ما غمزدگان چون زدل آهنگ برآریم
صد چشمه خون از جگر سنگ برآریم
مرغان همه در ناله و این طرفه که ما را
رخصت نه که در دام تو آهنگ برآریم
جائی ننشینیم بجز گوشه بامت
گر بال و پری از قفس تنگ برآریم
آگاه توانیم شد از راز دو گیتی
وقتی که سر از بانگ نی و چنگ برآریم
این دلشکنان زآینه خارا نشناسند
ظلمست که ما آینه از زنگ برآریم
بردی تو ستم پیشه دل از ما بصد افسون
تا باز زچنگت بچه نیرنگ برآریم
مرغی بخوش الحانی من نیست درین باغ
بازاغ روا نیست که آهنگ برآریم
دانش چو درین عهد طبیب آفت جانست
زنهار که ما نام بفرهنگ برآریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم
فریاد ز مرغان شبآهنگ برآریم
ساقی گل ما را بزن از جام می آبی
تا روزنه نام و در ننگ برآریم
مستی و خموشی نسزد مطرب ما کو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.