گنجور

حاشیه‌ها

احمد شامی نژاد در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:

در بیت 5 بعد کلمه پای باید مکث صورت پذیرد و پای متصل به غرامت خوانده نشود   سرو ازاد به یک پای . به غرامت برخاست  یعنی سرو روان با یک پا جهت تاوان و غرامت ایستاده یا برخاسته .

حسین قاسمی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

به نام خدا

سلام این شعر ، شعر بسیار زیبایی است🌹

دکتر صحافیان در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:

از دلبر نازنین پرسیدم: لب و دهانت کی شهد شیرین به من می‌رسانند؟ با تمسخر و ناز گفت: روی چشمم! به فرمان تو هستند!
۲-گفتم: لب شیرینت مالیات سنگین مصر را طلب می‌کند.گفت: در این معامله ضرر نمی‌کنی!
۳- پرسیدم: به دهان کوچکت که چون نقطه، کانون تمرکزم شده چه کسی راه می‌یابد؟ باز با ناز و تعریض گفت: حکایت این شهد را با ظریفان نکته سنج توان گفت!
۴- گفتم:بت معشوق نپرست! با حضرت حق بنشین! گفت: در کوی عاشقان هر دو رواست(کیمیاگری عارفان در تبدیل عشق مجازی به حقیقی و مشاهده تجلی صفات حق)
۵- گفتم آری! حال و هوای میکده عشق، اندوه را از دل می‌برد. گفت: آری! خوشا به سعادت آنان که دلی را شاد می‌کنند.
۶- گفتم: ولی خرقه صوفیانه و شراب در آیین‌های دینی نیست! گفت در آیین پیر مغان، هر دو رواست.
۷- پرسیدم: از لبان یاقوتی شیرین دهنان، پیر چه بهره خواهد برد؟ گفت: با بوسه شیرین جوانش می‌کنند!
۸-گفتم خواجه کی به حجله عروس خواهد رفت؟ گفت در وقت سعد که ماه و مشتری با هم جمع شوند( ایهام: دریافت حال خوش- حجله-، که هدیه الهی است در لحظه سعید ممکن است)
۹- گفتم: -پس از رسیدن به حال خوش- ورد زبان حافظ دعا برای پادشاهی اوست.گفت: آری این دعا را فرشتگان هفت آسمان می‌کنند.( همراهی با لحظه حال، همراهی با تمام نیروهای خوب است)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی

سید علی ناصری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۵:

بیت نوزدهم ،مصرع دوم ،تعاتل بی معنی است.لذا با توجه به مضمون و مفهوم به احتمال قریب به یقین (تقاتل) صحیح است.

ابو زید ابراهیم در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۱:

ای وای باورم نمی‌شود که ما همزبان مولاناییم و چنین راه گم کرده ایم. خداوند بالای مایان رحم کند و خداوند روح مولانای بزرگ بلخ را شاد داشته باشد. 

عباس جنت در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۹:

جندرخانه لغت‌نامه دهخدا جندرخانه . [ ج َ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) صندوقخانه . (آنندراج ). رختخانه . خانه ای که در آن رخت گذارند لکن به نون خطاست و صحیح به میم است چنانکه صاحب فرهنگ سامانی تصریح نموده که جمدرخانه و جمدارخانه مخفف جامه دارخانه باشد چه جامه دار کسی باشد که حافظ و دارنده ٔرخوت و اقمشه باشد. (آنندراج ). رجوع به جندر شود.

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

تضمین غزل شماره ۱۸ حافظ
...........
جز بشادی و طرب غصه بَرد بنبادت
باده و مطرب شاهد برسد فریادت
تا زگردون گذرد نغمه صوت شادت
..................
ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت
*****************
وصف و حمد رخت بود تفاخر اوراق
یار در بر گرفته،، دست هم چراغ ایاق
آفتابی  فتد ز منظرت، به صحن رواق
.............
در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت
******************
بشاخِ سرو همه بلبلان بجوش و نوای
ساقی میر کجا مطرب و تنبورکجای
ساقیا باده بگردان وکرم کن بخدای
........
برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند آزادت
******************
دل ما شاد ازآن مخزن گنج غم توست
زندگی یابد همان دل که نصیبش دم توست
مطربا شادی دوران همه زیر و بم توست
..........
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت
******************
محرم سرً  درین دهر مگر سینه نیافت
هرکه در راه عشق غم ز درد و فتنه نیافت
به صحن میکده کس هیچ رند تشنه نیافت
...........
شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
******************
ساقیا آن قدح پر میت چو ناز آور
وین دلم روی برآن زلف سرافراز آورد
مطرب احوال دل شاد چو با ساز آورد
..................
چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولت مادرزادت
******************
فاتح جام جمم هر سحر چو شد مفتوح
خیز و جامی به سحر گیر ز صحبای صبوح
ساقیا رطل گران ده تو در ادوار فتوح
...............
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت
******************
جاوید مدرس رافض

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۶ در پاسخ به شاهرخ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

تضمین غزل شماره ۱۸ حافظ
...........
جز بشادی و طرب غصه بَرد بنبادت
باده و مطرب شاهد برسد فریادت
تا زگردون گذرد نغمه صوت شادت
..................
ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت
*****************
وصف و حمد رخت بود تفاخر اوراق
یار در بر گرفته،، دست هم چراغ ایاق
آفتابی  فتد ز منظرت، به صحن رواق
.............
در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت
******************
بشاخِ سرو همه بلبلان بجوش و نوای
ساقی میر کجا مطرب و تنبورکجای
ساقیا باده بگردان وکرم کن بخدای
........
برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند آزادت
******************
دل ما شاد ازآن مخزن گنج غم توست
زندگی یابد همان دل که نصیبش دم توست
مطربا شادی دوران همه زیر و بم توست
..........
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت
******************
محرم سرً  درین دهر مگر سینه نیافت
هرکه در راه عشق غم ز درد و فتنه نیافت
به صحن میکده کس هیچ رند تشنه نیافت
...........
شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
******************
ساقیا آن قدح پر میت چو ناز آور
وین دلم روی برآن زلف سرافراز آورد
مطرب احوال دل شاد چو با ساز آورد
..................
چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولت مادرزادت
******************
فاتح جام جمم هر سحر چو شد مفتوح
خیز و جامی به سحر گیر ز صحبای صبوح
ساقیا رطل گران ده تو در ادوار فتوح
...............
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت
******************
جاوید مدرس رافض

محمد مهدوی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۱ در پاسخ به محمد علی مشایخی دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:

خب رفیق من ، شاعر داره زاویه دید های متفاوت و فلسفه اونها رو برات شرح میده ، بعد تو دوباره از زاویه دید خودت بهش نگاه می‌کنی.

همه ادیان دارن میگن که یکی هست و هیچ نیست جز او

منتهی از زاویه دید های متفاوت.

با بیان ها و فلسفه های متفاوت.

 

رضا عزیزی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸:

خواجه دانست که من لئوه ام و هیچ نگفت 

حافظ ار نیز بداند که چنینم چه ه ه شود 😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

احد در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

سلام

برای فهم بیت ۱۱ لازم نیست اینقدر دنبال معنی «بک»باشیم.انچه مسلم است به قول بعضی از دوستان منظور «محمد بک»همان شخص خیالی بزرگوار و مورد نظر مولانا ست. و مراد از «پلنگ و سگ», هم خصلت‌های پست انسانهاست. بعضاً شنیده ایم در رویارویی و مجادله بعضی افراد کسی که میخواهد غیظ خود را بیان کند میگوید«نگذار اون روی سگم بالا بیاید» این برداشت بنده از این مصرا است.

فرهود در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

تنک مپوش که اندام‌های سیمینت ...

تلفظ صحیح تنک به معنی نازک و ناچیز، تَنُک است که اکثرا به غلط تُنُک می‌گویند.

اگر کوه فرمانش دارد سبک

دلش خیره خوانیم و مغزش تَنُک

فردوسی

 

فرهود در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۸ - مقالت پانزدهم در نکوهش رشگبَران:

زخم تنُک زخمه پیران خوش است ...

تلفظ صحیح تنک به معنی نازک‌، تَنُک است که اکثرا به غلط تُنُک می‌گویند.

اگر کوه فرمانش دارد سبک

دلش خیره خوانیم و مغزش تَنُک

فردوسی

 

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۴:

که بگذشت  بر مرد پ بر اسپ ساد

ساد =یکراست

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰:

کجایند ایرانیان زیر این سروده ها بخندند کاری که گیو با پیران کرد

Sajjad Heidari در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون:

مجنون نه ز می، ز بوی «وی» مست

Mahmood Shams در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:

نسبت عاشق به غفلت می‌کنند

و آن که معشوقی ندارد غافل است

 

روح حضرت سعدی و حاج قاسم عزیز شاد

زبان حال و دل ماست این غزل روح نواز

 

درست در روز تشییع پیکر حادثه تروریستی کرمان

خواندن این شعر نغز و فوق العاده زیبا ، یاد و تصویر سالار و سید شهدای مقاومت شهید سلیمانی را برایم زنده کرد و این شاه غزل را تقدیم شهیدان راه حق به ویژه سردار دلها و یارانش و 

شهدای ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ می کنم که به جانان پیوستند و دیدار و زیارت روی جانان نصیب شان شد .

خوشا به سعادتشون 🕊💐

امیر حوسَین در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:

ما ز یاران چشم یاری داشتیم، code غلط بود آنچه pin code داشتیم

ادبیات در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۹ در پاسخ به علی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱:

سعدی استاد حافظ است

Mokoshle در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۴۸ در پاسخ به فرهود دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

اره حافظ اشتباه گفته تو درست میگی😂😂😂

۱
۵۶۷
۵۶۸
۵۶۹
۵۷۰
۵۷۱
۵۴۵۸