گنجور

حاشیه‌ها

مهرناز در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۷ - رسیدن اسکندر به دشت قفچاق:

منظور نظامی از مجسمه سنگ سیاه با چادر سپید چیه

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:

هم فلک ، سرگشته‌ای در کوی اوست

مهرناز در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۵ - مهمانی کردن خاقان چین اسکندر را:

دران آرزوگاه فرخار دیس

نکرد آرزو با معامل مکیس

یعنی چه

داراب لایقی در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۴:

شاه بیت این غزل می گوید غم و غصه علت همه بیماری های روحی و جسمی است پس شاد زندگی کنیم

سرِ غصهّ بکوبیم، غم از خانه بروبیم

همه شاهد و خوبیم همه چون مَهِ عیدیم

 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۶ - حکایت عبدالمطلب با ابرهه که قصد خراب کردن کعبه کرد:

1-مصرع دوم بیت 4، به شکل «گوسفند و گاوِ جامیش و جمال» نادرست است.

-ترکیبی مانند «گاو جامیش» چندان روشن نیست.

-در نسخه خطی، به جای «گاوِ جامیش» می‌خوانیم «گاو و جاموس»

-به استناد فرهنگ نظام، «جاموس» عربی شدۀ «گاومیش» است.

بنابراین، مصرع یاده شده به شکل «گوسفند و گاو و جاموس و جِمال» درست است.

-در همین مصرع، «جِمال» جمع «جمل» (به معنی شتر) است.

2-در مصرع دوم بیت 14، «بساط پیل‌ران» (به جای «بساط بیکران») درست است. تایید این نکته، در مصرع نخست بیت 18 دیده می‌شود.

3-در مصرع نخست بیت 17، «پیل‌ران» درست است.

4-مصرع دوم بیت 27، «اینچنینش» درست است (به جای «این جبینش»).

5-مصرع دوم بیت 47، «چشمِ سر» (به جای «چشمِ تر») درست است. دقت کنیم؛ «چشمِ جان» در کنار «چشمِ سر».

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.

برمک در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

دنبال اشک افتاده‌ام جویم دل آزرده را

از خون توان برداشت پی نخجیر پیکان خورده را

با این رخ افروخته هر جا خرامان بگذری

از بادِ دامن می‌کنی روشن چراغ مرده را

گر جان به جانان نسپرم دل بستهٔ آن نیستم

نتوان به دست پادشه دادن گل پژمرده را



برمک در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷ - قزوین، رییس علوی آن و صنعت کفشگری در قزوین:

 قزوین را شهری نیکو دیدم، بارویی رسین  کنگره بر نهاده و بازارهایی خوب مگر آنکه آب در وی اندک بود

خوشکله پسر اندک نبود بالام جان

دم شازده حسین دوتا ره کشتم
اگر تونم بودی تونم میکشتم

سام در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

در بیت اخر جای کاما اشتباه درج شده است و باید کاما بعد از او  اول باشد 

    باده چو خورد او     

   خامش کرد او              و اینحا قافیه میانی داریم       

 

باده چو خورْد                 او خامُش کرد او                         زَحْمَت بُرد او تا طَلَبیدَش

آصف در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۹ در پاسخ به مجتبی آموزگار دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

به نام خداوند

جناب آموزگار عزیز که اسم شریفتان مصداق الاسماء تنزل من السماء است و به نیکی و ظرافت به نکته‌ای اشاره فرمودید که دیگران از آن غفلت کرده‌اند و استشهاد شما به حدیث حقیقت یا حقیقت منبسط از مولا علی بسیار نیکو و بسیار به جا بود و هیچ شاهدی برای این گفته بالاتر از سخن امیر علیه السلام نیست ، این حقیر اگرچه ۹ سال بعد از آنکه شما این نکته را بیان فرمودید؛ از آن سبب که ممکن است درک این سخن برای برخی دشوار باشد و البته که فهم و ادراک حدیث حقیقت که حتی کمیل که صاحب اسرار امام بود با هر پاسخ پرسش دیگری برایش پیش می‌آمد تا در نهایت مولا به او فرموند که چراغ عقل و لفظ را خاموش کن تا از راه اشراق آن مفهوم برا بر قلب تو بتابانم ، سخت بود از این رو در ادامه سخن شما به سخن شمس تبریزی استشهاد میکنم که گویدن : هرکه به دنیا نگرد چاکر دنیا گردد و هرکه به عقبی نگرد چاک عقبا گردد و هر که به مولا نگرد دنیا و عقبی چاکر وی گردند و از این دست در کلام عرفای شامخین بسیار است، شیخ عطار در منظومه منطق الطیر در آن قسمت که عذر مرغان را پاسخ می‌گوید در ضمن حکایتی اشاره به هبوط آدمی از بهشت می‌کند از آن رو که به بهشت دل خوش شده بود و سپس اشاره به حدیثی کند از رسول اکرم که هرکس وارد بهشت شود اول چیزی که به او به عنوان طعام خیلی خاص بدهنند جگر ماهی است و بعد عطار گوید که :

اهل جنت چون نباشد اهل راز

زان جگر خوردن ز سر گیرند باز

بدان معنی که دلخوش کردن به بهشت هم از جمله حجاب‌ها و شواغلی است که سالک را از دوست باز می‌دارد و عارف تنها یک که همان احد است را می‌طلبد لاغیر و از این دست سخن بسیار است. 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۸ - تضرع به درگاه بی نیاز چاره ساز:

شاعر از بیت شماره 13 تا پایان بیت 19، پیوسته به این نکته اشاره دارد که نمی‌توان فهمید از گیاه، درخت و نطفه چه چیزی به بار می‌آید؛ یعنی همیشه، نتیجه پنهان است.  بنابراین هم با توجه به چنین دیدگاهی و نیز وجود نسخه خطی، مصرع دوم بیت شماره 20 به شکل زیر درست است:

«دانه را و بیضۀ کاواک را»

معنی کل بیت می‌شود: «چوب، خاک، دانه و تخم مرغ میان کاو را نهفته داشته‌ای.»

و البته شاعر برای تاکید بر چنین چیزی، بیت شماره 21 را با «ورنه گر خواهی» آغاز می‌کند.

پیروز در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:

تو مگو همه به جنگند و زِ صلح من چه آید

تو یکی نِه‌ای هزاری تو چراغِ خود برافروز

 

این بیت رو امشب ۲۰ام خرداد ۱۴۰۴ خانم دکتر میرطاووسی داخل برنامه ۱۰۰۱ خوندن و من از خانم دکتر و باز هم از مولانا یک درس جدید گرفتم

M_nik۶۱ در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۶ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

و همچنین درود بر شما

به هر حال اشعار حافظ آنقدر گیرا و جذاب هست که برداشت اشخاص رو متفاوت می‌کنه و این هنره.. توجه بفرمایید اگر تصور بنده با جناب عالی تفاوت داشت اونوقت دور از ادبه یکی جاش اینجا باشه..خلاصه میکنم عرضم رو تفسیر  متفاوت دوستان قابل احترام و دانشی افزون بر دانسته ها خواهد بود، برقرار باشید.

شیدا آدمیت در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۱۶ - در مدح ضیاء‌السلطنه:

ای ضیاء السلطنه ای بانوی گیتی ...

منظور از ضیاء‌السلطنه، شاه بیگم خانم، دختر هفتم فتحعلی شاه قاجار است. ضیاء‌السلطنه ویکی‌پدیا

(با ضیاء‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه اشتباه نشود.)

برمک در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

 

اگر چشم ترم یک روز میراب چمن باشد

به فرق باغبان ویران کنم دیوار بستان را

برمک در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

هیچ نسبت نیست با می‌خورده پیکان خورده را

Behnam Ghafari در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳:

چراغِ دیده ، نمی  داشت،دیر روشن شد... چشمم از اشک تر بود،  طول کشید تا تو را دیدم،،مثل چراغی که فتیله‌ش نم داشته ...

علی میراحمدی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:

آن جوانبخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
برای فهم این بیت حافظ بهتر است نگاهی به حکایت عطار بیندازیم.
مقایسه بیت حافظ و حکایت عطار شما را با طرز سخن حافظ و روش او در بیان مفاهیم عرفانی بیشتر آشنا خواهد کرد.
یک دیگر از کلیدهای فهم شعر حافظ آگاهی از میراث ادبی عرفانی پیش از اوست .
شارح شعر حافظ باید به میراث ادبی و عرفانی پیش از او مسلط باشد و بسیاری از متون پیش از دوره حافظ را خوانده و دریافته باشد تا دچار کج فهمی نگردد.


حکایت عطار:

گفت لقمان سرخسی کای اله
پیرم و سرگشته و گم کرده راه

بنده‌ای کو پیر شد شادش کنند
پس خطش بدهند و آزادش کنند

من کنون در بندگیت ای پادشاه
همچو برفی کرده‌ام موی سیاه

بندهٔ بس غم کشم، شادیم بخش
پیرگشتم ، خط آزادیم بخش.....



علی نیک در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:

 ۱. **جان هر زنده دلی زنده بجانی دگرست**  

   **سخن اهل حقیقت ز زبانی دگرست**  

   - **معنی:** جان هر فرد زندهدل (عارف)، زنده به جانی دیگر است (روح الهی). سخن اهل حقیقت (عارفان) از زبانی دیگر (منشأ الهی) جاری میشود.  

   - **مفهوم:** عاشقان حقیقی، حیاتی فراتر از زندگی مادی دارند و سخنانشان بازتاب حقیقت الهی است.

 

---

 

### ۲. **خیمه از دایرهٔ کون و مکان بیرون زن**  

   **زانک بالاتر ازین هر دو مکانی دگرست**  

   - **معنی:** خیمهٔ وجودت را از دایرهٔ زمان و مکان (محدودیتهای دنیوی) بیرون کش، چرا که بالاتر از این دو، جایگاهی دیگر (عالم ملکوت) وجود دارد.  

   - **مفهوم:** دعوت به ترک تعلقات دنیوی و پرواز به سوی عالم معنا.

 

---

 

### ۳. **در چمن هست بسی لاله سیراب ولی**  

   **ترک مه روی من از خانهٔ خانی دگرست**  

   - **معنی:** در چمن دنیا لالههای سیراب (خوشگذرانان) بسیارند، اما معشوق من (که مانند ماه زیباست) از خان و مان دیگری (اصل و نسبی الهی) است.  

   - **مفهوم:** تمایز معشوق حقیقی (خدا یا عشق الهی) از معشوقان زمینی.

 

---

 

### ۴. **راستی راز لطافت چو روان می گردی**  

   **گوئیا سرو روان تو روانی دگرست**  

   - **معنی:** وقتی با لطافت (به عنوان حقیقت) در حرکت هستی، گویی سرو روان (درخت سروِ روان) تو، روانی دیگر (حقیقتی متعالی) دارد.  

   - **مفهوم:** حرکت عارفانه، انسان را به حقیقتی فراتر از ظاهر مادی میرساند.

 

---

 

### ۵. **عاشقان را نبود نام و نشانی پیدا**  

   **زانکه این طایفه را نام و نشانی دگرست**  

   - **معنی:** عاشقان را نام و نشانی آشکار نیست، چرا که این گروه نام و نشانی دیگر (هویتی الهی و ناشناخته برای دنیا) دارند.  

   - **مفهوم:** عاشقان حقیقی در گمنامی و بیخودیِ عرفانی غرقاند.

 

---

 

### ۶. **یک زمانم بخدا بخش و ملامت کم گوی**  

   **کاین جگر سوخته موقوف زمانی دگرست**  

   - **معنی:** ای خدا! لحظهای (فرصتی برای وصال) به من ببخش و ملامتم مکن، چرا که این جگرسوخته (دلِ سوخته از عشق) در انتظار زمانی دیگر (وقتِ ملاقات) است.  

   - **مفهوم:** التماس عاشق برای وصال و درخواست شکیبایی.

 

---

 

### ۷. **تو نه مرد قدح و درد مغانی خواجو**  

   **خون دل نوش که آن لعل زکانی دگرست**  

   - **معنی:** ای خواجو! تو مرد میخواری و بادهنوشی معمولی نیستی، "خون دل" بنوش (رنج عشق را تحمل کن) که آن گوهر (لعلِ خونین) از معدنی دیگر (عشق الهی) است.  

   - **مفهوم:** عشقِ خواجو، عشقی آسمانی و فراتر از شراب دنیوی است.

 

---

 

### ✨ پیام کلی شعر:

شعر بر محور **عشق عرفانی** و **رسیدن به حقیقت وجود** استوار است. خواجو عاشق را به ترک تعلقات دنیوی، تحمل رنج عشق و پرواز به سوی عالم معنا دعوت میکند. او تأکید دارد که عاشقان حقیقی، هویتی فراتر از نام و نشان دنیا دارند و سخنانشان از منبع الهی جاری میشود.

با کمک Deepseek 

پیمان شریفی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۲۰ در پاسخ به سید محسن دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:

سلام با توجه به مصرع بعدیش به معنی بی مو است. 

۱
۵۶
۵۷
۵۸
۵۹
۶۰
۵۵۰۴