گنجور

حاشیه‌ها

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۰ در پاسخ به محمدرضا دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت:

تمامِ این ضرب‌المثل ها در موردِ بیچارگان, هنگامی جاری و ساری می شود که طرف در مسیر راستی و درستی گام بردارد وگرنه اگر برای مثال طرف فقیر باشد و همچنین ناپاک,  در و گشایشی که گشوده نمی شود هیچ, روز به روز هم فقیر تر و بیچاره تر  نیز خواهد شد.

این تجربه و مشاهدات بیش از ۴۰ سال آوارگی  و دربه دری خودم بود که عرض کردم.

به قول حافظ:

گفتم: ای سلطانِ خوبان (خدا)  رَحم کن بر این غریب

گفت: در دنبالِ دل (کسی که به دنبالِ هوی و هوس خود است) ره گم کُنَد مسکین غریب 

حسین موسوی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۹ در پاسخ به حسین مهدو ی نیا دربارهٔ عطار » فتوت نامه:

جناب حسین سلام با اینکه شما دو سال پیش این نظر رو گذاشتید ولی دوست داشتم کمی بیشتر راجع به این مسئله گفت و گو کنیم.البته اگر مشکلی نیست.شما فرمودید که جناب عطار زن را بالاتر از مرد می داند ولی به نظر من این درست نیست.در نظر مردم قدیم همیشه زن مرتبه پائین تری نسبت به مرد داشته و شاعرانی مانند عطار و مولوی و سعدی و غیره هم همین نظر را داشتند.بیتی از بوستان سعدی را به یاد دارم که خواندنش مطمئناً نظر شما را تغییر می دهد.

زن نو کن ای دوست هر نوبهار

که تقویم پارینه ناید به کار

سعدی می گوید هر سال باید زن جدید گرفت چون زن مانند تقویم است و تقویم پارسال به درد نمی خورد.شیخ محمود شبستری نیز در اثر مشهورش گلشن راز با اشاره به یک حدیث زنان را موجوداتی پست معرفی میکند که هم عقلشان ناقص است و هم دینشان و مردان باید سعی کنند شبیه آنها نشوند.

زنان چون ناقصات عقل و دینند

چرا مردان رهِ ایشان گزینند؟

همچنین ابیاتی را از مولوی و عطار به یاد دارم که خواندنشان خالی از لطف نیست

مردانِ مرد اینجا در پرده چون زنانند                          تو پیش صف چه آیی؟ چون نه زنی نه مردی(عطار).     

از مصراع اول این مفهوم بر می آید که شاعر زنان را پائین تر دانسته وقتی میگوید مردان مرد اینجا چون زن اند یعنی آنهایی که مقام بالایی دارند اینجا در مقابل خداوند مثل زنان پست اند.

و مولوی در این بیت عرفانی زنان را ترسو معرفی می کند ان طور که من فهمیدم

شاهی و معالی جو خوش لست ابالی گو                    از شیر بگیر این خو مردی نه ای آخر زن

این ابیات گواهی بر پائین بودن مرتبه زن در نظر مردمان قدیم هستند.البته قصدم توهین به شعرای فارسی زبان نیست چون آنها فخر ایران و ایرانی هستند ولی فرهنگ آن زمان این‌گونه بوده که زنان همیشه رتبه ای پایین تر از مرد داشتند.

 

 

Mohsen Jamal در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۲۲ در پاسخ به کتایون دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۴:

یعنی دل ما دیوانه زنجیری است. و زلف پریشان تو زنجیر این دیوانه بوده  است. اگر تو نباشی ، دلبر دیگری خواهد آمد.

پارسا یاهوئی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۹ در پاسخ به محسن دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۲:

عبارت عاشقت درست است. منظور دل کسی است که عاشق تو شده است.

Omid Shojaee در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۹:

چ‌ونکه میگه دعوی خدایی کرد احتمال زیاد همان فرعون زمان موسی منظورشونه

Omid Shojaee در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۹:

احتمالا منظور سعدی  وهارون الرشیدفرعونیان پیشین مصر بودند که به مردم  بسیار ظلم روا داشتند یا فرعون زمان حضرت موسی 

pereng در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۴:۲۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:

بگفتا هیچ هم‌خوابیت باید‌؟ ...

آیا امکان این هست که این بیت رو کسی معنی کنه؟ 

امیرحسین سلمانی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

ما مانده ایم اینجا که حلال است. حرام است

...

دیری است که دلدار پیامی نفرستاد

چون شعر مرا دید که دارای پیام است

نوا در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱:

بیت اول:

"وصل بتان"

بیت ششم:

"بر" مرغ جان

صحیح میباشد

حمید رضایی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:

"گر" در گرمی کنید کاری رو نباید اگر خواند بلکه باید گرم خواند، یعنی کاری رو گرم کردن در اینجا عشق رو گرم کردن، چون داره صلا می زنه که یاران کار عشق رو گرم کنید 

مهیار در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

چون دل از دست به در شد مثل ...

توسن: اسب، باره

سمیه نورافشان در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:

خانم پریسا در مایه بیات ترک این غزل را به چه زیبایی خواندند.

احسان در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

بی ثمری حصار شد در چمن امید ما

تمام امید های ما _مثل خونه پول ماشین همسر فرزند شغل موقعیت اجتماعی_در این دنیا بی ثمر است

ومانند یک حصار ذهن ما رو احاطه میکنه

رضا تبار در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

حافظ در ابیات زیر زاهد پاک سرشت را مورد خطاب قرار می دهد.زاهد پاک سرشت زاهدی است که نیت و باطن پاک دارد و بدنبال رعایت دیانت است اما اهل عیب گیری است و یر آن تاکید می کند.مشکل زاهد نوعی تحجر است که او را به عیبجویی می کشاند انهم عیبجویی از رندان و نه از فاسقان و کفار! با توجه به اینکه زاهد پاکیزه سرشت است ، شایسته است به جای عیبجویی از دیگری ،با وسعت نظر و نگاه خوش بینانه بنگرد تا از دینداری خود محبت را به دیگران بچشاند نه داروی تلخ فرار از بقیه انسانها را.نهی از منکر موقعی معنا دارد که منکری کاملا مشخص صورت گرفته باشد نه هر کسی نسبت به ما منکر حساب شود.

به انهایی که ایمان آورده اند بگو از مردمی که به ایام الهی ( روز وعده های خدا مثل قیامت) امیدوار نیستند درگذرند تا خدا عاقبت هر قومی را به پاداش اعمال خود برساند.( آیه ۴۵ سوره جاثیه)

معنی ابیات

 

۱- ای زاهد پاک سرشت( ای زاهدی که فکر می کنی در خلقت اساسا پاک و طاهر آفریده شدی) از رندان( عارفان زیرک/ نام دیگر عاشقان محبت که اهل معرفتند و به یاطن شریعت نظر دارند) عیبجویی نکن،

- زیرا گناه دیگران را بحساب تو نخواهند نوشت.

 

۲- من اگر خوب یا بد هستم بتو ارتباطی ندارد.تو در اصلاح خود بکوش،

- زیرا در قیامت هر کس آن چیزی را درو خواهد کرد که در شخصیت خود کاشته است.

 

( راه رستگاری بخود آمدن خود است .جستجو در شخصیت انسانها نوعی فرو رفتن در اعمال دیگران است و باعث غافل شدن از خود می گردد)

 

۳- چه آنها که زاهدانه و هوشیارانه و چه آنها که عاشقانه و با دلدادگی راه بازگشت به پروردگار را برگزیده اند،هردو طالب محبوب خود هستند،

- ( و اگر درست بنگری در این تفاوتها یک چیز مشترک است و آن عشق به معبود است)  همه جا مکان عشق به اوست، چه این عشق به عنوان مسلمان در مسجد باشد و چه به عنوان مومن به دین موسی( ع) در کنشت( معبد یهودیان).

 

۴- من در برابر خشت در میخانه( باطن عارف/ محل مناجات بنده با حق از طریق عشق و محبت) سر تسلیم فرود می آورم،

- اگر مدعی معنای این سخن را درک نکردبگو این سر من و خشتی که میتوانی یر سر من بزنی/ از سر ناچاری سر خودت را به خشت بزن/ تا سرت به سنگ لحد نخورد نخواهی فهمید. زیرا دوگانگی بین من و خودت را تحمل نمی کنی).

 

۵- ای زاهد مرا از سابقه لطف پروردگار نا امید نکن

( زیرا فرموده: رحمت من بر غضبم سبقت دارد. پس چرا پیش از آنکه مردم را مشمول رحمت الهی بدنی ، آنها را مشمول غضب الهی میدانی؟)،

- در حالی که از پس پرده خبر نداری که جه کسی خوب است و چه کسی بد!

 

۶- ( اینکه به نظر شما ) من گاهی از پرده تقوی بیرون افتاده ام به اقتضای بشر بودن است(اقتضای خطا در انسان است ولی این خطا فطری و ذاتی نیست).،

- پدرم حضرت آدم( ع) نیز بهشت را به سبب خطا از دست داد( پس چرا از خطاهای دیگران نمی گذریم؟).

 

۷- ای حافظ اگر در روز اجل ( که بنا است از این عالم به عالم ابدی سیر کنی) توانسته باشی جامی از شراب محبت  از حضرت دوست بگیری ( و در حالت مستی محبت به حق از دنیا بروی)،

- بدان که یکسره تو را به بهشت می برند به شرطی که زندگی را به سبک خراباتی تعریف کرده باشی ( و زاهد باید به تک تک عیبهایی که از دیگران گرفته جواب دهد).

 

 

حسین حجازی شمعونی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

به نظر من خیام داره اشاره میکنه به دنیایی که ن ابتداش معلومه و نه انتهای اون به نوعی تکرار مکرراته مث چرخ و فلکی که یک کار انجام میده با این تفاوت که هر بار مسافرانش تغییر پیدا میکنند،ما از گل دیگران سرشته شدیم و فردا دیگران از خاک ما.

رضا .. در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۳۶ در پاسخ به جعفر عسکری دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۸:

در جمله ز ما هرکه خرد دارد بیش
معنی این مصراع چی هست؟چه ارتباطی با بقیه مصراع ها داره افراد باخرد؟

Ali Sarhaddi در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:

سلام دوستان 

من برداشتم ازین غزل این بود که حافظ در زمان سرودن این شعر دوتا عشق زمینی تو دل و ذهنش بوده و تهه غزل به خودش نهیب میزنه که بجای رسیدن به این دو عشق زمینی از خدا فقط خدارو بخواه

اویس دهاتی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۲۹ دربارهٔ جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - وله:

سلام

شعر عالی ، من نظیرش را ندیده بودم، ولی ای کاش بیت پنجم تمام می شد.

فرهنگ معظمی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶:

به به درود بر حضرت حافظ

رضا تبار در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:

معنی ابیات

 

۱- اکنون که از طرف باغ و بوستان نسیم بهشتی در حال وزیدن است،

- در چنین فضایی شایسته است که خود  با شراب شادی آور انس الهی و کسی که شرشت ( ذات/ طبع/خمیر مایه) او چون حوریان بهشتی ( زیبا ترین مظهر خیال انوار الهی) است ،بگذرانیم. 

 

۲- ( در این حالتی که درهای معنویت گشوده شده ،آنهایی که بهره مند هستندکه هیچ) حتی گدا و آنکس که تا بحال در این وادی نبوده،چرا ادعای پادشاهی نکند؟

- که ابر معنویت بر سرمان سایه افکنده و لب کشتزار حیات چون بزمگاه شاهی است.

 

۳- چمن در این موقعیت حکایت اردیبهشت و طراوت بهاران دارد،

- کسی که این حضور متعالی را که بهشت نقد است رها کند و به فرداها فکر کند عاقل نیست.( در حالی که بهشت تماما به صحنه آمده است!).

 

۴- با شراب احساس حضور حضرت محبوب در این صحنه،  دل خود را آباد کن زیرا این جهان خراب( دنیا)،

- بنا دارد از بدن ما را تبدیل به خاک و از آن خشت بسازد.

 

۵- از دشمن به هر صورتی که باشد نباید انتظار وفا داشت،

- همانطور که نمی شود شمع صومعه را ( انس با حضرت حق ) با چراغ کنشت( که در آن روحیه یهودی گری و دنیا دوستی حاکم است) روشن کرد.

 

( با روحیه مادی گرایی نمی توان به حضور و معنویت رسید).

 

۶- مرا که مست شعف حضور در این صحنه هستم و( از نظر شما) کارنامه سیاهی در این خصوص دارم، سرزنش نکن،

- چه کسی آگاه است که تقدیر او چگونه نوشته شده  لست ؟( یا چه کسی می داند که به سعادت می رسد؟)

 

۷- در تشیع جنازه حافظ  که در کوتاهی خود نسبت به مردم خود را گناهکار می داند کوتاهی نکن،

- او با توجه به همین احساس گناهی که در خود دارد و گرفتار غرور نشده ،طبق وعده الهی به بهشت می رود.

 

( در روایت داریم: دو کس وارد مسجد شدند ، یکی مومن رفت و فاسق بیرون آمد و دیگری فاسق رفت و مومن بیرون آمد.زیرا آنکس که مومن بود به ایمان خود مغرور شد و فاسق گشت و کسی که کافر بود متذکر شد و به رحمت الهی متوسل گشت و مومن شد. حضرت پیامبر ( ص) فرمودند : داخل بهشت نمی شود هر کس به قدر یک دانه خردل کبر( غرور) در دل او باشد و هر کس در راه رفتن خود را یزرگ شمارد و تکبر کند،پروردگار را در حالتی که بر او غضبناک باشد ملاقات خواهد کرد)

۱
۶۸۷
۶۸۸
۶۸۹
۶۹۰
۶۹۱
۵۲۶۷