گنجور

حاشیه‌ها

دکتر سید روح اله تقوی پور در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

09 آتش است این بانگ نای و نیست باد

هر که این آتش ندارد نیست باد

در اینجا مولانا دو تا نیست باد به کاربرده نیست باده اول به معنی این است که باد نمیوزد» و «نیست» «باد دوم یعنی خدا کند که نباشد و یا بهتر این است که .نباشد نکته ای را که مولانا میگوید خیلی ظریف و عجیب و دقیق است هیچ شاعری چنین نکته ای را به کار نبرده صدای نای را و بانگ نای را میگوید آتش است. بانگ های بادی است که در نی می دهند و این باد را آتش دانسته و این آتش عشق است و هرکس این آتش عشق را نداشته باشد عدمش به ز وجود است و بهتر اینکه نباشد.

بدون عشق زندگی کردن بهتر است که به کلی نباشد.

مانی جوادی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۷:

درود،
به نظر اینجانب، در پوستین خلق افتادن، اشاره دارد به پاچه گیری و حمله ی بی دلیل سگان به عابران. مولانا میفرماید:
چون سگان کوی، پر چشم و مهیب
اندر افتادند در دلق غریب
کنایه به بدگویی و عیب جویی دارد.

متین . در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای:

بینظیررر بوددد👌👌

هدهد میرزا در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۱:

بیت 17 تا 44 باید در ابتدای قصیده آورده شود.

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

تضمین غزل شماره ۱۲ حافظ
......................

غرق و مستم  از نگاه و جامِ چشمان شما
اذن ده من هم بچینم جان به قربان شما
میوه های رنگ رنگ از باغ و بستان شما
................
ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما
آبروی خوبی از چاه زَنَخدان شما
************
وعده دادی صبح زود آیی،کنون شب آمده
نامدی صبرم پر از خواهش،لبالب آمده
از شرار چشم مستت جسم در تب آمده
...............
عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده
باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟
************
در ازل از رب خالق یافت جانت تربیت
پاک زادی دور بودی از گناه و معصیت
در وجود و ذات تو هر گز نباشد عاریت
.......‌.....
کَس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
بِه که نفروشند مستوری به مستان شما
************
ای صبا با یک نفس کن تازه جانم چون سحر
زآفتاب آید شجر را هر حلاوت در ثمر
درد بر جان زاد کآنگه شد ز حالت بی خبر
......‌‌.‌‌....
بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر
زان که زد بر دیده آبی، روی رخشان شما
************
گل، مگر با خار، صوت بلبلت را خسته ای
صید مرغان کرده ای خود از کمندش جسته ای
یا درِ، الفت بروی یار و یاران بسته ای
...............
با صبا همراه بفرست از رخت گل دسته‌ای
بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما
************
نقطه جیم است گوئی خال، در آن زلف خَم
در نسیم و با صبوحی صبح را من دم بدم
درد را با ناله میگویم  بسازِ زیر و بم
.................
عمرتان باد و مراد ای ساقیانِ بزمِ جم
گر چه جام ما نشد پُر مِی به دوران شما
************
جان و امید مرا بر محملش همره کنید
یار میآید هلا اغیار را گمره کنید
بد نظر را چشم بد زین کاروان کوته کنید
..‌.‌‌‌‌‌..........
دل خرابی می‌کند، دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما
*************
هر سری البته دارد با دل آرامی سری
چشم مستت بین در آئینه چه شوخ و دلبری
ای که با مجموع بخت وشاد کامی همسری
.‌‌‌‌‌................
دور دار از خاک و خون دامن، چو بر ما بگذری
کاندر این ره کشته بسیارند، قربان شما
************
شاد کن ما را به لبخندی رضای حق جو
جان هر صاحبدلی را بسته ای بر تار مو
چشم مستت بین بعالم فتنه ها خیزد ازو
........................
می‌کند حافظ دعایی، بشنو، آمینی بگو
روزی ما باد لعل شَکَّرافشان شما
************
با خیال خوش ز تو هر لحظه دارم خلوتی
از برای وصل با تو نیست ما را قدرتی
بو که روشن گردد از هجران چراغ عبرتی
...............
ای شَهنشاه بلند اختر، خدا را همتی
تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما
************
جاوید مدرس رافض

۰

روح و ریحان در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در وصف بهار:

بر عروسان چمن بست صبا هر گوهری

که به غواصی ابر از دل دریا برخاست

استاد قمشه‌ای در برنامه ای، این بیت را از بهترین ابیات  شعر پارسی دونستن، انصافا هم همینه، خیلی خیلی زیبا گفته

سُلگی قاسم . در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:

              ا ز هزاران تن یکی صوفی اند 

                  مابقی در دولت او میزیند

 چه نیکوست نظرگاه عزیزان که نظر فرمودند  تصحیح  کردند 

اما بدا به حال آن جیره خوارانی که خوان نعمت و قلم نظر دیگران برای خود دفتری میسازند بدون آنکه  کوچکترین اشاره ای کنند‌،.

                       قاسم سُلگی 

 

علی اسمال در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:

عجب شعر فوق العاده ای

نردشیر در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱ - از قصیده‌ایست که در نصیحت و موعظت گفته و موجود از آن این است:

سی سد و پنجاه هزار کشته در زلزله ری ....

کوروش در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس:

آدمی در حبس دنیا زان بود

تا بود کافلاس او ثابت شود

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر:

ششدره چیه ؟

کوروش در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۹ در پاسخ به سفید دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر:

خب ؟

کوروش در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۴ - خاریدن روستایی در تاریکی شیر را به ظن آنک گاو اوست:

منظور از تهدید در بیت آخر چیست ؟

کوروش در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۶ در پاسخ به تاوتک دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۳ - تمامی قصهٔ زنده شدن استخوانها به دعای عیسی علیه السلام:

چه ربطی داشت ؟

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

تضمین غزل حافظ شماره ۱۱
..............
ای مرغ وصل سایه فکن روی بام ما
که عنقا توجهی نکند سوی دام ما
خورشید باده گر بپزد عقل خام ما
.........
ساقی به نور باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
**********
طرف چمن نسیم سمن زار دیده ایم
سردار عشق را به سرِدار دیده ایم
در نور عشق گرچه تب نار دیده ایم
..............
ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما
**********
با جد وجهد طالب حق، بنده شد به عشق
آثار جهلِ دل،چو پراکنده شد به عشق
ره یافت دل به مهر،چو بالنده شد به عشق
....‌............
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما
**********
صحبت ز نیک نامی ما نیست با بَدان
بی ناخنیم و خیره نگردیم با ددان
دل را قرار نیست درین تیره خاکدان
...............
چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان
کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
**********
در ساحل ار زفکرت گرداب بگذری
از این جهان چو عاشق و بیتاب بگذری
دنیا همه بدولت و در شاب بگذری
.............
ای باد اگر به گلشن اَحباب بگذری
زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما
**********
سرًیست از خدا چه تفاوت، به هر سری
جز میکده نرفته  ندانم دگر دری
تا مه قران کنی بشکن قوس مشتری
.............
گو نام ما ز یاد به عمداً چه می‌بری؟!
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
**********
آن ناوکی که رفت بپرواز و شد ز شست
بازش توان ندید هرآنرا زشست، جست
من شهره ام به باده کشی از دم الست
..........
مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است
زآن رو سپرده‌اند به مستی زمام ما
**********
هر چند رنج و سختی دنیا ز بهر ماست
شادان نه افزونی و  افسرده نی ز کاست
گر رنجه ای تو هیج نرنجیم ما ز راست
............
ترسم که صرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست
نانِ حلالِ شیخ، ز آب حرام ما
**********
اوصاف دل به شرح بگویم ولی چسان
از عشق آیتی ز وفا بر دلم نشان
هرگز نمیرود زدلم یاد مهوشان
..........‌‌‌‌...
حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همی‌فشان
باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما
***********
مقبل کسی که میل کند، دوست را کمال
باشد که یاد خوش بُوَد از دوره وصال
در هر طریق همره ما روی تو خیال
..‌......‌..........
دریای اخضر فلک و کشتی هِلال
هستند غرق نعمت حاجی‌قوام ما
***********
جاوید مدرس رافض

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۷ در پاسخ به ملیحه رجایی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

تضمین غزل حافظ شماره ۱۱
..............
ای مرغ وصل سایه فکن روی بام ما
که عنقا توجهی نکند سوی دام ما
خورشید باده گر بپزد عقل خام ما
.........
ساقی به نور باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
**********
طرف چمن نسیم سمن زار دیده ایم
سردار عشق را به سرِدار دیده ایم
در نور عشق گرچه تب نار دیده ایم
..............
ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما
**********
با جد وجهد طالب حق، بنده شد به عشق
آثار جهلِ دل،چو پراکنده شد به عشق
ره یافت دل به مهر،چو بالنده شد به عشق
....‌............
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما
**********
صحبت ز نیک نامی ما نیست با بَدان
بی ناخنیم و خیره نگردیم با ددان
دل را قرار نیست درین تیره خاکدان
...............
چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان
کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
**********
در ساحل ار زفکرت گرداب بگذری
از این جهان چو عاشق و بیتاب بگذری
دنیا همه بدولت و در شاب بگذری
.............
ای باد اگر به گلشن اَحباب بگذری
زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما
**********
سرًیست از خدا چه تفاوت، به هر سری
جز میکده نرفته  ندانم دگر دری
تا مه قران کنی بشکن قوس مشتری
.............
گو نام ما ز یاد به عمداً چه می‌بری؟!
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
**********
آن ناوکی که رفت بپرواز و شد ز شست
بازش توان ندید هرآنرا زشست، جست
من شهره ام به باده کشی از دم الست
..........
مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است
زآن رو سپرده‌اند به مستی زمام ما
**********
هر چند رنج و سختی دنیا ز بهر ماست
شادان نه افزونی و  افسرده نی ز کاست
گر رنجه ای تو هیج نرنجیم ما ز راست
............
ترسم که صرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست
نانِ حلالِ شیخ، ز آب حرام ما
**********
اوصاف دل به شرح بگویم ولی چسان
از عشق آیتی ز وفا بر دلم نشان
هرگز نمیرود زدلم یاد مهوشان
..........‌‌‌‌...
حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همی‌فشان
باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما
***********
مقبل کسی که میل کند، دوست را کمال
باشد که یاد خوش بُوَد از دوره وصال
در هر طریق همره ما روی تو خیال
..‌......‌..........
دریای اخضر فلک و کشتی هِلال
هستند غرق نعمت حاجی‌قوام ما
***********
جاوید مدرس رافض

امیرحسین صباغی در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۲ - و قال ایضاً فی هجو شهاب الدّین عمر اللنبانی (مثنوی):

حد همین نیست سخندانی و زیبایی را؟

صد بار هم بخونی کمه.

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:

زرگران و تبرسران از جا دربند شروان است

پویا شیری در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵:

پند حکیمان 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۲۴:

در بیت هفتم

میده= نوعی نان گرد شکل

۱
۶۳۵
۶۳۶
۶۳۷
۶۳۸
۶۳۹
۵۴۵۹