حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۵:
مصرع اول بیت دوم مغلوط به نظر میرسد. به جای «صورت» میشود «صوت» گذاشت، بصیت؟!
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۷:
با استناد به گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 148 عبارت «بد ناخوریم» در مصرع اول بیت اول با «بل تا خوریم» جایگزین شد.
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱:
در بیت سوم «جلبیت» با «جلبیب» جایگرین شد.
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۸:
با استناد به گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 95 عبارت «پیخته زفتن» در این شعر با «پیچده رفتن» جایگزین شد.
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۴:
با استناد به گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 123 کلمهی «کسی» در بیت اول با «گسی» (به معنی گسیل) جایگزین شد. «دستک» مجوز و پروانه معنی شده.
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۳:
خرام : وفای به عهد (گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 125)
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰:
در بیت اول مصرع دوم «روز ز اهل سال» با «رو ز اهل سؤال» جایگزین شد.
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۶:
با استناد به یک نسخهی چاپی (گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 143) این تغییر اعمال شد:
بیت اول: مردی -> مردمی
در حاشیهی کتاب این مطلب را دستنویس کردهام:
تنها ابوالفرج رونی، بهار و رودکی به این وزن شعر گفتهاند (مفاعیل مفاعیل فاعلات).
منبع این گزاره را ننوشتهام. در هر صورت خواندن این شعر برای من مشکل است و فکر میکنم مصرعهای دوم بیتهای اول و سوم با وزن ذکر شده همخوانی ندارند یا با نوعی سکتهی عروضی نامطبوع به آن وزن قابل تقطیعند.
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۴ - در رثای شهید بلخی:
با استناد به یک نسخهی چاپی (گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 109) این تغییرات اعمال شد:
بیت ششم: صلابت شیر -> ملامت شاة
(شاة : گوسفند)
در همان منبع راجع به «شهید بلخی» این چنین آمده:
شهید بلخی، شاعر، متکلم و حکیم سدهی چهارم هجری (وفات 329 ق) که رودکی او را رثا گفته است. شهید در خط نیز استاد بود و اشعار عربی هم میسرود. از بلخ به چغانیان (ناحیهای در مسیر علیای جیحون) رفت. از جمله ممدوحان او نصر بن احمد سامانی و ابوعبدالله جیهانی است. وی را در ردیف رودکی قرار دادهاند.
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۲:
بیت سوم در لغتنامهی دهخدا (ذیل واژهی یرگس) به این صورت آمده:
گرچه نامردم است آن ناکس
نشود سیر ازاو دلم یرگس
بیت چهارم ذیل واژهی پندام به این صورت آمده:
گیردی آب جوی را پندام
چون بود بسته نیک راه ز خس
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۱ - در مدح نصر بن احمد سامانی:
با استناد به یک نسخهی چاپی (گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 94) این تغییرات اعمال شد:
بیت اول: گریز -> کریز
بیت دوم (هر دو مصرع): چه -> چو (پایان هر دو مصرع علامت سؤال بوده که با این تغییر جمله از حالت سؤالی خارج شده و حذف شدند)
در معنی «خورده کریز» آمده:
خورده کریز = کریز خورده : پرریخته (مرغ). علامه دهخدا مینویسد: «گمان میکنم کریز اینجا همان باشد که در باز کریزی گویند یعنی تولک کرده، و در این بیت خورده کریز دشنام گونهای باشد به روزگار یعنی پرریخته و لکنته، یا مجازاً کرده کار و آزموده و مجرب» در لغتنامه این بیت به بوالعباس نسبت داده شده است.
میرابوالفضل: نصر بن احمد سامانی (301-331 ق)
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۸:
این تغییر اعمال شد:
تراز -> طراز
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۷:۱۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷:
با استناد به یک نسخهی چاپی (گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 127) این تغییرات اعمال شد:
بیت دوم : همه -> هم
بیت سوم مصرع دوم : شدت -> نعمت
بیت چهارم (خواهی اندکتر ...) در ریرا (منبع اولیهی گنجور) نیامده است و به طور کامل از آن کتاب نقل و اضافه شده
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۳:
به جای بیت اول در منبع گنجور (ریرا) دو بیت زیر آمده:
وقت شبگیر بانگ نالهی زیر ... این مصرع ساقط شده ...
دوستا، آن خروش بربط تو خوشتر آید به گوشم از تکبیر
که با استناد به یک نسخهی چاپی (گزیدهی اشعار رودکی - دکتر جعفر شعار و دکتر حسن انوری، نشر علم 1373، ص 103) به صورت حاضر تغییر کرد.
در توضیح این شعر تحت عنوان «اشاره» در کتاب مذکور مطلب زیر درج شده است:
این قطعه در رسایل اخوانالصفا در فصل موسیقی آمده، و نویسندهی رساله پیش از نقل ابیات چنین مینویسد: «فیلسوفی گوید: موسیقی اگر چه جاندار نیست، اما ناطق فصیحی است که از اسرار جانها و ضمایر دلها خبر میدهد. سخن گفتن نمیتواند و نیاز به ترجمان دارد، زیرا الفاظش بسیط است و حروف معجم ندارد.
شعری که دلیل بر استواری سخن این فیلسوف است، در زبان فارسی این ابیات است: وقت شبگیر، بانگ نالهی زیر ...»(رسائل، دار صادر، بیروت، با مقدمهی بطرس بستانی، ج 1، ص 235). در این کتاب نام شاعر نیامده، و سعید نفیسی به نقل از آثار ابوعبدالله رودکی (چاپ شوروی) آن را از رودکی دانسته است.
احسانالله در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:
"کن مرغ " اشتباه، و "کان مرغ" صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر از شما تصحیح شد.
ف- شهیدی در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۳۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:
هو
قصیده ایست بسیار غرا وحماسی و عبرت انگیز ضمنا هنر های خاصی در آن بکار رفته چنانکه در بیت 23 همه مهره های شطرنج را ذکر کرده است
اینگونه قصاید احساسات عالی خواننده را برمیانگیزد چرا که شاعر با احساساتی عالی سخن کفته است
اگر سیاحی از ایوان مدائن عبور کرده بود نکات دیگری از تاریخ ومعماری وغیره میفهمید وخاقانی که اهل معرفت بوده با بینش گسترده وژرف چیزهای دیگری فهمیده که در متن قصیده آمده است
ف- شهیدی در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:
هو
دربیت دوم این غزل از مستی عقل سخن رفته نه از عزل آن ونشان میدهد که عقل باید با شد وبا تغییرکیفیت کشتی وجود را از ورطه بلا نجات دهد
برای روشن تر شدن معنی بیت سوم خوب است به این بیت که در جای دیگرآمده توجه کنیم:
هرکس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته ای یعنی چه
فضل الله شهیدی در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان:
بنام خدا
عنوان داستانها ومطالب مثنوی غا لبا گویای آنچه بعدا بیان میکند نیست به هرحال ذیل عنوان فوق
نکات مهمی بیان شده که بعضا جادارد باز گو شود
میگوید همه مردم کودکند و نا بالغ مگر آنها که از هوا رها شده ومست خدایند در قرآن هم داریم که دنیا بازی وبازیچه(لهو ولعب)است ودر نتیحه آنکه سرگرم دنیا ست باید کودک باشد..
جنگ افراد واقوام با یکدیگرهم جنگ کودکانه وبیمعنی است کودکان بر نی سوار میشوند وآنرا دلد ل میپندارند ..فکر وادراکات ماهم مانند آن نی است که مرکب کودکان است ارزشش خیالی است
مولوی اینها رامیدیده آیا ما هم میتوانیم چیزی ببینیم مثلا آیا میبینیم که مسابقات ورزشی جهانی چگونه هیجانی کودکانه درما ایجاد میکند( مقصود نفی نیست) وآیا جنگهای بزرگ وکوجکی که در جهان اتفاق افتاده ویا جریان دارد با انگیزه های کودکانه یا احمقانه نبوده ونیست(دفاع را کودکانه نبایدگفت)
ومیگوید این اوصافی را که داری اگر رها کنی به ذات پاک خود میرسی وبی معلم علوم انبیا را درخود میبینی توضیح آنکه چون به دنیا میآئیم موجودی تعریف نشده ایم وهمنفس با کل جهان خلقت وهمسوباآنیم وبعد اگرچه مهارتهای زندگی اجتماعی را فرا میگیریم اما سدها تمبر وبر چسب برما زده میشود وحقیقت وجودما زیر عنوان ونام ونشان و ارزشها و بی ارزشی هائی که از قیاس به دیگران به خود گرفته ایم در فشارقرار میگیرد ویا مدفون میگرددوازخود بیگانه میشویم رستگاری انسان در اینست که ازاین برچسب ها وتمبرها که دیگران بر او زده اندو سخت به خودگرفته پاک شود وبه اصل وجود خود یا من حقیقی برسد در این حال دانش انسان به قول او بیواسطه وپایدار است ودر مصداق" یحمل اسفاره" نیست
راهیان راه خدا کا ری جز این نمیکنند که خود را از مکتسبات کودکانه برها نند وبه حقییقت وجود خود که پیوندی با خدا دارد دست یابند آنهادر زندگی روز مره وابستگی های مزاحم را نسبت به ارزشهای خیالی حتی المقدو رمشاهده میکنند و از نا آگاهی به سوی آگاهی سیر میکنند اینکاردر اصطلاح قرآن کریم همان تزکیه نفس است(قد افلح من زکاها)
علی رشوند در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:
گذر عمر دغدغه همیشه خیام است گذر لحظاتی که حسرت بر دل شاعر گذاشته است اکنون زیستن فلسفه زندگی است که خیام مدام آن را سفارش می کند
حمیدرضا در ۱۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۰: