گنجور

حاشیه‌ها

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷:

12- هیچ کس آب ز سرچشمهٔ مقصود نخورد - مگر آن تشنه که جایش به لب جوی تو بود

***

[نامه های عین القضات همدانی] 

دریای التعظیمِ لله

[یزدانپناه عسکری]

مدرکات مبتنی بر حواس موجود زنده ‌مشتمل است بر درجات آگاهی

پس حواس و تفسیر حواس تجلی سرچشمه بی کران آگاهی هستند.

5+2+5/7+100+87- ج 1 ص 215 ج 2 ص 66

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۹ در پاسخ به پریسا دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۵ - زیارت شیخ بایزید بسطامی و طلب اهل علم:

ابن سینا  چندین سال پیش از اینکه ناصر خسرو به سفر رود درگذشته بود دگر امکه مگر نمیبینی میگوید  علی نسایی میگفت از ابن سینا شنیدم  چگونه خودش ابن سینا باشد 

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۴:

همانا شنیدی که کاوس شاه - به فرمان ابلیس گم کرد راه‌

***

[نامه‌های عین القضات همدانی ج 1 تهران: اساطیر 1377- ص 426]

از ابلیس کس نجست و نجهد؛ اما بنده‌ی او بودن  دیگر است. و فی بعض الاوقات از او زخمی خوردن  دیگر.

[یزدانپناه عسکری]

مغلوب نمودن و گریز ذهنِ در نوسان ابلیس، با قصد.

 2.8.2-9.60.210 

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ بهاء ولد » معارف » جزو اول » فصل ۱۹:

ارادت و قدرت

***

[نامه‌های عین القضات همدانی جلد اول صفحه 143]

ارادت من بی‌قدرت من بکار نیاید

[یزدانپناه عسکری]

کمال یا رفتار بی‌عیب و نقص لازمه قدرت و اراده انسان است، کمال زوال پذیر نیست.

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۶:

سعادت خواهی از عادت گذر کن - که ترک عادت است اصل سعادات

***

قرآن کریم

لا إِکْراهَ فِی الدِّین- البقرة 256

[بعثت لرفض العادات  ؛  افضل العبادة ترک العادة]

[عین القضات همدانی – تمهیدات ص 137]

جمال قرآن  آنگاه بینی که از عادت پرستی بدر آیی

[یزدانپناه عسکری*]

بازگشت از عادتِ توصیف عالم به حقیقت فیاض عالم هستی.

حبیب شاکر در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:

سلام بر همراهان همیشگی 

دنیای عجیبیست خدا میداند 

می زاید و می پرورد و میراند 

چیزی ندهد که عاقبت نستاند 

جزحسرت و داغی که بدل می ماند 

سپاس از دوستان

محسن حسینی پور در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۱:

با سلام

بیت 14 :

یا رب به غیر این زبان جان را زبانی ده روان

در قطع و وصل وحدتت تا بسکلد زنار من

بسکلد همان شکل قدیمی بگسلد می باشد که در زمان های قدیم به صورت بسکلد از ریشه سکلیدن رواج داشته است که به مرور زمان جای حرف "س" و "ک" با هم عوض شده است و در تغییری دیگر، به خاطر تکامل زبانی و دشواری تلفظ کاف وسین با هم به صورت بگسلد در آمده است.لازم به ذکر است کلمه بسکلد در آثار منظوم و منثور حضرت مولانا به دفعات به کار رفته است و در سایت وزین گنجور قابل مشاهده است.

محسن حسینی پور در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۸:

با سلام

بسکلد همان شکل قدیمی بگسلد می باشد که در زمان های قدیم به صورت بسکلد از ریشه سکلیدن رواج داشته است که به مرور زمان جای حرف "س" و "ک" با هم عوض شده است و در تغییری دیگر، به خاطر تکامل زبانی و دشواری تلفظ کاف وسین با هم به صورت بگسلد در آمده است.لازم به ذکر است کلمه بسکلد در آثار منظوم و منثور حضرت مولانا به دفعات به کار رفته است و در سایت وزین گنجور قابل مشاهده است.

محسن حسینی پور در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۹:

با سلام

بسکلد همان شکل قدیمی بگسلد می باشد که در زمان های قدیم به صورت بسکلد از ریشه سکلیدن رواج داشته است که به مرور زمان جای حرف "س" و "ک" با هم عوض شده است و در تغییری دیگر، به خاطر تکامل زبانی و دشواری تلفظ کاف وسین با هم به صورت بگسلد در آمده است.لازم به ذکر است کلمه بسکلد در آثار منظوم و منثور حضرت مولانا به دفعات به کار رفته است و در سایت وزین گنجور قابل مشاهده است.

مجید هشتگردی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۰ در پاسخ به ایوا سلیمی دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴:

بهار ۲۰۲۳!!!؟

تقویم جلالی چه ایرادی داره؟

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل عاشر - اصل و حقیقت آسمان و زمین نور محمد ص و ابلیس آمد:

110- ذات حق- تعالی- را بحق توان دیدن که مرد را از مرد بستاند. 

[*ابوالمعالی عبدالله بن ابی‌بکر محمد میانجی   عین‌ القضات همدانی] 

گر عشق حق خویش طلب خواهد کرد - بس مدّعیان که او ادب خواهد کردچون

download

12:83 – 12:95 – 12:96+ نامه‌های عین القضات همدانی ج3 ، به اهتمام دکتر علینقی منزوی –دکتر عفیف عسیران  تهران: انتشارات اساطیر 1377- صفحه 313* 

علیرضا دهقانی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۴ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:

درود بر شما، چرا فکر می‌کنید هرکس حافظ قرآن هست نماز می‌خواند؟(در طول تاریخ بسیار حافظان قرآن که مرتد شده‌اند میتوانید سرچ کنید).

بزرگترین رندی حافظ اینست که نمی‌توانید به قطع بگویید که به چه مذهب و مسلکی تعلق دارد و حتی از مخاطب راز فهم می‌خواهد که همچو سرو آزاده و انسان باشد نه مانند زاهدان و ریاکاران فقط یک اسم از دین و انسانیت به ارث ببرد

تشکر از سایت خوب گنجور 

امامقلی خرمی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۵ در پاسخ به جعفر سرخی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

با سلام.من فکرمی کنم که دراویش دراین غزل اولیاء الله می باشند نه یک فرقه خاص .بیت آخر منظور از آصف منظور از امام زمان(عج) است.
طبق این نوشته حافظ چند جا شاه شجاع را نکوهش می کند در صورتی که حافظ همیشه از شاه شجاع در غزلیات دیگر تمجید می کند و این نیز منافات دارد با این نو معنی و تفسیر کردن

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۹۷- سورة القدر- مکیة » النوبة الثانیة:

ثم جد فی الطلب و دعا الله فوضعها فی الاوتار

***

[نامه‌های عین القضات همدانی  ج 2 ص 382]

علم نامسطور ارباب البصایر : أطلبوها فی الأوتار

[یزدانپناه عسکری]

آواتار

متعادل و متوازن بودن موجودی درخشان بر تارهای باشکوه نور اراده‌اش

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - وقال ایضاً فی الزهد وترک الدنیاوالموعظة والحکمة:

آنرا که نور باصره در پردۀ عماست

***

[نامه‌های عین القضات همدانی – ج 1 ص 3]

جان آدمی الوان ادراک کند بی‌آلت باصره

[مولانا - غزل 1270]

چشم گشا شش جهت شعشعه نور بین

گوش گشا سوی چرخ ای شده چشم تو گوش

[یزدانپناه عسکری]

مُلکی ترین فرد نیز دید ملکوتی را دارد اما از آن آگاه نیست.

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷۰:

چشم گشا شش جهت شعشعه نور بین - گوش گشا سوی چرخ ای شده چشم تو گوش

***

برخواند نقش سکۀ دینار معجزش - آنرا که نور باصره در پردۀ عماست

***

[نامه‌های عین القضات همدانی – ج 1 ص 3]

جان آدمی الوان ادراک کند بی‌آلت باصره

[یزدانپناه عسکری]

مُلکی ترین فرد نیز دید ملکوتی را دارد اما از آن آگاه نیست.

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴:

رموز عشق شود فاش اگر نه کلک تو جامی - سخن به صورت تشبیه و استعاره نویسد

***

[نامه های عین القضات همدانی  ج1 ص 159]

هر معنی که دیده ی عموم ‌بر آن نیفتاد، آنرا در لغات اسمی نیست

[یزدانپناه عسکری]

ارباب البصایر ناگزیر از استعاره در بیان معنی.

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ هجویری » کشف المحجوب » بابٌ فی ذکرِ رجالِ الصّوفیة منَ المتأخّرین علی الاختصار » بخش ۱ - بابٌ فی ذکرِ رجالِ الصّوفیة منَ المتأخّرین علی الاختصار من أهلِ البُلدان:

7- محمد معشوق

***

[عین القضات همدانی، نامه‌ها  ج3 ص352و353]

و این جماعت که رسیدند، ایشان را مغلوبی در پناه خود نگاه ‌می‌داشت، و مستی ایشان سایه‌وان سر ایشان شد. و هرکه با تمیز بود سرش ‌برداشتند؛ الاّ کسانی که شایستة نبوّت بودند، پس ایشان را بر آن راه‌های دور از جاده ‌اطلاع دادند. و چون مطلع شدند، ایشان را واراه آوردند و مُشرفی مملکت به ایشان تسلیم کردند.

و از جملة مغلوبان این دو ترکمان بودند،که حسین قصاب‌ از ایشان حکایت کرد: وا کاروانی عظیم به راهی می‌رفتم، ناگاه دو ترکمان از میان کاروان برون‌ شدند و راه نامسلوک را رفتن گرفتند. این قصاب می‌گوید: واخود گفتم که این دو ترکمان مگر راه می‌دانند نزدیک‌تر از این راه معهود؛ پی ‌بر پی ایشان نهادم و می‌رفتم، و کاروان همچنان بگذاشتم، و شبی بود تاریک. چون پاره‌ای راه رفته بودم، ناگاه‌

روی ماه پوشیده شد به ابری سیاه، و من راه گم کردم؛ ولیکن چاره نمی‌دانستم جز رفتن. چنانکه گویند، مصراع: در شیب و فراز عشق، افتان، خیزان. می‌گوید: چون نیمه‌شبی بود، دوباره ماه از ابر برون آمد، و از قدم آن دو جوانمرد بازیافتم و می‌رفتم.

چون صبحی بود، کوهی پدید آمد. آن دو ترکمان مردوار پای بر آن کوه‌ نهادند، و به یک ساعت بر آن بالا شدند؛ من نیز جانی می‌کندم و ساعتی بیفتادمی و ساعتی برفتمی. آخر بر سر آن کوه شدم. آفتاب طلوع می‌کرد. لشکرگاهی عظیم دیدم خیمه‌های بی‌نهایت زده. و در آن میان، خیمه‌ای دیدم عظیم. پرسیدم که آن خیمه از آن کیست؟ گفتند: آن سلطان است. پای راست از رکاب برون افتادم، آوازه‌ای به گوشم رسید که سلطان در خیمه نیست و برنشسته است و به شکار شده.

مرا عقل زایل شد،

پای چپ در رکاب بماند و پای راست باز افتاده، و هنوز در انتظار آنم که سلطان بازگردد. آن دو ترکمان یکی محمد معشوق‌ بوده است و یکی‌ امیرعلی عبو.

[یزدانپناه عسکری]

النَّبِئ، مسافران آگاهی و در پای چپ مانده طهارت دل

دانلود فایل pdf

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۵ - در بیان آن که پاکی باطن را آبَش شیخ است. لابد که ناپاک از آب پاک شود. حرفت‌ها و صنعت‌ها که کمترین چیزهاست بی استادی و معلّمی حاصل نمی‌شود، شناخت خدای تعالی که مشکل‌ترین و عزیزترین کارهاست و بالای آن چیزی نیست از خود کی می‌توان بدان رسیدن؟ حق تعالی برای آن کار نیز معلمان پیدا کرد و آن انبیاء و اولیاء‌اند علیهم‌السّلام بی حضرت ایشان آن کار به کس میسّر نشود. آنکه بی استاد دانست نادر است و بر نادر حکم نیست و هم آن نادر برای آن است که خلق دیگر از او بیاموزند و چون آموختند و به مراد رسیدند، چه از غیب و چه از استاد. باز نباید گفتن به مرید واصل که از آن شیخ که تو یافتی من نیز بروم و از او طلب دارم از تو قبول نمی‌کنم. همچنان که نشاید گفتن که من از پیغمبر و یا از شیخ نمی‌ستانم بروم از آنجا بطلبم که ایشان یافتند. از این اندیشه آدمی کافر شود زیرا این همان است، مثالش چنان باشد که شخصی چراغی افروخته باشد دیگری هم که طالب چراغ باشد گوید که من از این چراغ نمی‌افروزم چراغ خود را بروم از آنجا بیفروزم که تو افروخته‌ای، این سخن نه موجب مضحکه باشد؟:

97- زانکه تبدیل شد ز حال بحال - این چنین دان تبدل ابدال

***

[عین القضات همدانی*]

این‌که خضر(رئیس الابدال‌) را  دو کس بیند  در یک حالت، روا بود قطعاً.

[یزدانپناه عسکری*]

شکل‌دهی خضر  بدل خود را محصول انضباطش دربرداشتن فاصله‌ای است که بُعد نیست ساختار است.

_____________________________________

* نامه‌های عین القضات همدانی جلد سوم ص 292و293

* 15-7+4.190+77– 

حامد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۷ در پاسخ به عین فرزین دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۴۳ - در بیان آن که از دو کس احتراز می‌‬باید کرد:

نؤد. [ ن َ ئو ] ( ع اِ ) بلا. سختی. رنج

جایی به معنای «رویارویی با» ندیدم!

۱
۶۴۶
۶۴۷
۶۴۸
۶۴۹
۶۵۰
۵۲۶۵