بخش ۲۰ - حکایة فی اصحاب الفغلة
آن چنان شد که در زمین هری
ابلهی کرد رخ به برزگری
گفت با او ز روی نادانی
سبکی چیست در گران جانی
گر نداری همی تو خوار مرا
پنبه بیپنبه دانه کار مرا
سبلت او به کون دهقان به
وین چنین ریش هم به قصران به
زانکه پیش عقول حکمت خوار
پس خزیدن نیامدست به کار
نیست از نقطه تا خط فرمان
گنج بیرنج و درد بیدرمان
هرچه یزدان دهد بر آن مگزین
هرچه گردون کند در آن منشین
کانچه آن نیست کرد هست کند
وآنچه این بر فراشت پست کند
نقش نفسی مقیم کی باشد
هرچه آن نقش کرد بتراشد
در سخاوت به کودکان ماند
بدهد زود و زود بستاند
خود بخندد به تو سپارد ساز
خود بگرید ز تو ستاند باز
زود بخش و سبکستان فلکست
پیر با طبع کودکان فلکست
ذوق این خطهٔ خطا و خطر
هست مانند حوض و نیلوفر
روز بدهد ز بوی خود زورش
چون شب آید هم او بود گورش
روز بخشش ز بوی خویشش قوت
چون شب آید خودش بود تابوت
روز در بویش ار کند پرواز
باز شب جان بدو سپارد باز
بد و نیک فلک همه تلفست
که هبوطش برابر شرفست
گر از این چرخ در نقاب شوی
تا کم از ماهی آفتاب شوی
دختران چون فسانه پردازند
دوک ریسند و لعبتک بازند
وان فسانه حدیث چرخ کبود
سرِ افسانه هرچه بود و نبود
زانکه نامحرمی تو از گردون
داردت پیش خویش خوار و زبون
هرکه او بنده گشت گردون را
کرد ضایع خدای بیچون را
بندهٔ چرخ بندهٔ حق نیست
مر ورا نام مرد مطلق نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به نقد و بررسی انسانها و رفتارهای ابلهانهشان در برابر زندگی میپردازد. شاعر به ابلهی اشاره میکند که در میان برزگران به نادانی و سبکی میپردازد و از آنها میپرسد که ارزش واقعی زندگی چیست. او به این نکته میرسد که دانش و حکمت باید برتر از نادانی باشد و هر چیزی که از خداوند باشد باید مورد قبول قرار گیرد. همچنین شاعر اشاره میکند که در زندگی، نیکی و بدی همواره با هم درگیر هستند و فلک (کیهان) نیز به موازات انسانها حرکت میکند و او را به چالش میکشد. در نهایت تأکید میشود که کسی که بنده کیهان باشد، نمیتواند بنده خداوند باشد و باید به مقام والای انسانی خود پی ببرد.
هوش مصنوعی: در اینجا به اشاره به وضعیتی میپردازیم که فردی نادان به طور نادرست و با بیاحتیاطی، عمل و رفتاری نامناسب از خود نشان میدهد، به گونهای که موجب انزجار یا ناخرسندی دیگران میشود. در واقع، به نوعی نشاندهنده بیخردی و ناپختگی در برخورد با مسائل زندگی است.
هوش مصنوعی: او به طور ناآگاهانه از روی بیفکری میپرسد که چطور میتوان در برابر جان باارزش، سبکی و بیارزشی را درک کرد.
هوش مصنوعی: اگر تو من را تحقیر کنی و چیزی نداشته باشی، به من بیاحترامی نکن؛ چون من بیواسطه و به تنهایی کار خودم را انجام میدهم.
هوش مصنوعی: موهای او به زیبایی سبزهزارها و دشتها هستند، و همچنان که چهرهاش در نیکی و زیبایی در قصرها درخشان است.
هوش مصنوعی: زیرا که خردها در مقابل حکمت ناچیز هستند و به همین خاطر نمیتوانند در برابر آن به جایی برسند.
هوش مصنوعی: در مسیر حرکت از نقطه تا خط، هیچ گنجی بدون زحمت و رنجی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هرچه خدا به تو عطا کند، آن را نپذیر و هر چیزی که آسمان برای تو رقم بزند، بر روی آن نایست.
هوش مصنوعی: آنچه که در واقع وجود ندارد، تنها به شکل یک شیء به نظر میرسد و آنچه در ظاهر بالا و رفیع است، در واقع در عمق خود پست و نازل است.
هوش مصنوعی: هر نقش و اثر که بر دل و جان انسان باقی میماند، به دلیل نفس و روح اوست. اگر آن نفس و روح در جا باشد و ثابت، آن اثر هم ماندگار خواهد شد.
هوش مصنوعی: در بخشش، مانند کودکان باش؛ سریع بده و سریع بگیر.
هوش مصنوعی: شخصی که به تو میخندد، به ساز خود میرسد و وقتی که ساز خود را مینوازد، از تو میگیرد و دوباره به حالت خود برمیگردد.
هوش مصنوعی: به سرعت ببخش و از خودت سبک بکن، چرا که عمر تو به سادگی و بیتفاوتی میگذرد، مانند روحیهی کودکان.
هوش مصنوعی: در این منطقه، خوشی و زیبایی وجود دارد که مانند برکهای آب و گلهای نیلوفر در آن است.
هوش مصنوعی: روز با بوی خود نیرو میدهد، اما وقتی شب میآید، همان روز را به گور میبرد.
هوش مصنوعی: در روزی که به بخشش و رحمت میرسد، همانطور که شب به سراغ میآید، انسان باید آماده باشد که خود را از این دنیای مادی جدا کند، چرا که مرگ به همه خواهد رسید.
هوش مصنوعی: روز که به پایان میرسد، با حس خوبی به شب منتقل میشود و شب دوباره روح را به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: تمام خوبیها و بدیهای دنیا در نهایت به نابودی خواهند رسید و سقوط آنها به اندازهی ارزشهای والای انسانی است.
هوش مصنوعی: اگر از این دنیا و مشکلاتش دور شوی، مثل اینکه از پشت نقابی بیرون بیایی و روشنایی و زیبایی را تجربه کنی، مانند روشنایی که ماه در آسمان دارد و آفتاب بر زمین میتابد.
هوش مصنوعی: دختران مانند داستان سرایان عمل میکنند، با دوک خود کار میکنند و به بازی و سرگرمی مشغولند.
هوش مصنوعی: این داستان دربارهی چرخ کبود، که نماد زمان و سرنوشت است، ماجرای هر آنچه که بوده و هر آنچه که نیست را نقل میکند.
هوش مصنوعی: به این خاطر که شخص نامحرمی تو را در آسمانها (جهان) به زیر سوال برده و در برابر خودت تو را خوار و ذلیل میسازد.
هوش مصنوعی: هر کسی که خود را تسلیم و بنده گردون (سرنوشت) کند، خداوند بینهایت و بیچون را نادیده میگیرد.
هوش مصنوعی: کسی که تحت تأثیر چرخ روزگار است، در واقع عبد و بندهٔ حقیقی نیست. او را نمیتوان به عنوان یک انسان کامل و مطلق شناخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.