آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد
آبی که خِضِر، حیات از او یافت
در میکده جو، که جام دارد
سررشتهٔ جان، به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد
ما و مِی و زاهدان و تقوا
تا یار، سرِ کدام دارد
بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست
در دور، کسی که کام دارد
نرگس همه شیوههای مستی
از چشمِ خوشت به وام دارد
ذکرِ رخ و زلف تو دلم را
وردیست که صبح و شام دارد
بر سینهٔ ریشِ دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد
در چاهِ ذَقَن چو حافظ ای جان
حُسنِ تو دو صد غلام دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
این شعر درباره وصف مهربانی ساقی به شاعر است که سلطنت جم و زندگی جاودانه خضر را به او عطا کرده است. و شاعر میگوید که جان را باید از می و پیاله باده خواست زیرا آفرینش جان از باده و مستی است. شاعر در ادامه سپیدهدم را و سیاهی شب را یادآور زیباییهای رخ و زلف یار خود میبیند و مستی تمام مستان را از لطف کرامت لبهای ساقی و یار خود. در پایان شاعر از زیبایی رخ یار خود میگوید که صدها کشتهمرده و چاکر را بهگرد خود و همچون تشنگان در دور چشمه و چاه چانه خود جمع کرده است.
هر کس که مست است و باده مینوشد، سلطانی و شاهی جمشید را همیشگی دارد.
آن آب حیات که خضر از او زندگی جاودانه یافت را در میکده جستجو کن و آنرا از پیاله شراب بخواه.
کار و سر رشته جان را به می و باده بگذار زیرا جان بر مستی قوام یافته و از او آفریده شده است.
قسمت ما می و باده شده است و قسمت زاهدها، تقوا و پرهیزگاری تا میل و انتخاب یار کدام باشد.
هر کس که مست است و خوش و شاد گشته است بجز از مستی و کرامت لبهای تو نیست ای ساقی.
گل نرگس و چشمهای مست همگی یک گوشه و کرشمه از چشمهای زیبای تو را به قرض گرفتهاند.
وصف رخ زیبا و موی سیاه تو ورد زبان دل من است و دلم هر سپیدهدم و شامگاه به یاد توست.
آن لبهای سرخ تو هر دم دل عاشقان و دردمندان را بیشتر میسوزاند.
زیبایی تو در یک قلم و فقط دویست غلام و چاکر همچون حافظ کشتهمرده زیبایی چاه چانه دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آواز دهید، تا ببینند
صوفی که به دست جام دارد
همین شعر » بیت ۱
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
گرچه نمک تمام دارد
بر سفره کباب خام دارد
هستی که بحق قوام دارد
او نیست، ولیک نام دارد
گر عاشقی این مقام دارد،
تقوای جهان چه نام دارد؟
آن سرو سهی چه نام دارد؟
کان قامت خوش خرام دارد
خلقی متحیرند در وی
تا خود هوس کدام دارد؟
ماهی که به حسن او صنم نیست
[...]
دل شوق لبت مدام دارد
یا رب ز لبت چه کام دارد
جان عشرت مهر و باده شوق
در ساغر دل مدام دارد
شوریدهٔ زلف یار دایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.