ظالم و مظلوم: کودکی با حریف بی‌انصاف

بخش ۳۹ - ذکر انقطاع نسب: آدم پاک را برآر از گل

بخش ۴۰ - صفة‌المغرورین فی دارالدنیا: آن شنیدی که حامد لفاف

بخش ۴۱ - التمثیل فی حب الدنیا و غرورها: خواجه‌ای را به مردمی دربست

بخش ۴۲ - فی صفة‌النفس واحواله: دزد خانه است نفس حالی بین

بخش ۴۳ - قال النبی علیه‌السلام: ان الشیطان فی عروق ابن‌آدم یجری مجری الدم: در درون تو خصم با تو بهم

بخش ۴۴ - در کاهلی گوید: بشنو از بارگاه مصطفوی

بخش ۴۵ - مثل اندر حال ادبار: خوش دلی از پی سخن پاشی

بخش ۴۶ - فی‌الحرکة و ترک الاوطان فی طلب‌الآخرة، قال النبی علیه‌السلام: اطلبوا العلم ولو باصین، و قال علیه‌السلام: سافروا تغنموا، ولاتفخروا بالوطن: کرده بر تارک هوا گردان

بخش ۴۷ - محمدت در حرکت و سیر و رنج بردن: زین زمین خسی به چرخ کسی

بخش ۴۸ - فی‌الادب و شرف‌النفس: هرکه شاگرد روز شب نبود

بخش ۴۹ - اندر دور قمر و گردش روزگار: دور ماهست و خلق را از ماه

بخش ۵۰ - حکایت: آن شنیدی که پیر با همراه

بخش ۵۱ - اندر نگاه داشتن راز و مشورت کردن: سر چه پوشی که در بهاران گل

بخش ۵۲ - حکایت: آن شنیدی که گفت دمسازی

بخش ۵۳ - التمثیل فی حفظ اسرارالملوک: بود مردی علیل از ورمی

بخش ۵۴ - حکایت: بود اندر سرخس یک روزی

بخش ۵۵ - اندر موعظت و نصیحت گوید: صحبت زیرکان چو بوی از گل

بخش ۵۶ - اندر صفت بیابان گوید: تنگی راه را صفت بشنو

بخش ۵۷ - اندر تصوف و زهد ذکر التصوف الزم علی الحقیقة لان فیه نجاة الخلیفة: آنکه در بند مال و اسبابند

بخش ۵۸ - در صفت اهل تصوف: هر گدایی که بینی از کم کم

بخش ۵۹ - در طلب کردن از در دلها: در دل کوب تا رسی به خدای

بخش ۶۰ - فی ذم‌الطمع والحرص: دل خود را ز تاب و تابش طمع

بخش ۶۱ - اندر بیان حال صوفی و ستایش صوفیان فرماید علامة اصحاب التصوف ان لایسأل ولا ینهر ولا یدخر: تازه اندر بهار حق صوفیست

بخش ۶۲ - حکایت در حقیقت تصوف: صوفیی از عراق با خبری

بخش ۶۳ - التمثیل فی‌تعلیم الاب‌الغافل لابن الجاهل فی‌التصوف: پسری داشت شیخ ناهموار

بخش ۶۴ - فی‌التفکر والمراقبة فی احوال التصوف: دست دین کن به علم و عدل قوی

بخش ۶۵ - در دنیا نابودن به که بودن: یک جهانند زیر این افلاک

بخش ۶۶ - اندر صفت صورت عالم: تو به گوهر ورای دو جهانی

این آمار از میان ۱٬۴۷۸ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.

توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرع‌های بند قالبهای ترکیبی مثل مخمس‌ها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.

آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.

وزن‌یابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزن‌یابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومه‌ها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.

ردیف وزن تعداد ابیات درصد از کل
۱ فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) ۱٬۴۷۸ ۱۰۰٫۰۰

آمار ابیات برچسب‌گذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:

ردیف قالب شعری تعداد ابیات درصد از کل
۱ مثنوی ۱٬۴۷۸ ۱۰۰٫۰۰