گنجور

حاشیه‌ها

بنده hashemimasoud۶۸@yahoo.com در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸:

در بیت ماقبل آخر، «بهتر» غلط و «بتر» (مخفف بدتر) صحیح است.

بتر از شرم گناه‌ست نبخشیدن جرم

تو مرا عفو مکن جرم من از یاد ببر

(دیوان عرفی شیرازی، به تصحیح جواهری وجدی، صفحه ۳۱۶)

ابن فردوس در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸:

با بیت قبلی یکی نیست؟

علی محمدی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۲ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸:

ممنون از توضیحات خوبتون.

MOSTAFA Nikroozi در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶:

زیبا بود

بزرگمهر در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

دوستان عزیز توجه بفرمایید که مولانا عجز خود را در بیان آنچه درک کرده اینطور بیان میکند:

من گنگ خواب دیده و دنیا تمام کر.     من عاجزم ز گفتن و او از شنیدنش

این تمام مشکلاتی که در فهم اشعار عرفانی است را بیان میکند.

حلوای تنتنانی،. تا نخوری ندانی

بزرگمهر در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

آقای علیرضا شهبازی،

به نظر من منظور شاعر این است:

گفت  ای شب تو زلفش را دیده ای (که سیاهیت را از او گرفتی) میگوید نه و نه و نه از یک تار مویش(گرفتم)، این پاسخ میتواند پاسخ شاعر به خودش هم باشد.

جعفر جعفر در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۹ در پاسخ به مسعودهوشمندی حاجی آبادغوری دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

در قسمت اول دقیقا چون حافظ از دریا ترس داشته این اوج عشق و شوق دیدار محبوب را نشان میدهد که ترسها را کنار میگذارد و برای رسیدن به آشنا با کشتی شکسته آرزوی باد شرطه میکند که به دیدار محبوب آشنا برود. چون با آسودگی و خیال راحت و کشتی سالم و نشستن و بی تحرکی نمیشود به دیدار محبوب رفت. باید از جان گذر کرد تا به جانان رسید. و این امر با کشتی شکسته امکان پذیر هست. و در قسمت دوم که گفته اید حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود. دقیقا معنای نپوشیدن درست است و اختیار حافظ از نپوشیدن این خرقه حکایت میکند و در مثرع بعدی مفهوم این بیت کامل میشود. ای شیخ پاک دامن معذور دار ما را کنایه به شیخ زده و ازش عذر خواهی کرده در تفکرات و دیگر اشعار حافظ هم این نمایان است. که به شیخ ها و زاهد های ریا کار که فقط در لباس و خرقه تقوا اند اما دنبال منافع خودشون هستند ناراحت هست والبته در این شعر به آنها هم بی اعتنایی میکند.به توجه به این که می در عرفا نماد صافی و زلالی و پاکی هست چون فرد مست که می نوشیده به واسطه می تمام نقابها و زرنگ بازی ها را کنار گذاشته و ادم صاف و یکرو  شده است. و با کنایه میگه

من ادم بدی ام چون لباس و ظاهر  صافی و پاکی را نپوشیدم

ای شیخ تو که خوب و پاکدامنی من را ببخش. 

جعفر جعفر در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۹ در پاسخ به حقیقت دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

در اینجا رندان درست است و آرایه تناقض به کار میرود. مگر میشود رندی پارسا باشد؟ رند دارای بار معنایی منفی و پارسا دارای بار معنایی مثبت است. اگر پیران پارسا را قرار دهیم شعر جذابیت خودش را از دست میدهد. در گذشته تقریبا هر شخصی در سن پیری پارسا میشد (در جوانی پاک زیستن شیوه پیغمبری است**ور نه هر گبری به پیری میشود پرهیزگار) پس پیر پارسا در بیشتر موارد انسانهای معمولی هست. و منتظر بشارت و خبر خوش نمیتواند باشد. بلکه از روی غریزه و به صورت روند کلی زندگی و کهولت سن پارسا گشته. اما فرد رند که پارسایی پیشه کند از روی عقل بوده و دنبال بشارتی از این سختی که تحمل میکند است.

Fast EAGLE در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):

با عرض سلام و تشکر از زحمات عوامل سایت شاید بهتر بود مثل سایر آثار پیشاپیش در این خصوص اون متن سرشار از پیش‌داوری رو درج نمی کردین ، لازم به توضیح نیست که در عرفان نظری و تصوف همه چیز از پیش در سرالقدر رخ داده و قابل پیش بینی هست لذا قلع و قمع این قصیده اقدام جالبی به نظر نمی رسه

سفید در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

 

این شعر شراب ناب است...

 

کورش قیصری نیا در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند 

اینجا مفهوم نظر بازی همان است که قبلا حافظ گفته بود 

آنان که با یک نظر خاک را کیمیا کنند ، آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند ! 

در عرفان ممکنه شخصی در کسری از ثانبه فقط و ففط  با یک نظر  یک بیماری لاعلاج را مداوا کنه و.... عارفان در حقیقت با یک نظر میتوانند معجزاتی کنند که دید سایر افراد جامعه شگفت انگیز و محیرالعقول هست به همین دلیل حافظ در ادامه میگوید بی خبران حیرانند ! یعنی کسایی که اطلاعاتی در این زمینه ندارند  از این کار حیرت زده میشوند 

و واقعا هم همینطوره 

من نظربازی اهل دل و عارفان را چند بار با چشم خودم دیدم و حیران شدم زیرا در سکوت و فقط با یک نظر ( حتی بدون خواندن یک کلمه ذکر ) کارهای شگفت انگیزی انجام میدادند 

مهرداد در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۶ - حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را:

تا به شب در خاک بازی می کنند، هم گفته شده

البته تا شب ترحال، بازی می کنند یعنی تا شب کوچیدن یا شب مرگ در حال بازی و بی خبری هستند. 

سفید در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۲:

 

وگر تو پای نداری، سفر گزین در خویش...

 

سفید در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۲:

 

درخت اگر متحرک بُدی به پا و به پر

نه رنج اره کشیدی نه زخمه‌های تبر...

 

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۲ - در مقام و مرتبت این نامه:

پایندگان بچم پایدار

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۹ در پاسخ به مسلم دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۲ - در مقام و مرتبت این نامه:

مخزن الاسرار را نظامی برای بهرامشاه شاه آذربایجان شاه ارزنگان سرود و  نزد او فرستاد و پنج هزار دینار و پنج استر رهوار  او را بخشید  و این شاه شصت سال بر تخت نشست  چگونه جوانی او را کشت؟

علی میراحمدی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » گفتار یوسف همدان دربارهٔ عالم وجود:

 

خرقه زهد و جام می گر چه نه در خور همند

این همه نقش میزنم در جهت رضای تو

حافظ

 

رضا محمدزاده در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۱ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

درود بر شما آقا رضا ۵ سال پیش چقدر زیبا و حکیمانه معنی آخرین بیت این شعر زیبا را بیان کردید. که به واقع الان آثار این تزویر و ریا کاری های دینی را در جامعه مشاهده میکنم مخصوصا در مسئولین جامعه و به تعبیر زیبای شما همانند بیماری  طاعون فراگیر شده...

حسن جعفری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰:

با درود فراوان؛ جدای از باور پیشینیان در باره چگونگی پیدایش این گیتی،  رباعی زیر به اندیشه و زبانم آمد که این جا را برای نگارش برگزیدم:

خیام تو گفتی که چو رفتی، رفتی

در خواب به من تو چیز دیگر گفتی

 

گر مهر بورزی و کنارش مستی

افتی به بهشت من تو مفتی، مفتی

 

با سپاس از گنجور

داراب لایقی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:

سلام خدمت دوستان گرامی

مباحث مطروحه جناب متفکر با مابقی عزیزان ،جدال شریعت و عرفان است . خود را ملول نفرمایید.

البته ناگفته نماند این گفتگوها بسیار کارگشاست.

با تشکر از همه افکار و ارای گونه گون 

۱
۶۸۹
۶۹۰
۶۹۱
۶۹۲
۶۹۳
۵۴۶۴