گنجور

حاشیه‌ها

همیرضا در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۲ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ عطار » خسرونامه » بخش ۴ - در فضیلت امیرالمؤمنین عمر فاروق:

چرا خودتان ویرایش نمی‌کنید؟ این پیام آبی رنگی را که زمان حاشیه گذاشتن نمایش داده می‌شود هیچ وقت خوانده‌اید؟

الف رسته در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۸ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۴ - بیان آنک رفتن انبیا و اولیا به کوهها و غارها جهت پنهان کردن خویش نیست و جهت خوف تشویش خلق نیست بلک جهت ارشاد خلق است و تحریض بر انقطاع از دنیا به قدر ممکن:

آنک گویند اولیا در کُه بُوَند /// تا ز چشم مردمان پنهان شوند

پیش خلق ایشان فراز صد کُه‌اند /// گام خود بر چرخ هفتم می‌نهند

پس چرا پنهان شود،کُُه‌جو بوَد؟ /// کو ز صد دریا و کُه زان سو بوَد

حاجتش نبوَد به سوی کُه گریخت/// کز پی‌اش کُرّه‌ی فلک صد نعل ریخت

چرخ گردید و ندید او گَردِ جان /// تعزیت‌جامه بپوشید آسمان

گر به ظاهر آن پری پنهان بوَد /// آدمی پنهان‌تر از پریان بود

نزد عاقل زان پری که مُضمرست /// آدمی صد بار خود پنهان‌ترست

آدمی نزدیک عاقل چون خفیست /// چون بوَد آدم که در غیب او صفیست

واژه‌های شعر

کُه = کوه

کُه‌جو = جویندهٔ کوه، استعاره از عزلت نشینی در کوه و دور از مردمان

تعزیت جامه = لباس سوکواری. در گذشته برای سوکواری لباس کبود می‌پوشیدند

پری = جِن ( در قرآن: جان)

خفی = پنهان‌

مُضمر = نهان و پوشیده

صفی = پاک، پاکدل، در اینجا به معنی برگزیده.

گزارش شعر

در مکتب تصوف بسیاری از صوفیان گوشه‌نشینی و عزلت را پیشه کرده بودند، مولانا جلال‌الدین با روش آنان همسو نیست.

اینکه می‌گویند اولیاء خدا به کوه میگریزند که از چشم مردم پنهان باشند، چنین نیست. جایگاه آنان صدباره بالاتر از هر کوه است و پای خود را بر چرخ هفتم می‌نهند. برای چه کوه نشین و دور از مردمان باشند، آنان صد دریا و کوه آن سوتر هستند.

نیازی ندارند که به سوی کوه بگریزند، (‌ آنان در سیر و سلوک حق چنان سرعت و شتاب دارند) که کُرّهٔ فلک در پی آنان می‌دود و صد باره نعل ریخته ( در اینجا صنعت ایهام زیبایی به کار برده است: کُرهٔ آسمان به یک کرّهٔ اسب تشبه شده است) و به گَردِ جان هم نرسیده، پس از آن لباس کبود( رنگ آسمان) سوکواری پوشید. اگر پری از نظرها پنهان است، آدمی نزد عاقلان آدمی صد باره پنهان‌تراست. جائی که آدمی در نزد عاقلان چنین پنهان است، پس آن آدم که برگزیدهٔ عالم غیب است از آن هم پنهان‌تر است.

برداشت من از این شعر

در شعر دو بیت کلیدی هست که در تفسیرهای مثنوی چندان به آن توجه نشده است.

یکی «چرخ گردید و ندید اوگرد جان». مفسران جان را به ولی تفسیر کرده‌اند.

باید دید که منظور مولانا از جان چیست، آیا مولانا برای تنگی قافیه به این واژه روی آورده است یا خیر.

دوم واژهٔ آدم و آدمی و سخت پنهان بودن آدم و آدمی است. مفسران این را هم به اولیاء خدا تفسیر کرده‌اند. چرا چنین تفسیری کرده‌اند؟ چون آسان گیر هستند و تفسیر آماده را از دکان صوفیان مرید پرورگرفته‌ و به خورد خود و دیگران داده‌اند. و همین سبب بسته شدن راه اندیشه گردیده است. ادیبان ما هم زحمتی به خود نداده‌اند که ببینند که در این هشت بیت چقدر پیچیدگی وجود دارد. اینجا گرچه مثنوی است ولی اگر آن را مانند غزل چند لایهٔ حافظ بخوانیم و روی آن اندیشه بکنیم، راه اندیشه گشوده خواهد شد تا به ژرفایی آن نگاهی بیاندازیم. ظاهر موضوع بحث بر سر ولی است که باب طبع صوفیان پخته خور است. اما اگر دقت بکنید خواهید دید که ولی مساله درجهٔ سوم بحث است. مساله نخست جان است، دوم آدم است و سوم ولی است. ولی هر سه به هم تبدیل می‌شوند مانند هفت مرد و هفت شمع و درخت داستان دقوقی.

نکته این است که آنچه مولوی، سنائی، عطار و دیگر بزرگان ما از آدمی گفته‌اند بسیار ژرف است و قرنهای بیشتری طول خواهد کشید تا در بارهٔ عظمت آن اندیشه بکنیم. هزاران در هزار کتاب و مقاله در جامعه شناسی، انتروپولوژی و امثال آن نوشته‌اند و می‌نویسند چه چیزی از آدم به دست داده‌اند؟ دست آورد انان رفتار شناسی آدم سترون بی روح بی اندیشه کالابرگی است.

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:

صد جا چو قلم میان ببسته تُنگ شکر معسکری را

سلام 

  معسکر درلغت به معنای  لشکرگاه است که در اینجا با این معنی کاربرد ندارد وطبق نظر فرهنگ دهخدا  معسکر مکرم از شهرهای قدیم خوزستان است که از نظر تولید شکر مرغوب سر آمد سایر نقاط بوده . 

  

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ عطار » خسرونامه » بخش ۴ - در فضیلت امیرالمؤمنین عمر فاروق:

 مدیریت محترم سایت سلام 

  لحضه ای  در بیت چهارم  وچراغی  در بیت نهم صحیح است لطفا اصلاح بفرمایید.

کوروش در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۵ - تشبیه صورت اولیا و صورت کلام اولیا به صورت عصای موسی و صورت افسون عیسی علیهما السلام:

تو ز دوری دیده‌ای چتر سیاه

 

یک قدم فا پیش نه بنگر سپاه

 

چتر سیاه چیست

کوروش در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۵ - تشبیه صورت اولیا و صورت کلام اولیا به صورت عصای موسی و صورت افسون عیسی علیهما السلام:

در کف حق بهر داد و بهر زین

 

قلب مومن هست بین اصبعین

 

منظور از داد و زین چیست

 

 

رضا ضَحاکی راحت در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار:

بیت سبزدهم:

در این رصدگه خاکی، چه خاک می‌بیزی؟!
نه کودکی، نه مقامر، ز خاک چیست تو را؟

 

 

 

چرا به دنیای خاکی خود را آلوده می کنی ؟ تو که نه کودکی و نه مقامر (قمار باز) .
حاصل این بیختن (غربال کردن) خاک چیست؟

 

 

رضا ضَحاکی راحت در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار:

بیت دوازدهم:

از این سراچۀ آوا و رنگ پی بگسل/
به ارغوان ده رنگ و به ارغنون آوا/

از دنیای پُر آواز و رنگارنگ رها شو ،رنگارنگی دنیا را به ارغوان و آواز را به ارغنون واگذار کن ،
مفهوم کلی بیت : ای انسان خردمند تو از همه دنیا بالاتری نباید اسیرِ دنیا طلبی شوی.

ارغنون= از قدیمی ترین سازهای یونان باستان

زهرا غلامی اصل در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۱۳ در پاسخ به بیداد دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:

درود بر شما.

الف رسته در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۳ - تفسیر این خبر مصطفی علیه السلام کی للقران ظهر و بطن و لبطنه بطن الی سبعة ابطن:

نُبی = قرآن

بطن چهارم قرآن را کسی جز خدای بی‌نظیر نادیدنی ندید

محمدرضا زارعیان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۳ در پاسخ به امین دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب

گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری 

محمدرضا زارعیان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

جهان بینی مولانا واقعا قابل تحسین است امیدوارم من نیز تا جایی که میتوانم به این جایگاه شناخت خداوند نزدیکتر شوم

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۲۳ در پاسخ به بهنیا دربارهٔ ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - به مستشار عدلیه بالبداهة نگاشته:

سلام  

  من هم این مطلب را در فضای مجازی خواندم بدین مضمون که شاعر این اثر در دوره شاه عباس بوده و شاه به شکار رفته بوده ووزیر ایشان با ان شاعر مخالفت داشته وادامه مطلب ... ولی این قول قابل اعتماد نیست چرا چون میگوید به مستشار بگو  چون هیچ شاعری در ان زمانه اصلا نمیتونسته  به مقام شاه ، سایه خدا بر زمین بگه مستشار هر چه در اینترنت نوشتن که درست نیست در جایی که مستنداتی نداریم بهتر است ادعایی نکنیم .

محمد احمدی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۷ در پاسخ به Mazdak دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:

با سلام و درود

به گمان بنده گذران اول در معنی فانی و گذران دوم در معنی سپری کردن آمده و اگر اینگونه بپنداریم قافیه صحیح است

مانند بیت حکیم فردوسی 

خرامان بشد سوی آب روان

چنان چون شده باز جوید روان

روان اول در معنای جاری و روان دوم در معنای جان آمده

همیرضا در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۱:

گر نور یقین با تو، همراه شود ...

«نمی‌میره» و «نمی‌مانه» در این بیت و «می‌بینه» و «می‌دانه» در بیت بعد گویا اشاره به صورت گفتاری این کلمات است. با توجه به آن که قاسم انوار اشعار گیلگی و ترکی هم دارد گویا با توجه به این شاهد کلاً به تجربه در سرودن شعر به زبان محاوره و لهجه‌های محلی هم علاقمند بوده.

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۹:

 آقا همایون سلام 

  بنظر تمامی اهل ادب وبر اساس تذکره های بجا مانده از وقایع زندگانی حضرت مولانا ، به ضرس قاطع اشعار این جناب جوششی است  و شعری از ایشان قبل از آشنایی با شمس وجود نداشته  که در یکی از حاشیه های قبلی بنده با ذکر مثالهایی از خود ایشان به تبیین موضوع پرداخته ام ، چون دراغلب حاشیه های شما اشعار را به دودسته قبل وبعد آشنایی باشمس تقسیم کرده اید  یا بعضی را عارفانه وبعضی را عوامانه  مینامید سوال بنده از شما این است بر چه اساس ومتری این تقسیم بندی از سوی شما انجام میگیره نظر شخص شماست یا مستندات قابل ارایه ای دارید  وبنظر حقیر در بین اشعار ایشان شعر کوششی که نیاز به قافیه پردازی و بازی با معنا  داشته باشد،که فرمودید وجود ندارد .البته ناگفته نماند که درک مفاهیم عرفانی برای همه (البته نه شما)آسان نیست .ممنونم اگر راهنمایی بفرمایید. 

   شاد باشی عزیز 

دکتر صحافیان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:

در گنجینه رازهای هستی، همچنان گوهر عشق تابناک است و جعبه نفیس(سینه آدمی) آن نیز همچنان با مهر و موم و نشان مخصوص پادشاه آفرینش است.
۲- و عاشقان دارندگان امانت(ایهام به روز الست) و موهبت حق هستند، پس همچنان چشمانشان اشک‌بار است.
۳- آری از باد صبا(آورنده این بوی خوش) احوال ما را بجوی که می‌داند شبها تا پگاه مونس ما بوی دلاویز گیسوان توست.
۴-جوینده و مشتاق یاقوت و جواهر نیست، وگرنه خورشید همچنان با تابشش آنها را به وجود می‌آورد( کنایه: نبود طلب و شوق به سلوک با وجود پیران آگاه)
۵- پس به دیدارم بیا که کشته غمزه زیبایی تو شده‌ام! و همچنان پریشان عشق توام.(خانلری: زیارت می‌آی)
۶- گرچه اعتنایی به خون‌دل‌های ما نداری بلکه پنهانش می‌کنی، ولی در لبان یاقوتی‌ات کاملا هویداست(خانلری: نهان می‌کردی)
۷- با خود گفتم موهای سیاهت دیگر راهزن دل‌ها نیست، اما با گذشت سال‌ها همچنان بر همان شیوه است.
۸- ای حافظ! حکایت خونابه چشمانت را بازگو کن! تا معشوق سنگین دل بداند که چشمه اشک عاشق همچنان جوشان و جاری است.(خانلری: در این چشمه)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی

طاهری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۱۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴ - در رثای امیر معزی:

پیشنهاد میکنم زندگینامه امیرمعزی شاعر دوران ملکشاه رو مطالعه کنید و سپس این شعر را متوجه بشوید

طاهری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۰۸ دربارهٔ امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷:

اشعار مدحی هر چند امروزه چندان جذابیتی ندارند اما این قصیده مملو از نکته بینی های ظریف و تصاویر شعری جالب هست

کوروش در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۴ - بیان آنک رفتن انبیا و اولیا به کوهها و غارها جهت پنهان کردن خویش نیست و جهت خوف تشویش خلق نیست بلک جهت ارشاد خلق است و تحریض بر انقطاع از دنیا به قدر ممکن:

آدمی نزدیک عاقل چون خفیست

 

چون بود آدم که در غیب او صفیست

 

یعنی چه

 

 

۱
۴۵۲
۴۵۳
۴۵۴
۴۵۵
۴۵۶
۵۵۰۸