کوروش در ۱ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۴ - خاریدن روستایی در تاریکی شیر را به ظن آنک گاو اوست:
منظور از تهدید در بیت آخر چیست ؟
کوروش در ۱ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۶ در پاسخ به تاوتک دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۳ - تمامی قصهٔ زنده شدن استخوانها به دعای عیسی علیه السلام:
چه ربطی داشت ؟
جاوید مدرس اول رافض در ۱ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
تضمین غزل حافظ شماره ۱۱
..............
ای مرغ وصل سایه فکن روی بام ما
که عنقا توجهی نکند سوی دام ما
خورشید باده گر بپزد عقل خام ما
.........
ساقی به نور باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
**********
طرف چمن نسیم سمن زار دیده ایم
سردار عشق را به سرِدار دیده ایم
در نور عشق گرچه تب نار دیده ایم
..............
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما
**********
با جد وجهد طالب حق، بنده شد به عشق
آثار جهلِ دل،چو پراکنده شد به عشق
ره یافت دل به مهر،چو بالنده شد به عشق
................
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما
**********
صحبت ز نیک نامی ما نیست با بَدان
بی ناخنیم و خیره نگردیم با ددان
دل را قرار نیست درین تیره خاکدان
...............
چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهیقدان
کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
**********
در ساحل ار زفکرت گرداب بگذری
از این جهان چو عاشق و بیتاب بگذری
دنیا همه بدولت و در شاب بگذری
.............
ای باد اگر به گلشن اَحباب بگذری
زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما
**********
سرًیست از خدا چه تفاوت، به هر سری
جز میکده نرفته ندانم دگر دری
تا مه قران کنی بشکن قوس مشتری
.............
گو نام ما ز یاد به عمداً چه میبری؟!
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
**********
آن ناوکی که رفت بپرواز و شد ز شست
بازش توان ندید هرآنرا زشست، جست
من شهره ام به باده کشی از دم الست
..........
مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است
زآن رو سپردهاند به مستی زمام ما
**********
هر چند رنج و سختی دنیا ز بهر ماست
شادان نه افزونی و افسرده نی ز کاست
گر رنجه ای تو هیج نرنجیم ما ز راست
............
ترسم که صرفهای نَبَرَد روز بازخواست
نانِ حلالِ شیخ، ز آب حرام ما
**********
اوصاف دل به شرح بگویم ولی چسان
از عشق آیتی ز وفا بر دلم نشان
هرگز نمیرود زدلم یاد مهوشان
.............
حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همیفشان
باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما
***********
مقبل کسی که میل کند، دوست را کمال
باشد که یاد خوش بُوَد از دوره وصال
در هر طریق همره ما روی تو خیال
..................
دریای اخضر فلک و کشتی هِلال
هستند غرق نعمت حاجیقوام ما
***********
جاوید مدرس رافض
جاوید مدرس اول رافض در ۱ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۷ در پاسخ به ملیحه رجایی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
تضمین غزل حافظ شماره ۱۱
..............
ای مرغ وصل سایه فکن روی بام ما
که عنقا توجهی نکند سوی دام ما
خورشید باده گر بپزد عقل خام ما
.........
ساقی به نور باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
**********
طرف چمن نسیم سمن زار دیده ایم
سردار عشق را به سرِدار دیده ایم
در نور عشق گرچه تب نار دیده ایم
..............
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما
**********
با جد وجهد طالب حق، بنده شد به عشق
آثار جهلِ دل،چو پراکنده شد به عشق
ره یافت دل به مهر،چو بالنده شد به عشق
................
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما
**********
صحبت ز نیک نامی ما نیست با بَدان
بی ناخنیم و خیره نگردیم با ددان
دل را قرار نیست درین تیره خاکدان
...............
چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهیقدان
کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
**********
در ساحل ار زفکرت گرداب بگذری
از این جهان چو عاشق و بیتاب بگذری
دنیا همه بدولت و در شاب بگذری
.............
ای باد اگر به گلشن اَحباب بگذری
زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما
**********
سرًیست از خدا چه تفاوت، به هر سری
جز میکده نرفته ندانم دگر دری
تا مه قران کنی بشکن قوس مشتری
.............
گو نام ما ز یاد به عمداً چه میبری؟!
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
**********
آن ناوکی که رفت بپرواز و شد ز شست
بازش توان ندید هرآنرا زشست، جست
من شهره ام به باده کشی از دم الست
..........
مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است
زآن رو سپردهاند به مستی زمام ما
**********
هر چند رنج و سختی دنیا ز بهر ماست
شادان نه افزونی و افسرده نی ز کاست
گر رنجه ای تو هیج نرنجیم ما ز راست
............
ترسم که صرفهای نَبَرَد روز بازخواست
نانِ حلالِ شیخ، ز آب حرام ما
**********
اوصاف دل به شرح بگویم ولی چسان
از عشق آیتی ز وفا بر دلم نشان
هرگز نمیرود زدلم یاد مهوشان
.............
حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همیفشان
باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما
***********
مقبل کسی که میل کند، دوست را کمال
باشد که یاد خوش بُوَد از دوره وصال
در هر طریق همره ما روی تو خیال
..................
دریای اخضر فلک و کشتی هِلال
هستند غرق نعمت حاجیقوام ما
***********
جاوید مدرس رافض
امیرحسین صباغی در ۱ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۲ - و قال ایضاً فی هجو شهاب الدّین عمر اللنبانی (مثنوی):
حد همین نیست سخندانی و زیبایی را؟
صد بار هم بخونی کمه.
جهن یزداد در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:
زرگران و تبرسران از جا دربند شروان است
پویا شیری در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵:
پند حکیمان
جاوید مدرس اول رافض در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۲۴:
در بیت هفتم
میده= نوعی نان گرد شکل
زینب روزبهانی فر در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۸ در پاسخ به محمد دستیاری دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
جمله رو این طور بخونید
ایشان مرا (برای من) دربایست هستند
دربایست یعنی ضرورت و نیاز، یعنی وجود زنان ضروری و مورد نیاز است
زینب روزبهانی فر در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۲۷ در پاسخ به رضا ببري دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
هم از نظر وزن شعر و هم از نظر معنایی خواندن صید با کسره هم بدون ایراد است
مهدی نظری در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۴ در پاسخ به مختار دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:
آفرین بر فکر و قلم توانمند شما
فرهود در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۱:
به رقص آیی
فرهود در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۴:
روز نیکو ز پگه پدید باشد
زینب روزبهانی فر در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۰ در پاسخ به رضا ببري دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
سلام
اصطلاح فریاد داشتن در زمان حافظ اصطلاحی کاملا رایج بوده و حد اقل در شعرهای حکیم نزاری ( نمونه غزل ۶۲۹) و همام تبریزی (نمونه غزل ۲۹) و در اشعار عطار (جوهرالذات، دفتر اول) که همه متقدم بر حافظ هستند مشاهده می شود، لطفا پیش از نسبت دادن ضعف به یک ادیب کمی (بیشتر) مطالعه بفرمایید
فرهاد لطفی در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:
خوانش مصرع اول این غزل میتواند متفاوت از خوانش های پیشین باشد و معنای آن را عوض کند ، به اینگونه که :
لعل سیرابِ به خون، تشنه لب یار من است.
یعنی: لعلی که با خون سیراب شده است ، مشتاق و تشنه یار من می باشد.
سد رضوی در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۱۵ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل شصت و نهم - فرمود این که میگویند در نفس آدمی شرّی هست:
مار مرگ الهی بمانند شهادت است و زشتی و ترسناک بودن مار همان زشتی و ترسناک بودن مرگ در راه حق است.
زشتی وحشتناک ترین حجاب ترس است و نفیس ترین گنج که گوهر شهادت است در آن قرار دارد
این یک نوع تعبیر است
امید وکیل در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:
تلفظ درست "ضَمان" است، به معنی تضمین و ضَمانت.
حمید هاشمی کهندانی در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱۰:
در دوران سعدی دزدان حاکم نبودن .. به همین دلیل او بین حاکمان و دزدان فرق قائل شده و مداح حاکم جایزه می گرفته و مداح دزدان تنبیه می شده .. در دوران ما اوضاع فرق داره به خاطر همین فهمیدن این شعر برای ما ممکن نیست
حمید هاشمی کهندانی در ۱ سال قبل، شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۱۱ در پاسخ به الیوت الدرسون دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱۰:
ببخشید در کدوم منبعی چنین معنایی ذکر شده؟ همه مون می دونیم حرام زاده یعنی چی و این معنایی که شما گفتید رو نمی ده. چرا بعضی ها فکر می کنن بی هیچ دلیلی می شه ادعا کرد کلمه معنایی بی ربط می ده؟
کوروش در ۱ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۹ در پاسخ به سفید دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر: