ناشناس در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۵:
اتفاقاً مبو درست است یعنی نیاید یا مباشد
علی در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
با سلام
احتمالا در بیت پنجم " گر به عقبی روم " صحیح میباشد
مریم در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸:
محسن و منیره جان خدا رفته های شما رو بیامرزه , من این شعر رو خیلی دوست دارم ازین به بعد هر بار بخونم واسه پدرهای مهربونتون فاتحه میخونم .
مهدی در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:
معمولن هر شاعری در بیت آخر اسم خودش رو میاره
چرا "سیف" اسم "سعدی" رو آورده؟؟؟؟
tayyeb در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۱:
بیت اول مصرع دوم احتمالا باید به جای پایان؛ پایین باشه
بیت پنجم کلمه دوم احتمالا باید از باشه
محمد رضا حبیبی در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
با نظر دوستانی که فرموده اند در مورد شعر و شاعر و معنای آن شرحی در ابتدا یا انتهای مطلب نوشته شود موافقم.هرچند دشواری کار از آغاز روشن است.صرف خواندن سروده های اندیشمندان ایران زمین یک چیز و درک و فهم آن چیز دیگری است که لذت آن را صد چندان میکند.با سپاس دوباره
محمد رضا حبیبی در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
سلام.خاطرم هست سالها پیش در دوران جوانی این شعر طنز گونه و پر معنا را بارها خواندم و خیلی دوست داشتم یک بار دیگر بتوانم آن را بخوانم و داشته باشم.
وستان گرانقدر دیگر نیز با حاشیه های جالب خود معنای ان را برای همگان تا حد امکان روشن کرده اند.از عزیزان دست اندر کار این سایت صمیمانه سپاسگزاری نموده و امیدوارم در راه گسترشفرهنگ این مزر و بوم گهر خیز بیشاز پیشموفق باشند.با درود فراوان.
فربود شکوهی در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:
بیت 4:
بنفشه شاد و گش (به فتح گ) آمد
گش: نازان
فربود شکوهی در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:
بیت 5
شوخی، گشی، نگاری
گشی: یعنی کسی که ناز دارد
محمد در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه من هم همچین سرنوشتی دارم؟
سیدجبار مقیمی در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۹:
با سلام و سپاس از تدارک دیدگان این سایت
یک بیت مانده به آخر این غزل که با "ای منجم"شروع میشود بنظر میرسد حضرت مولانا را به معجزه ی شق القمر اعتقادی نبوده در حالی که از ساحت آن عارف بزرگ بعید به نظر می رسد .لطف فرموده راهنمایی فرمائید.
almas در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
خوب مینویسید امامفهوموکامل نمیرسونید.سعی کنیدبیشترازکلمات مفهومی استفاده کنید
نسرین در ۱۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
در بیت آخر اندر خرابات درست است. ممنون از سایت خوبتون
رسول در ۱۳ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۳۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۶۹:
این شعر قرابت معنایی خاصی با :
این همه جنگ و جدل از سر کوته نظریست /
گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست .
دارد و منظور مشاهده خداوند در ورای هر چیز است .
سروش در ۱۳ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:
آقای schahriar شما مگر حیوان هستید که با چنگ و دندان پس بگیرید؟ اصلا" مگه ارث و میراث شماست؟ اگر بلدید فعلا" مملکت خود را نجات دهید و بعد فکر بقیه باشید
سایه در ۱۳ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون:
بهترنبوداین هاروبه نثرمینوشتین
رضا در ۱۳ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:
در نیمه دوم بیت اول بنظر می اید که باید به نام انکه باطن کرد وظاهر باشد
محمد در ۱۳ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:
گفته شده که ابیات اصلی این شعر را سعدی در 12 سالگی سروده است
ابوطالب رحیمی در ۱۳ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:
انصافاً خیلی زیبا بود. من هر بار که این ترجیع بند رو می خونم باز هم برام تازگی داره.
برخی دوستان گفته بودند که هاتف در بیت: "دل هر ذره را که بشکافی // آفتابیش در میان بینی" اشاره به شکافت هسته ای و انرزی اتمی کرده. هر چند این بیت بسیار زیبای هاتف با حقایق علمی ما کاملاً منطبقه اما من فکر نمی کنم اون زمان هاتف اطلاعی از مسأله شکافت هسته ای داشته. مطمئن باشید اگه هاتف این موضوع رو می دونست خیلی زودتر از دانشمندان کنونی، نظریه مکانیک کوانتوم رو فرمول بندی می کرد و یا شاید فرمول مشهور E=mc^2 که انیشتین کشفش کرد الان باید به نام هاتف اصفهانی ثبت می شد!
البته از این نوع استدلال ها در ادبیات و فرهنگ ما کم نیست، یک نمونه مشهور دیگه اش رو براتون مثال می زنم:
قطر خورشید تقریباً 109 برابر قطر زمینه، یعنی حدوداً یک میلیون و سیصد هزار تا کره زمین رو می تونیم درون خورشید جا بدیم! برای این که عظمت خورشید رو نسبت به زمین بهتر درک کنید می تونید قطر واقعی زمین (12760 کیلومتر) رو یک سانتیمتر فرض کنید، یعنی زمین تقریباً اندازه یک نخود بشه، در این صورت خورشید یک گوی کروی بزرگ به قطر بیشتر از یک متر خواهد بود!
اما با وجودی که این خورشید برای ما این همه عظمت داره خودش در برابر خیلی از ستاره ها یک ستاره بسیار کوچک (ستاره کوتوله) حساب می شه. حتی می تونیم خورشید رو در مقایسه با برخی ستاره های بسیار بزرگ (ستاره غول یا ابرغول) یک ذره به حساب بیاریم. یکی از این ستاره های بسیار بسیار بزرگ که بشر تا حالا شناخته ستاره "موی قیفاووس" در صورت فلکی قیفاووسه. قطر این ستاره تقریباً 1420 برابر قطر خورشید ماست. یعنی اگه به جای زمین خورشید خودمون رو یک جسم کروی یک سانتی مثل همون نخود در نظر بگیریم ستاره موی قیفاووس یک توپ کروی بسیار بسیار بزرگ به قطر تقریباً 14 متر خواهد بود! حالا حساب کنید داخل این توپ کروی بزرگ چند تا نخود جا می شه! البته محاسبه اش زیاد سخت نیست، کافیه عدد 1420 رو به توان 3 برسونید، در این صورت متوجه می شید حجم ستاره موی قیفاووس بیش از دو میلیارد و هشتصد میلیون برابر حجم خورشید ماست!!! ( و تازه حجم همین خورشید خودمون هم حدوداً یک میلیون و سیصد هزار برابر حجم زمین بود!). این جاست که تا حدودی می شه به عظمت اجرام کائنات پی برد، البته چنین مدل سازی هایی رو می شه در مورد فواصل بین این اجرام آسمانی و یا زمان تشکیل اونها هم به کار برد که اینها هم برای خودشون عظمتی دارند!
خب حالا به نظر شما آیا حافظ از این ابعاد عظیم ستاره ها مطلع بوده که این بیت بسیار زیبا رو سروده:
"در محفلی که خورشید اندر شمار ذره است // خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد"
من که فکر می کنم اون موقع حافظ از چنین ابعاد بزرگی آگاهی نداشته، چون خودش در بیت های زیبای دیگه ای فرموده:
"چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش // زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست"
"وجود ما معمائی است حافظ // که تحقیقش فسون است و فسانه"
به نظر من این تک بیت های زیبا به خاطر روان پاک و افکار و تخیلات بسیار زیبا و بدیع این شاعران بزرگ بوده که خب ممکنه بعضی از اونا مثل همین دو موردی که مثال زدم با واقعیت های امروزی هم منطبق باشه.
غلامحسین مراقبی در ۱۳ سال قبل، سهشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۹: