گنجور

 
سعدی

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به کوه و دشت گشت

در بهار و دی به سالی یک دو بار

آمدی در قلب شهر از طرف دشت

گفت ای آنان که تان آماده بود

گاه قرب و بعد این زرینه طشت

توزی و کتان به گرما پنج و شش

قندز و قاقم به سرما هفت و هشت

گر شما را بانوایی بد چه شد؟

ور مرا بینوایی بد چه گشت؟

راحت هستی و رنج نیستی

بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت

 
 
 
منتسب به هر دو سخنور
انوری

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به سوی دشت گشت

سعدی

همین شعر » بیت ۱

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به کوه و دشت گشت

انوری

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به سوی دشت گشت

در تموز و دی به سالی یک دو بار

آمدی در قلب شهر از طرف دشت

گفتی ای آنان کتان آماده بود

[...]

حکیم نزاری

سال نو بر ششصد و هفتاد و هشت

بود کز تاریخ هجرت میگذشت

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه