گنجور

حاشیه‌گذاری‌های علی میراحمدی

علی میراحمدی

تاریخ پیوستن: ۳م مرداد ۱۴۰۱

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۳۵۲

ویرایش‌های تأیید شده:

۱


علی میراحمدی در ‫۳ روز قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

گرفتاری دولت ساسانیان را در همین نامه میتوان دریافت که سردار سپاه ایران در نامه به سعد وقاص از پادشاه ایران تعریف می‌کند که چنین است و چنان است!

گویا دولتمردان ساسانی چنان در خواب غفلت بوده اند که نمی‌دانسته اند در عربستان که بغل گوششان بوده چه اتفاقاتی افتاده و چه قومی شکل گرفته اند .

آن عرب مسلمان دیگر برای شاه و وزیر و تمدن ایرانی تَره هم خرد نمی‌کرده ؛آن وقت  سردار سپاه ایران لب و دندان و فر و  چهره پادشاه را برای آنان توصیف میکرده است!

شاید چنین تعاریفی از پادشاه برای افکار عمومی داخل ایران کار می‌کرده و مورد مصرف داشته اما عرب مسلمان گوشش به این حرفها بدهکار نبوده است.

توصیف پادشاه ایران در نامه به سعد وقاص چنین است:

به ایران تو را زندگانی بس است

که تاج و نگین بهر دیگر کس است

که با پیل و گنجست و با فروجاه

پدر بر پدر نامبردار شاه

به دیدار او بر فلک ماه نیست

به بالای او بر زمین شاه نیست

هر آن گه که در بزم خندان شود

گشاده لب و سیم دندان شود

علی میراحمدی در ‫۴ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

«حافظ»! بِبَر تو گویِ فِصاحَت که مُدَّعی

هیچش هُنَر نَبود و خَبَر نیز هَم نَداشت

در واقع بهتر ازین نمیتوان مدعی را توصیف کرد.

مدعی کسی است که نمی‌داند ولی تصور دانائی دارد.

مدعی نمی‌داند که نمیداند.

امروزه و با گسترش فضای مجازی مشاهده میکنیم که افراد راجع به مسائلی نظر میدهند و قضاوت میکنند که اطلاعات و آگاهی و احاطه اندکی به آن مسائل دارند ولی به خیال خویش نظریات کارشناسی هم میدهند!

 

 

علی میراحمدی در ‫۴ روز قبل، جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:

صوفی ار باده به اندازه خورَد ...

با خواندن داستان کبروی و حرام کردن شراب توسط بهرام گور در شاهنامه به درک بهتری از بیت حافظ از منظر اجتماعی میرسیم.


«همین مه که با میوه و بوی بود
ورا پهلوی نام کبروی بود

به روی جهاندار جام نبید
دو من را به یکبار اندر کشید...»

علی میراحمدی در ‫۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۷ - شرح انما المؤمنون اخوة والعلماء کنفس واحدة خاصه اتحاد داود و سلیمان و سایر انبیا علیهم‌السلام کی اگر یکی ازیشان را منکر شوی ایمان به هیچ نبی درست نباشد و این علامت اتحادست کی یک خانه از هزاران خانه ویران کنی آن همه ویران شود و یک دیوار قایم نماند کی لانفرق بین احد منهم و العاقل یکفیه الاشارة این خود از اشارت گذشت:

آب ذکر حق و زنبور این زمان
هست یاد آن فلانه وان فلان
دم بخور در آب ذکر و صبر کن
تا رهی از فکر و وسواس کهن
عرفان های کَشکی و کیلویی مریدان ساده دل را برای رهایی از افکار مزاحم به خاموشی ذهن یا مدیتیشن فرا میخوانند و این درماندگانِ معنویت جو هم ساعاتی را به این امور میگذرانند و فشاری هم به مغز و جسم خود می آورند و نتیجه ای هم حاصل نمی‌کنند.
اما در عرفان اسلامی خاموشی ذهن و آرامش روان با ذکر و یاد خدا و عبادت حاصل میشود.
مولانا درین بخش از مثنوی میگوید: این افکار مزاحم مانند زنبور هستند و ذکر خدا مانند آب است.
همانطور که انسان در زیر آب از نیش زنبور در امان است با ذکر و عبادت خدا هم از شر افکار مزاحم و وساوس فکری رهائی میابد.
در ادامه بر مداومت ذکر و یاد حق تعالی تاکید میکند تا بدین وسیله روح و روان آدمی چنان پاک گردد که اساسا دچار افکار پلید نگردد.
موضوع اینست که متاسفانه عده ای میخواهند تن به عبادت و ارتباط با خدا ندهند و آرامش روح  حاصل کنند و به دنبال راه های میانبر می‌روند!
اما به قول مولانا:
«تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
محنت دین تا نکشی دولت ایمان نبری»
برای رشد معنوی باید محنت دین را بکشیم،راه میانبر نداریم!

علی میراحمدی در ‫۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۲۱ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۹ - قاعده در شناخت عوالم پنهان و شرایط عروج بدان عوالم:

برای آشنائی با عرفان اسلامی و عمق مطالب آن و اینکه بدانیم عرفان اسلامی بر اساس آیات قرآن و معارف اسلام است باید نگاهی بیندازیم به کتابهای گلشن راز شیخ محمود شبستری ،مثنوی مولانا و فتوحات مکیه ابن عربی.

البته فهم این کتابها بسیار سخت است و نیاز به استاد دیدن دارد.

اما همینقدر که بفهمیم عرفان اسلامی چیست و آن را کنار عرفان کَشکی و دوغی ننشانیم کافی است!

دوستان ما به اشتباه  تصور کرده اند که عرفان اسلامی فقط آن غزلیات عاشقانه مولانا ست که البته همانها هم حاوی مطالب بسیاری است .

اینها تئوری عرفان اسلامی است و در عمل، نماز و روزه و ذکر و فکر و شب زنده داری و ریاضت و عبادت دارد و سالک باید زیر نظر شیخ کامل و استاد قدم دراه بگذارد.

 

علی میراحمدی در ‫۶ روز قبل، چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۹ - نگریستن عزراییل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایدهٔ جهد:

«گفت عزراییل در من این چنین

یک نظر انداخت پر از خشم و کین»

این بیت نشان میدهد که مثنوی در مجلس سروده شده است.

گویا مولانا هنگام گفتن« این چنین »در مصراع اول حالت چهره خود را تغییر می‌داده تا حاضران طرز نگاه عزراییل را دریابند.

عطار نیز این داستان را روایت کرده اما روایت مولانا خوشمزه تر است.

علی میراحمدی در ‫۶ روز قبل، چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ...

هر چند شاه شجاع در حد و قد و قواره این بیت بلند نیست اما فرض کنیم که حافظ این بیت را درباره شاه شجاع سروده  و مبالغه کرده است!
اما حافظ طوری این بیت را سروده است که میتوان آن را بنام پیامبر گرامی اسلام هم ثبت کرد و سند زد!
این هنر شاعر است که توانسته طوری سخن بگوید که شعرش دل تاریخ را بشکافد و در یک زمان و یک مکان محصور نگردد!
این هنر شاعر است که شعری سروده است که اگر بنابر فرض عده ای و از طرفی مدح شاه شجاع را گفته ،از طرفی همین بیت و شعر توانسته از ایرانیانِ مسلمان دلبری کند تا سند ششدانگ آن را بنام پیامبر گرامی اسلام بزنند.
حال همت عده ای آنست که این بیت و غزل را بنام شاه شجاع بزنند و همت عده ای دیگر آنست که بنام پیامبر گرامی اسلام .

مشکلی نیست...

گوهر هر کس ازین لعل توانی دانست
همچنین...
فکر هر کس به قدر همت اوست

علی میراحمدی در ‫۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹ - افتادن شغال در خُم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان:

شغالکی که در خم رنگ میرود و سپس ادعای طاووسی میکند همان عارف نمای شارلاتان داخلی و خارجی است که با حفظ کردن چند بیت شعر و چند جمله قصار و بافتن مُشتی اراجیف و  اباطیل، برای خود دکانی باز کرده و مردمان را فریب می‌دهد.
متاسفانه بسیاری هم فریب سخنان یاوه اینها را میخورند و عمر و سرمایه خود را پای دروغهای اینان تلف میکنند.
البته کسانی که سخن خدا و پیامبر و مردان خدا را نشنوند حقشان همین است که مرید این عارف نمایان دروغین  نیز باشند!

در کتاب «سیر و سلوک مسیحی»اثر جان بانیان هم مسیحی سالک فریب یکی ازین مدعیان عرفان را میخورد و مدتی سرگردان میماند و سپس به اشاره یکی از مردان خدا راه را میابد.

جالب است که چنین فریبکارانی در طول تاریخ و در همه فرهنگها حضور داشته و دارند.

دور است سر آب ازین بادیه هشدار

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

حافظ

علی میراحمدی در ‫۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۱:

مولانا هم پیش از دیدار با شمس و هم پس از آن یک مسلمانِ مُتشرع است.

عرفان مولانا و شمس ،عرفان اسلامی و طریقت ایشان بر پایه شریعت اسلام است.

آن عشق الهی هم که مولانا از آن سخن میگوید پس از سالها بندگی و عبادت و شب زنده داری و ذکر و فکر به شخص عطا میشود. 

اگر دوستان ما دنبال عرفان بدون دین و طریقت بدون شریعت میگردند مولانا را رها کرده و سراغ عارف نماهای شارلاتان اینترنتی بروند.

تصویر موجود بی عقل و بی دین و شوریده حالی که برخی از مولانا در ذهن دارند با دیوانهٔ محل ما فرقی ندارد!

علی میراحمدی در ‫۱۰ روز قبل، شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:

ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید

وَجهِ مِی می‌خواهم و مُطرب، که می‌گوید رسید؟

«یکی از فرهنگها و سنتهای ما در روزگاران قدیم این بوده است که هر گاه نیازمندی در میان جمع نیاز خود را بر زبان می آورده است کریمی از گوشه ای اعلام میکرده که «رسید»

یعنی من آن نیاز را برآورده خواهم کرد.

۳۶۵ روز در صحبت حافظ

حسین الهی قمشه ای

 

علی میراحمدی در ‫۱۰ روز قبل، شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۶:

بخسپند یکی گوش بستر کنند

دگر بر تن خویش چادر کنن

قوم یاجوج و ماجوج که گوشهای بزرگی داشته و یک گوش را بستر و دگر را رو انداز می‌کرده اند.

ازین موجودات گوش پهن و گوش بزرگ در برخی کتابها با عنوان « لحاف گوش» نیز یاد شده است.

گمان میکنم این صهیونیستها از نسل همین لحاف گوشها باشند ؛زیرا اینها هم گوشهای بسیار بزرگ و پهنی نسبت به صورت خود دارند.

 

علی میراحمدی در ‫۱۰ روز قبل، شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳:

متاسفانه موسیقی شعر در خوانش غزلیات حافظ نابود شده است!

دوستان ما همه غزلیات را یک جور میخوانند.

این غزل ریتم بسیار شاد و شنگولی دارد که در خوانش خوانندگان کاملا از میان رفته است.

 

 

علی میراحمدی در ‫۱۱ روز قبل، شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

غزلی کاملا عرفانی 

دوست در ردیف این غزل همان پادشاه عالم هستی است؛ نه شاه شجاع و نه ابواسحاق و نه آن دیگری.

علی میراحمدی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:

«که هر که بی‌هنر اُفتَد، نظر به عیب کُنَد»

بدبینی و سیاه انگاری همچون پرده ای در برابر چشم آدمی قرار میگیرد و انسان را از دیدن زیبایی‌های زندگی و امید جاری در آن محروم کرده و کار او را به افسردگی و ملال میکشاند.

براستی بی هنری فراوانی میخواهد که آدمی این همه زیبایی و شگفتی و شکوه را که اشارتی است به لطف و رحمت خداوندی نادیده گرفته و مدام سر بر زانوی غم گذاشته و زبان به گلایه بگشاید.

پیش چشمت داشتی شیشه کبود

زان سبب عالم کبودت مینمود

مولانا

علی میراحمدی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:

مرو به صومعه کانجا سیاه کارانند

گویا در صومعه و دیر آتش می افروخته و در و دیوار این اماکن همواره سیاه و پر از دوده بوده است و سیاه کاری درین بیت علاوه بر نکته اخلاقی اشاره ای هم به این موضوع دارد.

علی میراحمدی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰:

گویا ابیات اول و دوم مخاطب هدهد صباست و از بیت سوم ،خطاب با معشوق است.

علی میراحمدی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۹ در پاسخ به .فصیحی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

اگر حافظ آنست که اینان می پندارند امروز  از هر کوی و برزن هزار حافظ بیرون توان کشید!

علی میراحمدی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

«گوی خوبی که بَرَد از تو؟ که خورشید آن جا

نه سواریست که در دست عِنانی دارد»

ضبط مصراع دوم اشتباه است و صورت صحیح چنین است:

«نِی سواری است که در دست عنانی دارد»

کودکان در بازی و خیال خویش چوب یا  نِی را به جای اسب و مَرکب میگیرند.

بیت اشاره ای است به کوچک و خرد بودن خورشید در برابر عظمت معشوق.

بانگاهی به این بیت بیدل میتوانیم معنای شعر حافظ را دریابیم:

برق با شوقم شراری بیش نیست

شعله طفل نی سواری بیش نیست

علی میراحمدی در ‫۱۲ روز قبل، پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲:

«که من نمی‌شِنَوَم بویِ خیر از این اوضاع»

مصراعی مستند در مورد همیشهٔ تاریخ این سرزمین!

علی میراحمدی در ‫۱۲ روز قبل، پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

دلدار که گفتا به تواَم دل نگران است

گو می‌رسم اینک به سلامت، نگران باش

نگران اول به همان معنای معمول نگرانی است 

نگران دوم  از مصدر نگریستن است.

یعنی نگاهت به راه باشد که دارم میرسم!

۱
۲
۳
۱۸