روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
در لباسِ فقر کارِ اهلِ دولت میکنم
تا کی اندر دام وصل آرم تَذَروی خوشخِرام
در کمینم و انتظار وقتِ فرصت میکنم
واعظِ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
در حضورش نیز میگویم نه غیبت میکنم
با صبا افتان و خیزان میروم تا کویِ دوست
و از رفیقان ره استمدادِ همت میکنم
خاکِ کویت زحمت ما برنتابد بیش از این
لطفها کردی بتا، تخفیفِ زحمت میکنم
زلفِ دلبر دامِ راه و غمزهاش تیرِ بلاست
یاد دار ای دل که چندینت نصیحت میکنم
دیدهٔ بدبین بپوشان ای کریمِ عیبپوش
زین دلیریها که من در کُنجِ خلوت میکنم
حافظم در مجلسی دُردیکشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق، صنعت میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی از حافظ است که در آن شاعر به بیان حال و روز خود میپردازد. او در حال خدمت در میخانه است و در لباس فقر مشغول کار است. در انتظار لحظهای مناسب برای وصال معشوق است و در عین حال به وعاظ و ملامتکنندگان پاسخ میدهد که او به حقیقت نزدیکتر است. شاعر با اشتیاق به کوی دوست میرود و از رفقایش کمک میخواهد. او اشاره میکند که خاک کوی معشوق دیگر نمیتواند زحمت او را تحمل کند و از معشوق درخواست تخفیف دارد. حافظ نگران عیبپوشی خود است و در نهایت به فعالیتهایش در مجالس و دوستیها اشاره میکند و از شوخیهایش در بین مردم میگوید.
هوش مصنوعی: در این زمانه، من در میخانه مشغول خدمت به دیگران هستم و در حالی که در فقر به سر میبرم، کارهایی را انجام میدهم که مخصوص افراد ثروتمند است.
هوش مصنوعی: چقدر طول میکشد که در دام عشق بمانم و کسی که خوشخیال و زیباست در کمین من نشسته است، و من در انتظار فرصتی هستم که با او روبهرو شوم؟
هوش مصنوعی: واعظ ما حقیقت را درک نکرده است، اما به تو میگویم که این حرف را در حضور او نیز میزنم و به کسی پشت سرش صحبت نمیکنم.
هوش مصنوعی: با نسیم، آرام و بیخبر از خستگی، به سوی خانهی دوست میروم و از دوستانم کمک میطلبم تا در این مسیر همراهیام کنند.
هوش مصنوعی: خاک کوی تو دیگر بیشتر از این، زحمت ما را تحمل نمیکند. ای بت زیبا، تو لطفهای زیادی به من کردی، پس من تلاش و زحمت خود را کمی کاهش میدهم.
هوش مصنوعی: موی معشوقهام مثل دام و فریب است و نگاه او مانند تیر بلا میزند؛ ای دل، به یاد داشته باش که چندین بار به تو نصیحت میکنم.
هوش مصنوعی: ای بخشندهای که عیوب را میپوشانی، چشمان بدبین را ببند، زیرا من در تنهایی خود کارهایی میکنم که نیاز به جرات دارد.
هوش مصنوعی: حافظ میگوید که در جمعی مشغول نوشیدن هستم و در محفل دیگری نیز سرگرم بازیگری هستم. به این نکته دقت کن که چطور با مردم به شکلی هنرمندانه رفتار میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ما به جان مهمان زلف او و او با ما به جنگ
کاین شبستان زحمت ما برنتابد بیش از این
همین شعر » بیت ۵
خاکِ کویت زحمت ما برنتابد بیش از این
لطفها کردی بتا، تخفیفِ زحمت میکنم
بر در دیر مغان هرروز خدمت میکنم
صد تفاخر زین شرف بر اهل دولت میکنم
پیر دیرم گر به هر عمری دهد یک جام می
سالها از مستی آن باده عشرت میکنم
تا ندانندم که از عشق که مجنونم چنین
[...]
چون نظر بر روی آن دشمن مروت میکنم
از بهار گریه گلریزان حسرت میکنم
تا به کی چون جام می عمرم به گردش بگذرد؟
مدتی در پای خُم قصد اقامت میکنم
اختیار گوشه درمان است، همت میکنم
مینشینم همچو عنقا و فراغت میکنم
تیغ چون خورشید نتوانم کشیدن بر کسی
بر دل خود چون زنم ناخن، شجاعت میکنم
هرچه کردم شکر آن را، روزگار از من گرفت
[...]
یاد چشمی را به افسون رام الفت میکنم
مینشینم گوشهای تنها فراغت میکنم
ننگ سربازی است امید ترحم داشتن
جان فدای جور یار بیمروت میکنم
خاطر من مفلس و گنج روان عشق نیست
[...]
شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کنم
خانه را روشن تر از صبح قیامت می کنم
عمر خود را صرف می سازم به شادی همچو گل
تا مرا در شاخ برگی هست عشرت می کنم
بر سر خاری که از پایی به مژگان می کشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.