علیرضا آرام در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:
از نظر دکتر کزازی در چاپ اول نبیگ نامهی باستان (شرح شاهنامه) صفحهی 53: پانزده سالگی در نظر ایرانیان باستان سال برومندی بوده و گاهی چهاردهسالگی که نزدیک به پانزدهسالگی هست را این سن دانستهاند.
Shurideh در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » حکایت عاشقی که قصد کشتن معشوق بیمار را کرد:
کلا ازش هیچ نفهمیدم !
علی میراحمدی در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۲ - حکایت:
شاعر در باب جان فشانی در راه حق اشعاری میسراید و سپس از شبنم و خایه مثال میزند.
میگوید: درین راه چون شبنم باید بود که همه هستی خود را در برابر آفتاب مینهد و عاقبت هم بخار میشود و به آفتاب میپیوندد اما خایه که همان تخم پرندگان است و زیر سایه قرار دارد چنین خاصیتی ندارد و برجای خود میماند.
راه فنا چو شبنم باید به دیده رفتن( بیدل)
علی میراحمدی در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۵ در پاسخ به میلاد جمشیدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
کاملا مشخص است که غزل در مدح هیچ پادشاهی نیست و در گذشته و در حال و هوایی دیگر سروده شده و سپس به مناسبتی ابیاتی بعد از بیت تخلص توسط شاعر به آن اضافه گردیده است.
غزل شماره ۱۱ هم دقیقا همینگونه است و پس از بیت تخلص بعدها بیتی در احترام به شخص حاجی قوام به آن اضافه شده است.
کوروش در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۲ - حکایت:
گرندانی که چیست این پایه؟
بنگر حال شبنم و خایه
یعنی چه ؟
Khishtan Kh در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:
چه می گردد،اگر باری به کوی ما نهی پارا
رهامان سازی از هجران بَر تنها نهی پارا
چه آفت می رسد از ما بر آن دامان گل خویت
که سان نآشنا از ما چنین سوا نهی پارا
ز شوق وصل شیرینت خیالی مستمر داریم
که تا از جلوه در آیی، و بر معنا نهی پارا
ز ما غمها بسر نآید، مراد دل ثمر نآید
مگر روزی به این ماتمسرا، مانا نهی پارا
چنان رَمانتر از آنی چنان وحشی تر از آنیم
که هرجا ما نهیم پارا، خلاف آنجا نهی پارا
خم ابروی وآن لعلت،هم آن سیمای در پرده
عجب ناریم کزعصمت،به ظلمت ها نهی پارا
ترا خویشتن ز دلداری همین یک خصلتت نازم
کزین عالم ز فرط دوست به انزوا نهی پارا
رضا پروا در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۰۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۱۶ - فی مدح شهریار الاعظم مبارز الحق و الدین محمد و تهنیة یوم تطهیر اولاده:
به زلف مشک فروبسته کار بر ریحان
حسین یاوری در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۸ - نشاط کردن اسکندر با کنیزک چینی:
درود برشما دربیت چهل وچهارم: طلب کردیار دلارام را پری پیکر نازی اندام را به این صورت اصلاح شود: طلب کرد یار دلارام را پری پیکر نازک اندام را
داداش صادق در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸:
معنی بیت هفتم تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد
سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی را لطف میکنید؟
علیرضا آرام در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۴۷ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶۲:
عجب غزلی چقدر زیبا به به...
واقعا بعضی از بیت های صائب آدم رو متحیر میکنه...
Ariya Ab در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۳ دربارهٔ دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵:
سپاس اقای دقیقی
فرهود در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۲ - مقالت دوازدهم در وداع منزل خاک:
نظامی در این بیت و بیت بعد، سخاوت را رستگاری از آتش دوزخ و همچنین کلید دانش میداند.
سخاوت کن که هرکس کاو سخی بود
روا نبود که گویم دروزخی بود
عطار
میلاد جمشیدی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
هرکسی از حافظ سهم خواهی میکنه برای خودش و عقایدش چراش رو نمیدونم. ولی این شعر برای شاه یحیی سروده شده و موقعی هستی که حافظ داره به یزد تبعید میشه. و یک جورایی داره از شاه یحیی درخواست میکنه شرایط آسایش رو براش فراهم کنه
Bitrex در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
بابت قالب نوی سایت واقعا سپاسگزارم
شهرام همائی بروجنی در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:
درود. در همه ی دیوانهائی که این کوچک تاکنون دیده ام، نیم بیت نخست چنین آمده است:
من، چه در پای تو ریزم که سزای تو بود.
"خورای تو" یکی از نازیبا تر و نادرست تر گزینه هائیست که من تا کنون به جای "سزای تو" دیده ام
هشیار باشید که یکی از خویشان خورا، خوراک است و دم دست بودن واژه ی خوراک موجب آن می شود که معنائی که از خورا در اندیشه در می آید به معنای خوراک نزدیک باشد و از سوی دگر، با بودن واژه ی زیبای "درخور" که معنا و کاربردی روشن و جا افتاده دارد و اقبال بسیاری در ادب پارسی به آن شده است، خورا هرگز نمی تواند، در خور و شایسته بودن را به زیبائی و خوبی نمایندگی کند.چکیده ی سخن اینکه: خورا بسیار زشت و، سزا بسیار زیبا و درست می نماید و در شگفتم که چگونه این مصرع می تواند در نازیباترین گونه ی خویش ، (البته پس از شکل : که خوراک تو بود) در این تاربرگ نهاده شود.
منابعی که در آنها این مصرع با : " سزای تو بود" گزارش شده را به زودی برای علاقه مندان خواهم شناساند. سپاس 🌿🌿🌿
میم الف در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:
سلامها
در جواب دوستی که پرسیدند دیدار و دیدن چرا هر دو در یک مصرع آمده.
با مراجعه به لغتنامه دهخدا متوجه میشوید یکی از معانی دیدار، چهره و رخسار و منظر است.
شاهد مثالش نیز ابیات زیر. درین ابیات دیدار در معنی چهره آمده است:از دور بدیدار تو اندر نگرستم
مجروح شد آن چهره ٔ پر حسن و ملاحت
بوشکور بلخیدانش او نه خوب و چهرش خوب
زشت کردار و خوب دیدار است
رودکینبید روشن و دیدار خوب و روی لطیف
کجا گران بد، زی من همیشه ارزان بود
رودکیپدر گفت با دختر ای آرزوی
پسندی تو او را بدیدار و خوی
فردوسی
حبیب شاکر در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:
سلام برهمراهان گرام
راهیست ز کهکشان و نامش شیری
بی حد به روی زمین راه قیری
گر رهرو آدمی ره خود می رو
ره را ز چه برخلق خدا می گیری
سپاس از دوستان
😂😂😂🌹🌹
حبیب در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۳ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:
تشکر از تفسیر خوبتون، واقعا استفاده کردم
کوروش در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۷ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم به گوش رکابدار امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه کی کشتن علی بر دست تو خواهد بودن خبرت کردم:
گر ندارد صبر زین نان جان حس
کیمیا را گیر و زر گردان تو مس
منظور از کیمیا چیست ؟
حمیدرضا در ۱ سال قبل، جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۵ در پاسخ به آرام نوبری نیا دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶: