ص س در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۱ در پاسخ به سپنتا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:
بیت قرآن ز بر بخوانم در چارده روایت برداشتی به جز حافظ به معنای حافظ قرآن بودن نمیده اینکه سعی دارین چنین جلوه بدین نمیدونم به چه علته ولی به هر حال شما نیمتونین قطعی نظری راجب عقیده و زندگی حافظ بدین همومطور که بزرگان ادبیات هم نتونستن در ضمن در خود همین بیت وقتی مجلس رو با یک محفل مقایسه میکنه و داره دو تا چیز متناقض میگه پس منظورش از حافظ همون قرآنه وگرنه تضادی ایجاد نمیشه بین اوازه خوان و دردی کش تضادی وجود نداره که بعد شبگه بنگر این شوخی که با خلق صنعت میکنم
.. منا.. در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - دماوندیه اول:
چرا به دماوندیه اول هیچ توجه نمی شود؟
محمد ناصری در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
یک موردی من متوجه شدم استادان بفرمایند شاید صحیح باشه.
در ابتدای شعر مولانا از خدا میخواد که مارو در کنار خودش نگه داره. سپس میگه مارو به حرمت راه بده و در آخر میگه حالا که خدایی شدیم و در پناهتیم آب حیات رو هم به ما بده که یکی بشیم و غیر نباشیم.
ام البنین خلیلی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۵۳:
سلام. بهتر است که معنی برخی اشعار که ابهام دارند رو قرار میدادین
علی مرادی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۷ در پاسخ به آرش تبرستانی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۵ - تملق کردن دیوانه جالینوس را و ترسیدن جالینوس:
زنده باد احسنت
نامدار بلخی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۲:
بیت ۱۴ :
تو چو بوبک ربابی به ستیزه تن زدستی
من خسته از ستیزت به نفیر چون ربابم
درباره «بوبک ربابی» کمی جستجو کردم و دریافتم که بوبک یا بوبکر ربابی، شخصیتی مثالی در ادبیات فارسی است که نوازنده رباب یا خنیاگر بوده و در عین حال، وجه بارز شخصیت او، سکوت و سخن نگفتن بودهاست و این پارادوکس شغل خنیاگری و نوازندگی با روزه سکوت دایمی بوبکر به شخصیت او وجهی نمادین داده و به همین دلیل به عنوان نماد سکوت یا خودداری و کنارهگیری در بیت بالا و نیز در بیتی که پس از این حاشیه میآید، به کار رفتهاست.
لب بسته چو بوبک ربابی
آن داد و گشاد و آن عطا کو
البته مولانا در غزل شماره ۸۰ دیوان شمس (در نرم افزار گنجور) از این شخصیت به عنوان نماد خنیاگری و طنازی بهره گرفته است
ای فتنهی هر روحی، کیسهبُر هر جوحی
دزدیده رباب از کف بوبکرِ ربابی را
سنایی نیز می گوید
این چه بود ای جان که ناگه آتش اندر من زدی
دل ببردی و چو بوبکر ربابی تن زدی
کوروش در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۶ - جواب گفتن ساحر مرده با فرزندان خود:
گر جهان فرعون گیرد شرق و غرب
سرنگون آید خدا آنگاه حرب
یعنی چه ؟
کوروش در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۴ در پاسخ به آینهٔ صفا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۴ - فرستادن فرعون به مداین در طلب ساحران:
با سپاس از شما ولی تحلیلتونو قبول ندارم
سر به زانو نهادن منو یاد کسانی میندازه که به افسردگی مبتلا هستن و گوشه اتاق میشینن و زانوهاشونو در حال که در شکمشون جمع کردن بغل میکنن و سرشونم میزارن روی زانوشون
سیدمحمد جهانشاهی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:
نه ای عاشق ، اگر فکرِ نجات از قیدِ غم داری
رهرو در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل سوم:
این چیزی نیست جز یک شاهکار مفهومی!
رقیه حسینی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و سوم:
بنظرم در بیت دوم کلمهٔ «غرفه» رو باید «غرقه» باشه. عشاق را غرقه کند در خون چنین؟
رضا از کرمان در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:
سلام
در این غزل مولانا با شکل وشمایلی نو بجای خموش که تخلص اوست ،راز مگوی را به زیبایی بکار گرفته بعد از آن رو عجمی شو یعنی خود را به تغافل بزن بگو هیچ نمی دانم ویا بقول خودش در جای دیگر هیچ مگوی
قرابت معنای آن با بیت زیر بنظرم جالب بود
چون ملایک گو که لا علم لنا
یا الهی غیر لا علمتنا
(اشاره به آیه ۳۲ بقره) در کل وبه زبان عامیانه تا زمانی که از خودت خاموش نشی فیلت یاد هندوستان نمیکنه واز آن خواجه بزرگ یعنی ذات الهی یادی وحرفی در میان نیست
این دهان بستی دهانی باز شد
که خورنده لقمه های راز شد
گر زشیردیو، تن را وابری
از فطام او بسی نعمت خوری
شاد وسرافراز باشید
وحید زرین در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۶۲:
این شعر از اخسیکتی نیست ؟
جهن یزداد در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۱ در پاسخ به عطیه دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فیالحکمة:
سروده پروین بانو در ستایش رضا شاه بزرگ
خسروا! دست توانای تو آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود
شه نمیشد گر در این گمگشتهکشتی ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود
علی منصوری در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲ - سؤال سایل از مرغی کی بر سر ربض شهری نشسته باشد سر او فاضلترست و عزیزتر و شریفتر و مکرمتر یا دم او و جواب دادن واعظ سایل را به قدر فهم او:
سلام
با توجه به محتوای آخر شعر میتوان گفت مقصود از بیت آخر که انجم آن شمس نیز اندر خفاست ، مراد از شمس که وجود نورانی پیغمبر است و خفاش مردمان این دوره ، لکن انجمی که در خفاست و یا به عبارتی غایب شده امام زمان است.
جهن یزداد در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۶ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فیالحکمة:
این چکار به رضا شاه بزرگ دارد ؟
خسروا! دست توانای تو آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود
شه نمیشد گر در این گمگشتهکشتی ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود
جهن یزداد در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۷ در پاسخ به امیرالملک دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فیالحکمة:
کجای فقیر معنای متعالی میدهد؟
درباره گدا که خود انوری می گوید خواستن کدیه است وگدایی خواهندگی
جهن یزداد در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۱۳ در پاسخ به سمانه ، م دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - اشک یتیم:
بی گمان شما از خم و پیچ سخن آگاه نیستید وگرنه چنین سخنی نمیگفتید من خوپ از دوستداران پروینم با اینهمه هیچ سخن شناسی او را در جایگاه انوری نمینهد و بی گمان پروین بانو نیز چنین چیز بر خود نمی پسندید انوری از ده سخنور بزرگ ایرانست و پیشتر او را پس از فردوسی و سعدی برترین سخنور پارسی میشمردند
در شعر سه کس پیمبرانند
فردوسی و انوری و سعدی
سجاد جهانیان در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۴ در پاسخ به ملیکا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳:
رشت نیست هان تابوت و تشت درسته
سیدمحمد جهانشاهی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳: