گنجور

حاشیه‌ها

نردشیر در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰:

مست مست مست

یوسف شیردلپور در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

خوش بود لبِ آب و گل و سبزه و نسرین

افسوس که آن گنجِ روان رهگذری بود

چه زیبا تشریح کرده اند حضرت حافظ نماد این جهان هستی را باتمام زوایا از خوش گذرانی ها دورهمی ها لذت دنیوی با این همه زیبایی خیره کننده اش اما در آخر میفرمایند این همه تجملات آنی هستند و زودگذر 🤔 گلی بچین و برو 💚🙏

نردشیر در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:

چه شعر زیبایی

همیرضا در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

واعظِ شَحنه‌شناس این عظمت گو ...

دکتر محمدرضا ضیاء در شرح صوتی این غزل (در دسترس ذیل شعر) اشاره می‌کنند که دربارهٔ این که ریشهٔ کلمهٔ «شحنه»، نحوهٔ تلفظ آن (به فتح یا کسر شین) و این که عربی است یا ترکی است بحث وجود دارد.

در این مورد این نوشته از کانال تلگرام نسخهٔ خطی جالب است:

💠 « شحنه » یا « شهنه » ؟! کدام درست است؟¹

#نسخه_خوانی

 [در واژۀ ] « شهنه » که در صفحۀ 48 ، ضمن قصیدۀ مشرق [مشرق طهرانی] آمده، «هاء هوّز» نه تنها غلط نیست، بلکه صحیح و صحیحِ صحیح است؛ زیرا [مقام و] منصبی است بسیار مهم به شخصی مورد اعتماد، [که] از طرف شاه داده می‌شده.
«شه» ، مخفّفِ «شاه» است و « نِهْ » ، مخفّفِ « نهادن » [که] لغت فارسیِ اصیلِ پدر-مادر‌دار است.
اگر [اشخاص] بیسواد یا نادانی، « حاء حطّی » یا به گفتۀ اینروزی‌ها [ امروزی‌ها با ] «حاء جیمی» نوشتند، که تازی [یا عربی] نمی‌شود. همچنانکه یک دوشیزۀ زیبای ایرانی را اگر عبا به سر و دوشش افکنند، سامی [ یعنی عرب] نمی‌شود.
بر فرض آنکه [حتی] هزار سال پیش هم، «شهنه» را «شحنه» نوشته‌باشند، لغت مال ماست. [ یعنی این واژه فارسی است].

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸  نویسنده: خداویردی بن محمد ابراهیم خان قاجار، متخلص به «ادب».

📕  نسخۀ خطی تذکرۀ ایلخانیه ، به شمارۀ 8588 کتابخانۀ مجلس.

✍️ ¹- در همین خصوص، شاهدی از یک نسخۀ خطی دیگر نیز هست که بعدا تقدیم می‌شود.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺

XYusufi در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » داغ تنهایی:

به تازگی خانم فائزه زارع رفیع چند بیتی از این غزل رو با آهنگسازی آقای جواد شاهی اجرا کردند، فکر می‌کنم در دستگاه ابوعطا باشه  که بسیار زیبا و گوشنواز است.

bolhasani در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

سلام، درک من از بیت چهاردهم حضرت مولانا به این صورت بود که منشا و مبدا زبان را خداوند میداند و از آن به عنوان نعمت های عطا شده به انسان نام میبرد. اینکه چگونه حروف را مانند اعداد رمز در کنار هم قرار میدهیم و در انتها یک راز بزرگ در پشت پرده عیان میشود

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲:

سلام  عزیزم 

 بله  دقیقاً درست میفرمایید  خدا را شکر که جهل ایشان لااقل بر بعضی از فضلا پوشیده نمانده وهمچون جلاال الدین ایشان را رسوای خاص وعام مینمایید تا شاید تاج سروری که از حاشیه نویسی، بدین رستم های خیالی  عطا شده ، از سر ایشان بردارند وبه رستم های حقیقی ببخشند  ای هیج برای هیچ بر هیچ مپیچ  ضمناً بعضی از این مخنثها شاید بنظر مخنث وجاپلوس وسترون باشند ولیکن   به قول شیخ اجل سعدی شیرین سخن 

هرپیسه گمان مبر نهالی   شاید که پلنگ خفته باشد. 

محالست که هنرمندان بمیرند و بی‌هنران جای ایشان بگیرند که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند

 سوی دریا عزم کن زین آبگیر /// بحر جو و ترک این گرداب گیر 

  شاد باشی عزیزم 

bolhasani در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

سلام، به نظر من حضرت مولانا منظورش از پا گذاشتن بر روی سر به معنی پا گذاشتن در جایی است که عقل حکم میکند. برداشت بنده این بود اگر قدم را در جهت فرمان عقل برداری میتوانی از آنچه خداوند در درونت گذاشته ، نردبانی بسازی و سیر سماوات کنی.

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۴:

سلام 

  آقای هژیر مهر افروز در البوم آیان از این غزل  به زیبایی استفاده کرده است .

الف رسته در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۱۰ در پاسخ به آناهید دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

ضرب اصول گوشه‌ای در موسیقی است، امروزه گوشه‌ای در دستگاه شور است.

سیّد مبین محدثی در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۴۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

کانچه مارا بِه از آن نِه، همه چیزت بِه از آن‌ست

 

آنچه ما را بهتر از آن نیست، همه چیز تو بهتر از آن است

کوروش در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۷ - مانستن بدرایی این وزیر دون در افساد مروت شاه به وزیر فرعون یعنی هامان در افساد قابلیت فرعون:

هم‌چو جان باشد شه و صاحب چو عقل

 

عقل فاسد روح را آرد بنقل

 

مصرع دوم یعنی چه ؟

 

سیّد مبین محدثی در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

به نظر برای وزن و آهنگ، مصراع اول باید این مدلی باشه:

آن ملاحت که تو داری گهر حسن همان‌ست

هیچ در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۸:

این درد رسید به استخوان دو تا گشتیم 

از زمین برخواستیم و در آسمان بنمائی 

 

پریشان در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۴۲ در پاسخ به محسن رضایی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

سلام. هیچکسی از اعتقادات خیام خبری نداره، با توجه با نثری که برای خدا منسوب به ایشون نوشته شده احتمالا به خداییواعتقاد داشته، ولی حداقل به گزاره های معمول دینی اعتقادی نداشته، همونطور که در رباعی دیگر میفرماید گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک چون عاقبت کار چنین خواهد بود یا تو زر نه ای ای غافل نادان که تو را در خاک نهند و باز بیرون آرند. زود پیش‌داوری نکنیم، حداقل دین یا بی دینی در اشعار ایشون تاثیری نداری و بسیار زیباست.

همایون در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲:

گاه با مردمی بر میخوریم که به دانش خود می بالند و همه چیز را بهم می بافند تا مبادا گوشه ای از جهل خود را ناپوشیده بگذارند!

اینها خودخواهی و خودپسندی خود را با چاپلوسی بدست می آورند با این بنیاد که من آنم که رستم بود پهلوان، میتوان به آنان بی توجه بود چون مرد میدان نیستند و در سایه ها بسر میبرند و با کمترین ‌بانگی ناپدید می‌شوند در برابر آنهایی که فرمان آنان بدست هستی است و بسیار اندکند اینان بیشمارند ناگزیر جلال‌دین به گونه های بسیار آنها را رسوا میسازد و کوچکی شان را هویدا میسازد

ما ایرانیان نیز شوربختانه بسیار ازاین مخنث های نازا و سترون داریم که سرزمین مان را و فرهنگ سترگ ما را می خشکانند و می آلایند  

یوسف شیردلپور در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱:

شاه بیت این شعر وغزل 

ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد 

ترس تنهاییست ور نه بیم رسواییم 

فوق‌العاده است معرکه  بویژه آنکه بانوای نی مسیحی هایی استاد محمد موسوی و  آواز آسمانی استاد شجریان وای وای 💐💐💯💯✋✋

۱
۴۱۰
۴۱۱
۴۱۲
۴۱۳
۴۱۴
۵۵۲۴