گنجور

حاشیه‌گذاری‌های خوشه چین بانو

خوشه چین بانو

بانویی ۶۵ ساله اهل شهر گنبدهای فیروزه ای  فارغ التحصیل ادبیات فارسی از دانشگاه اصفهان دبیر بازنشسته دبیرستانهای اصفهان از ابتدای بازنشستگی کلاسهای حضوری وانلاین شرح حافظ و بوستان و گلستان و غزلیات شمس دارم و با نام محفل انس حافظ دارای صفحه اینستاگرامی و کانال تلگرامی و پادکست می باشم وتا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم 

از گردانندگان سایت عالی گنجور کمال تشکر و قدردانی را دارم 


خوشه چین بانو در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۴ - مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی:

در تاریخ آمده : به روزگار حکومت او ( ابوبکربن سعد زنگی) شکوه این سلسله به اوج رسید و پارس رونق و آبادانی فراوان یافت

بعضی از مورخان سازش و اطاعت او از مغولان را مثبت دانسته اند چون  شیراز و حیطه حکومتی وی از غارت مغولان مصون ماند 

 

خوشه چین بانو در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۴ - مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی:

sousan  Fatai

کله گوشه بر آسمان برین : کنایه از بزرگی و عظمت رتبه وجایگاه ، سرافراز و سربلند 

 

خوشه چین بانو در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

هو 

بله جناب نیما در تایید نوشتار  جنابعالی :

هاتف، ارباب معرفت که گهی

مست خوانندشان و گه هشیار

از می و جام و مطرب و ساقی

از مغ و دیر و شاهد و زُنّار

قصد ایشان نهفته اسراری است

که به ایما کنند گاه اظهار

پی بری گر به رازشان دانی

که همین است سرّ آن اسرار

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لااله الا هو

البته بنده عرض کردم که جناب آقای رضا همیشه نظرشان اینگونه نیست و گاهی تناقضی بین شرحها وجوددارد وسوای این مورد بنده بسیار از تفسیرهای ایشان بهره برده ام 

 

خوشه چین بانو در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

با سلام و ارادت خدمت جناب آقای رضا 

ضمن تشکر و قدردانی از جنابعالی به سبب زحمتی که در شرح غزلها ی حافظ عزیز پذیرا شده ایدنقدی کلی بر تفاسیر شما دارم شما درشرح غزلها یک نوع تناقض گویی دارید غزلی را سراسر عرفانی تفسیر می فرمایید و در یک غزل به عنوان مثال همین غزل بی پروا حمله می کنید به کسانی که این غزل را عرفانی معنی می کنند البته با شما موافقم که بعضی ها از آن طرف بام می افتند و غزلهای عاشقانه را هم عارفانه معنا می کنند  ولی چنانچه شما از بدیهی ترین ابیات معرفتی حافظ  که اتفاقا در این غزل است  برداشتی رو بنایی بفرمایید چه تفاوتی بین شما و آنهاست ؟! آیا نور سبب نمی شود که به زبان ساده بینش بهتری داشته باشی و حقایق را ببینی آیا کسی که مست و ملنگ از شراب انگوریست چشمش بر حقایق پوشیده می شود  یا حقیقت را بهتر می بیند ؟ شما  می دانید عکس در اشعار قدما به معنای عکس امروزی نیست باز تاب و پرتو و تجلی نور است وعکس رخ یار یا پرتو و بازتاب معشوق را در پیاله آیا کسی می  بیند که بینش معرفتی داشته باشد یا یک مست از باده انگوری که گاها اختیار حرکات و کلام خود را ندارد والبته که خودتان هم در شرح بیت هرگز نمیرد آنکه......اشاره فرموده اید که : شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است و نیک می دانید دم از می نوشی و میخوارگی شیوه ملامتی حافظ است برای  جنگ با ریا و ریا کاری .    در کل به نظر این کمین بنده شما مختارید هر گونه که دریافت می کنید معنی بفرمایید ولی ۱) تناقض گویی هایتان را برنمی تابم ۲) اینگونه حمله بر نظر دیگران بخصوص از جانب فرد ارزشمندی چون شما برایم عجیب و باور ناکردنی ست 

با ارادت  و سپاس مجدد 🙏🌹

 

خوشه چین بانو در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۷ - حکایت در معنی بیداری از خواب غفلت:

 قضا نقش یوسف جمالی نکرد
که ماهی گورش چو یونس نخورد

مصدر فعل مصراع اول 《 نقش کردن 》است 
نقش کردن = نگاشتن. بنگاشتن. نوشتن. ثبت کردن. حک کردن. مجسم کردن
یوسف جمال= زیبا رو ، کسی که زیباییش چون یوسف است

مصراع دوم تلمیحی داره به داستان حضرت یونس در قرآن  که به سبب ترک اولی به اراده خداوند توسط یک ماهی(نهنگ) بلعیده شد
" ماهی گور" اضافه تشبیهی ست ( گور به ماهی تشبیه شده)

 معنی  بیت :
روزگار سرنوشت  هیچ زیبارویی را رقم نزد مگر اینکه مرگ  به سراغ اوهم آمد 
توضیح : همونطور که ماهی (نهنگ )حضرت یونس را بلعید گور هم همه انسانها را می بلعد 
👇
منظورش اینه که مرگ‌ سرنوشت محتوم همه انسانهاست و زشت وزیبا و فقیر وغنی هم  نمیشناسه 👌

تذکر:
ترک اولی =  آنچه که برای خاصان و پیامبران گناه محسوب میشه ولی برای افراد عادی گناه نیست

مانا و برقرار و بالنده باشید 🙏

 

sunny dark_mode