گنجور

حاشیه‌ها

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۷ - وله ایضا:

سلام بر یاران همراه

این شعر در افواه عموم به صورت ذیل شهره شده:

 

هرکس بد ما به خلق گوید

ماچهره زغم نمی‌خراشیم

 

ما خوبی او به خلق گوییم

تا هردو دروغ گفته باشیم

 

شاد وخرم باشید.

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۴۱:

سلام مهفا جان

   چه حسن انتخابی داشتید شما وهمسر گرامیتان به به چه شعر زیبایی

شاد باشید

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۲ در پاسخ به فردین torshizi1@gmail.com دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:

فردین عزیز سلام

معنی بیت مورد سوال جنابعالی از نظر بنده اینه:

برای چه تعجب کردی که من در سر پیری چنین عاشق شدم؟ باید سوال کرد تو چگونه جوان رعنایی هستی که تونستی دل پیری چون من رو بربایی؟

 در بیت نهم هم که فرمودید ابروان چشم معشوق را به کمانخانه تشبیه کرده(اضافه تشبیهی) قطعا کمان قادر به دوختن چیزی نیست  خب تیر هم که از کمان پرتاب میشه پس بنظرم منظور نگاه معشوقه یا همان جوان بیت قبل

معنی بیت

من از  کمانخانه ابروان تو چشم بر نمیدارم حتی اگر دیدگانم را باتیر به هم بدوزند.

شاد وخرم باشی 

Mojtaba Heydari در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

در خرابات مغان هوش مجویید،ز ما

همه مستیم، در این میکده هوشیار کجاست؟

این غزل با آواز پادشاه احساس حضرت گلپا و ساز روح انگیز استاد یاحقی بی نظیر است....

MoRy Kessler در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۱۰) حکایت آن مجنون که تب داشت:

که گر میرم کرا گیرد تب اکنون؟!

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۰۲:

ای دل اگر آن عارض دلجو بینی - ذرات جهان را همه نیکو بینی 

در آینه کم نگر که خودبین نشوی - خود آینه شو تا همگی او بینی 

***

[سید عمادالدین نسیمی]

از نقش و صفت، نام و نشانی نتوان یافت -   آنجا که کند شعشعه‌ی ذات تجلّی

ذرات جهان را همه در رقص بیابی - آن دم که شود پرتو خورشید هویدا

[یزدانپناه عسکری]*

آنچه وجود دارد، فیضان فیض وجوداست جاودانه.

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۲۱ - النوبة الثالثة:

6- قوله: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ اقتضاء این آیت آنست که هر چه در راه بنده آید که سر بفسادی بیرون خواهد برد، از آن احتراز کند و دوری جوید. و آن چهار چیز است: یکی دنیا، دیگر خلق، سدیگر نفس، چهارم شیطان. دنیا زادست و تو مسافر در کشتی نشسته، اگر زیادت برگیری کشتی غرق شود و تو هلاک شوی، خواهی که ازین فتنه دنیا برهی «نجا المخفّون و هلک المثقلون» بر خوان. میگوید: سبکباران رستند، و گرانباران خستند.

***

[قرآن کریم - آل‏ عمران / 118]

لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً

[یزدانپناه عسکری]*

بیگانه منصوب

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۵- سورة الحجر- مکیة » ۲ - النوبة الثانیة:

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ» ای ساخلق، «بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ، فَإِذا سَوَّیْتُهُ» عدّلت صورته و اتممت خلقه،

***

علاءالدوله سمنانی

دوام‏ وضو، در مقام محاربه با نفس و شیطان

[مولانا – دیوان شمس غزل 245]

چون نداری خلاص بی ‏چون شو - تا ببینی جمال بی چون را

[یزدانپناه عسکری]*

مأموریت بشر برای دوام ضوء

بشری که حرارت چشمة وجودش آشکار و تغییر کننده است. مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ - حجر 28 ،26 ،33

در طریق خلاص بی چون شو - تا برآید دُرّ مکنون، حماء مسنون‏ را

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش:

کرده ‏ای تاویل حرف‏ بکر را - خویش را تاویل کن نی ذکر را

[یزدانپناه عسکری]*

هرمنوتیک ادراک

________

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » حقّ الیقین فی معرفة رب العالمین » باب هفتم در حکمت تکلیف و جبر و قدر و سلوک:

قاعدة- تعلق فعل که امر نسبی است به ظاهر عین تعلقی است که به مظهر دارد و هر دو جهت اگرچه اول حقیقی است و دوم مجازی در حد اعتباراند و باز در هر دو نسبت از حیثیت وحدت کلیت واحدیت جمع حقیقی دیگر است.

***

[اِسْماعیل‌ حَقّی‌ بُروسَوی‌]1

الْواحِدُ الذی‏ لا ثانی‏ له‏

تفسیر روح البیان، 10جلد، دار الفکر - بیروت، چاپ: اول، ج‏8 ؛ ص72

[محمدعلی الحسینی]2

دلالت « الْواحِدُ الذی‏ لا ثانی‏ له‏ » بر مجرّد المجردات است.

[یزدانپناه عسکری]*

جامع جمیع اسماء

______

1- تفسیر روح البیان، 10جلد، دار الفکر - بیروت، چاپ: اول، ج‏8 ؛ ص72

2- زبانشناسی توحیدی، نظریه و تطبیق، دکتر محمدعلی الحسینی، ترجمه دکتر سیّد حسین سیّدی- انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد 1386

ابوتراب صمیمی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷:

با سلام به همه عزیزان 

به نظر من منظور جناب فردوسی از یکی بوستان بد در اندر بهشت یعنی چهره گرد آفرید را به بوستانی تشبیه فرموده که( درِ) ان به بهشت باز می شود  « در» در اینجا معنی درب یا ورودی می دهد

رضا در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

هفت وادی و هفت بیت

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳:

چو بشناخت اهنگری پیشه کرد
 گراز و تبر اره و تیشه کزد

گراز گونه ای بیل دوتایی و زنجیر دار است یکی   دسته زنجیر را میگیرد و یکی دسته بیل  - دوبار اهنگری را در  یک دو لختی نمی اورند

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲:

اینها از خود  فردوسی است بجز ان دو سه بیت که واژه عربی دارد و سست است این دنباله داستان   است    پیشتر گفت که
 نخستین یکی گوهر امد  به چنگ
 به اتش جدا کرد اهن ز سنگ
سر مایه کرد اهن ابگون
 کز ان سنگ خارا کشیدش برون
اینک میگوید که چگونه شد که توانست این کار کند و میگوید
 یکی روز شاه جهان سوی کوه
 گذر کرد با چند کس سوی کوه
 انگاه داستان اتش را میگوید و سپس میگوید
چو بشناخت  اهنگری پیشه کرد
 گراز و تبر اره و تیشه کرد
 گراز گونه ای بیل زنجیر دار و دو تایی است یکی دسته زنجیر و یکی دسته بیل را میگیرد
 نام جشن سده  روز و شب به نوروز است  و در همین روز فریدون بر ماردوش  پیروز شد  و در همین روز اتش پدید امد فریدون چون ارمایل را بازخواست گفت  من همین توانستم  که گروهی را رها کنم و گر میخواهی  رهایی دهندگانم  را ببنی  بگو تا  هرکس رهایی داده ارمایل است  به  یک شب  اتش فروزد و انان انشب اتش افروختند

 فروغ از افروزش است  اتش فروز اتش فروغ  - آذرنگ  آذران -گ  = آذرانگ است

هیچ در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴ - کارگر و کارفرما:

نخواهم چون شراب کس به خواری 

خورَم با جان و دل خون جگر را... 

فاطمه یاوری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹ - گل پشت و رو ندارد:

هرچند رخنه‌ی دل تاب رفو ندارد...!

مبتدی۷۶ در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۵۸:

به گمونم در مقایسه این رباعی با همون بیت حافظ (که آقای برنایی گفتن)... مقام بابا طاهر بالاتر بوده...

حافظ میخاد در رو ببنده که خیالش نیاد دیگه! یعنی میگه که خسته م کردی.

باباطاهر چیز دیگه ای نداره جز خیال یار.. نمیخاد لحظه ای از اون خیال بدر بیاد.

مبتدی۷۶ در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۵۸:

با سلام

گمون میکنم بیت حضرت حافظ دقیقا ۱۸۰ درجه برعکسه این رباعیه...

خیال او به حافظ حمله میبره و حافظ چاره ش نمیکنه.

باباطاهر نمیخاد بزاره خیال بیرون بره..

مبتدی۷۶ در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۴۹:

وزن بیت آخر جور نیست... نباید اینطور باشه

گل از بیخ برکنیدو خار بکارید

۱
۶۳۳
۶۳۴
۶۳۵
۶۳۶
۶۳۷
۵۲۶۳