امیرحسین صباغی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۵ در پاسخ به م. محمد زاده دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۱۲ - قطران تبریزی:
عذر میخوام. کامل نظر شما رو نخونده بودم. اگر میدونستم بنظرتون سامانیان ترکن اینا رو نمینوشتم.
شما حتی نظر بعدیت هم درسته :)
امیرحسین صباغی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۱ در پاسخ به م. محمد زاده دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۱۲ - قطران تبریزی:
عزیزم حالا شما میخوای قبول کن یا نکن. زمان قطران هنوز سلجوقیان حاکم نشده بودن که اصلا ترکها به آذربایجان راه پیدا کنن. زبان مردم آذربایجان اون زمان یک زبان ایرانی شمال غربی بوده و نوشتههایی هم از اون زبان در دست هست و اینطور که پیداست نزدیک به زبان تاتیه. لزوما با فارسی دری فهم مشترک زیادی هم نداره. ضمنا بعید میدونم امروز حتی یه تاریخدان پیدا کنید که بگه زبان مردم آذربایجان اون زمان ترکی بوده. مگر اینکه به این تاریخدانهای میللتچی مراجعه بفرمایید که اکثرا دیپلم رو هم رد نکردهن ولی مثل جناب زهتابی بهشون میگن پروفسور. دیگه خود دانی. تاریخ رو باید از تاریخدان بپرسی. اگر هم اونطوری که تو میخوای باشه نیست تقصیر کسی نیست.
زینب روزبهانی فر در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
نکته ی دیگه ای که در این شعر نظر من رو جلب کرد عبارت «در فراز کنید» هست، به نظر دوستان ایا فراز کردن کردن در این جا به معنی بستن هست یا گشودن؟! چون در فرهنگ ها در هر دو معنی اومده، آیا منظور این است که در را روی بیگانه ها ببندید یا با خواندن وان یکاد به خدا توکل کنید و در را روی همه باز کنید. راستش به نظر خودم و با توجه به همه بحث و نظرهایی که پیرامون همه شعرها می خونم انگار حافظ داره این حرف رو به مخاطباش میزنه و هر دو معنی هم می تونه درست باشه در رو روی کسانی که با حال و هوای ما بیگانه هستند ببندیم یا خودمون رو به خدا بسپریم و همه رو به جمع خودمون راه بدیم این البته ظن من هست که به قول مولوی با اون یار حافظ شدم اگر کسی نظر دیگه ای داره خوشحال میشم بنده رو هم در اون شریک و سهیم کنه
زینب روزبهانی فر در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
سلام خدمت همه دوستان گرامی
به نظر بنده تمامی کلمه هایی که در نسخ مختلف اومده (قصه، وصله، حیله) در این مصرع «شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید» دارای وجاهت و کاربرد هست. پیش از هر چیز باید توجه کنیم که شب در این بیت معنی استعاری زلف یار رو داره و به این ترتیب در بیت ایهام تناسب ایجاد می کنه. خود کلمه قصه هم ایهام دارد و علاوه بر معنی داستان که میتواند با شب ایهام تناسب داشته باشد به معنی بخشی از مو است بنا بر این می توان معنی بیت را به این چند صورت برداشت کرد
شب زلف یار را با باز کردن گره از آن مانند قصه ای بلندتر کنید
و اگر کلمه مورد نظر حیله باشد
شب زلف یار را با حیله باز کردن گره از زلف بلندتر کنید
همچنین اگر بنا به نظر برخی دوستان و مطابق برخی نسخ وصله هم صحیح باشد باز شب استعاره از زلف یار است و نه شبانگاه
پس به نظر بنده مناسب تراست که کلمه شب و قصه را با هم دارای ایهام تناسب بدانیم و نه تناسب. ضمنا دوست ناشناسی که اصرار داشتند این کلمه وصله به ضم واو است بهتر بود میفرمودند این واژه تلفظ عربی وصله فارسی به فتح واو هست که به معنی افزودن و اضافه کردنه و در فرهنگ المعانی قابل مشاهده است
شب زلف یار خوش است و با این وصله (افزودن بر طول زلف) آن را بلندتر کنید
امیرحسین صباغی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - قصیدهٔ ثانی غضایری که در جواب عنصری گفته است:
دیس و دیسبک جالبی بود :)
محظوظ شدیم
مهران بندپی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۳:
در بیت سوم
تو شمع بی نیازیها برافروز درست است
مسعود.ب.ب در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۸ - جواب خروس سگ را:
با توجه به اینکه مولانا در موارد دیگراز جمله در همین حکایت کلمه "رو"را به کار برده است،به نظر میرسد رو زِ فردا سیر خور... (برو از فردا سیر خور...)درست باشد.
نسیم بهاری در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵ - رؤیای جوانی:
با سلام، من دیوان اشعار شهریار و به ویژه غزلیات استاد را بسیار جستجو کردم اما این غزل را نیافتم. لطفاً اگر کسی اطلاعی دارد پاسخ دهد. سپاس
فرهود در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۸ - مقالت پنجم در وصف پیری:
آتشِ این خاکخم ِ بادگَرد نان ندهد تا نبَرَد آبِ مرد
در این بیت نظامی فلک را به تنور نان تشبیه کرده است که تا آبروی آدم را نریزد نان نمیدهد. (کسی که نان میپزد عرق میکند)
امیرحسین صباغی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ شمس مغربی » رباعیات » شمارهٔ ۴:
مصرع چهارم به وضوح غلط نوشتهشده و به شکلی که حتی حدس هم نمیشود زد که چه بوده چه برسد که درستش را بگردیم و پیدا کنیم.
محمدرضا خانی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵:
با سلام ... من هر وقت این شعر را خصوصا در این ایام شهادت حضرت زهرا س ، میخوانم گویا این شعر از زبان امام علی ع در وداع از حضرت فاطمه س ؛ بیان میشود. وداعی عاشقانه و شاعرانه همراه با سوز و غم فراوان . البته این فقط یک احساس شخصی است که به اشتراک میذارم و قصد تفسیر به این معنا را ندارم . شاید شما هم در این احساس شریک من شوید .
هاله رحمانی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۶:
عرض ادب. بیت هشت، مصرع دو، وزن جور در نمیاد. به گناه چون که ما نظر حقارتی کن
به نظرم، بعد از «گناه»، یک«هر که» اضافه بشه،و که دوم حذف بشه، درست میشه.
به گناه هر که چون ما نظر حقارتی کن.
نگین ماهانی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۸:
من در کودکی معنی تراژدی را اولین بار با این شعر عمیقا درک کردم ... هر بار که میخوانم نمیتوانم اشک چشمانم را کنترل کنم ...
خانلر در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
باسلام...
خدمت عزیزان و سروران و ادب دوستان.
باید گفت هر کسی به اندازه ی فهم خود و ادراک خود برداشتی از غزل مولانا می نماید همچون که هر کس به اندازه ی ظرف خود آب از بحر بردارد...
به نظر بنده سودا می تواند همان سوْ دا در ترکی باشد که همان دوست داشتن و عشق معنی شده و شاعر داره از درگیر شدن خودش در عشق و اتفاقات بعد آن بیان میکندکه این عشق هم می تواند زمینی باشد و هم الهی...که تمام این اتفاقات که در طول شعر پیش می آید حاصل عشق است و قلب را چون دریایی مواج تشبیه کرده که کشتی عقل را در هم میشکند و خون و حیات دریا که همان قلب است را خشک می کند و از آدمی فقط تکه های استخوان می ماند که آن هم در درون خاک دفن می شود که در پایان با اشاره ای عجیب و دقیق و خلاصه می گوید که عشق همچون افیون دریای حیات را می خشکاند و همچون دهانبند یا افساری تو را به هر سمت و سویی می برد.
چه می دانستم که این عشق مرا اینگونه مجنون و دیوانه بسازد ودر دلم آتشی بیافکند و دلم راچون دوزخ شعله ور گرداند و از چشمانم باران عشق رودی چون جیحون سازد،نمی دانستم که عشق چون سیلابی عقل مرا(که دراینجا به کشتی تشبیه شده) در دریای خون (مقصود تلاطم و درگیری بین عقل و دل)بیاندازد.آنگاه با قدرتی فرا دست یافتنی عقل مرا (که به کشتی تشبیه شده)در هم بکوبد و تصمیمات عاقلانه(که به تخته های کشتی تشبیه شده ) را که هم چون زنجیر وار چراغ راهم بود را از هم جدا کند وامکان تصمیم درست گرفتن را از من بگیرد با دل آشوبه های پیاپی که حاصل عشق است(دراینجا به موج های پیاپی تشبیه شده) آنها رو از هم جدا سازدو عشق رسیدن به معشوق همچون نهنگی دریای دل و احساس فرد را فرو خورد و از فرد چون جنون نماند و از دریایی از احساس چون ذره ای احساس که آن هم بیانگر جنون آدمی است باقی نمی ماند که رود مظهر تلاطم و جنون و خروش هست و دریا مظهر آرامش و مقصود شاعر این است که عشق مرا از دریایی از آرامش به غوغا کده ای چون رود خروشان تبدیل کرد و در پیچاپیچ و خم و راست این وادی (عشق)انداخت.
یوسف شیردلپور در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵:
نرگس مست اجرای خصوصی فوق العاده رویایی استاد
شجریان 👌👌💐💐💕💕
یوسف شیردلپور در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:
چه بیت نابی: درواقع وقتی مطیع و فرمان بر کسی باشی وقتی که عاشق از همه چیز از برای رسیدن به معشوق میگذر میگوید که من که دربست در اختیارم چه خواهی مختاری،
بگرد بر سرم ای آسیای دور زمان
به هر جفا که توانی که سنگ زیرینم 👌👌
اجرای خصوصی شجریان نرگس مست موسوی دنیایی خود یعنی تفسیر وتحلیل این شعر وغزل فوق العاده است 💕💕💐💐💐
Afshin در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:
جان ز تو نوش می کند دل زتو جوش می کند
یوسف شیردلپور در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۹:
با لحن ی شیوا بسیار عالی ودلنشین اجرای خصوصی شجریان مرید خرابات 👌👌👌❤️❤️💐💐
فرهود در ۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۴۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۵:
سالها پیش در مجلهای خواندم که از بزرگترین متفکران جهان پرسیده بودند «از قوای سهگانهی یک کشور، کدام به صلاح و آبادنی آن کشور مهمتر از سایر قوا است؟»
هفتاد درصد از آنها پاسخ داده بودند قوه قضا.
فرهود در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۲ - داستان مزدک با قباد: