شمس شیرازی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
تازگی و طراوت ، گر چه بیش و کم هم مانایند.
شمس شیرازی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
اینکه ذکر جمیل سعدی در افواه عام و خاص افتاده است، و صیت سخنش در بسیط زمین گسترده؛
نه از آن روست که دررعایت وزن و قافیه و دیگر صنایع کلام استاد بوده است، که همه در تازگی طراوت سخن اوست، به روزگار خویش، امروز و هم در روزگاران که بیاید.
بسیار سالها به سر خاک ما رود
کاین آب چشمه آید و باد صبا رود
مگر خیام، گمان نمی برم کس چنین شاعرانه، استادانه، عبرت آموز ، ساده و همه فهم از دگرگونی و فرسایشی که در بستر زمان جاری است، سخن گفته باشد.
عشق که جای خود دارد.
شب عاسقان بی دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح بازباشد
تا جهان هست، ( که تا عشق هست جهان هست)
همواره شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد.
آریایی فر در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۳ - حکایت سلطان تَکِش و حفظ اسرار:
درود بر استاد سخن سعدی شیرین کلام
من این حکایت را بسیار دوست دارم ، و همیشه فکر می کنم سعدی خیلی رئال تر از حافظ و مولوی و عطار است و بیشتر در بسط عقل کاراست.
هنگامه حیدری در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
درود بر همه ی عزیزان.
ابتدا شادمانی خود را از این که دوستان عزیز وقت می گذارند و نگارش صحیح یک واژه را با هم بررسی می کنند ابراز می کنم.
در باب این که آیا این واژه سخن است یا سخی دوستان دلایل زیادی آوردند که من فهرسست وار نکاتی عرض می کنم:
1- استناد به نسخه ی مرحوم نیکلسون کردند و استاد فروزانفر و شفیعی کدکنی را متهم به پخته خواری. که از روی دست ایشان نوشته اند. تا اینجا قبول. اصلا به فرض استاد فروزانفر و استاد شفیعی حرف به حرف از روی دست نیکلسون کپی برداری کرده باشند. غیر از آن است که هر دو از ادیبان صاحب نام این مرز و بومند و تشخیص کرده اند که سخن خوشتر نشسته است تا سخی؟
2- دوستان استناد به نسخه ای از مرحوم فروزانفر کرده اند که در آن سخی آمده است . آیا غیر از این است که در چاپ های بعدی وظیفه ی نویسنده رفع اشکال های نسخه ی قبلی است. در کلیات شمسی که من در اختیار دارم - جزو پنجم ص 65 دوره ی ده جلدی چاپ انتشارات امیرکبیر - چاپ سوم 1363 ،سخن آمده است نه سخی.
3- در گزیده ی غزلیات شمس استاد شفیعی کدکنی با نام در عشق زنده بودن ، انتشارات سخن چاپ اول 1388 ص 239 سخن آمده است.
4- با توجه به آن که مکرر دوستان پرسیدند به فرض سخی صحیح باشد این مصراع چه مفهومی را دربرخواهد داشت، دوستانی که بر سخی بودن اصرار داشتند پاسخ قانع کننده ای ندادند.
5- با توجه به دو واژه ی شمع و شکر یا در برخی نسخ شهد و شکر به نظر شما این از مولانا بعید نیست که تا این حد بی سلیقگی به خرج دهد که قبل از دو واژه ای که با حرف شین شروع می شود صفتی با حرف سین بیآغازد که واژآوایی کلام را به هم بریزد؟ مولانا دایره ی لغاتش محدود نبوده و گواهش چندین هزار بیتی است که سروده است پس اگر می خواست صفتی چون سخاوت را به کار گیرد به طور حتم آن را نیز با شین شروع می کرد.
6- از طرفی اگر سخن مگو را یک فعل مرکب هم به حساب آوریم بیت دارای معنی مستحکمی است." نزد من به غیر از شمع و شکر از هیچ چیزی سخن مگو". حالا سخی مگو را یک نفر برای من معنا کند.
7- سخن مگو برای من فارسی زبانِ اصطلاحا native ،واژه ی هضم شده ای است می شود که مستشرقی چون نیکلسون بزرگ در این باب اشتباه کرده باشد چون در نهایت زبان مادری اش که نبوده است.
8- مولانا شاعر دشوار گویی نیست اگر این مصراع متعلق به نظامی یا خاقانی بود شاید می شد پذیرفت اما مولانایی که دریای معرفت خود را به زبان مردم کوچه و بازار برای فهم بهتر آنان بیان می کند بعید است چنین پیچش هایی به زبانش بدهد.
9- رسم الخط ی و ن در کتابت قدیم بسیار به هم نزدیک بوده است . احتمال کتابت اشتباه کاتب هست.
10- در مسائل فقهی یکی از روش های تشخیص کردن صحیح از سقیم عقل گفته شده و سنت و اجماع و ....ولو مرحوم نیکلسون فرموده باشد سخی، عقل، سخن را می پذیرد و این دقیقا آن چیزی است که خدا ، رسول خدا، انبیا ، اولیا و بزرگانی چون مولانا و فردوسی از ما خواسته اند به کارگیری خرد و اندیشه . اگر اندیشه بر صحیح بودن سخن دلالت دارد- با احترام به مقام شامخ نیکلسون ایشان هر چه می خواهد بگوید وحی منزل که نیست اشتباه کرده است و عمرش کفاف نداده آن را تصحیح کند- پس همان صحیح است، مادامی که دلیل متقنی بر صحیح بودند سخی پیدا شود.
سالار فرحزادی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۱ - وصیت کردن پیغامبر علیه السلام مر آن بیمار را و دعا آموزانیدنش:
بهشت و جهنم در یک مکان اتفاق می افتد، محلی که باغ وگل و بوستان است برای بهشتیان همان جا برای دوزخیان به آتش و دود تبدیل میشود. کسانی که آتش این چهار خصلت پلید یعنی خشم، شهوت، حرص و حسد را در درون خیشتن توسط آب معرفت خاموش کردند در هرکجا که باشند همانجا بهشت می شود ولی برعکس اگر آتش آن صفات زشت در انسان روشن باشد حتی اگر در سبزه و بوستان هم باشند اثیرآتش دوزخند و از درون میسوزند.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:
جناب ناشناس:
حکم جبر الهی معنی سلب اختیار بشر را ندارد.
اصول فلسفه اکزیستانسیالیزم ( یا اکزیستانسیالیسم)
Existenzialismus
مبنی بر اصالت وجود و تقدم آن بر ماهیت انسان است.
فردریش نیچه,ژان پل سارتر، مارتین هایدگر، گابریل مارسل از متفکران اکزیستانسیالیزم بودهاند. اساس نگاه فلسفی سارتر به انسان این است که انسان را "مختار میداند" و بر این اساس به انکار هرگونه نیروی خداگونه که قدرت اختیار انسان را سلب کند میرسد؛ زیرا که او معتقد است انسان نمیتواند مختار نباشد و محکوم به آزادی است، که این آزادی برای او مسئولیت انتخاب می آورد. البته این مساله کاملاً بر اساس خدای اسلام همچنین خدای مسیحی و خدای یهودی هم صحت دارد. سارتر به نفی خدا نمی پردازد بلکه معتقد است خدا انسان را مختار آفریده است. انسان وقتی مختار باشد، باید مسئولیت هر انتخاباش را بپذیرد و از همین بینش است که سارتر خود را مسئول جنگ جهانی میداند و این جا دلهره و اضطراب به وجود میآید که فرد با خود میگوید از آن جا که من مسئول این کار هستم، آیا این کار درست بوده و چه نتایجی خواهدداشت که من آنها را نمیدانم یا نخواهمدید!؟
اندیشههای اگزیستانسیالیستی سارتر، که در خصوص آزادی و مسؤولیت فردی و ممکنبودن وجود ما و فاصلهئی که ما از خودمان داریم، همچنان میتواند برای فلسفهی جدید مهم باشد. اما سارتر اخلاقگرا نیز بود و کوششی که برای طرح نظریهای اخلاقی کرد همچنان میتواند برای فلسفه «بعد-از-نو» مهم باشد. کمتر فیلسوفی همچون سارتر این اقبال را داشتهاست که در عمر خود شاهد شهرت و نفوذ اندیشهاش باشد. اما سارتر با همهٔ فلاسفهای که تاکنون بودهاند متفاوت است.
Wiki از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
کامیار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:
جناب جهانگیر تقصیر از ما کرمانیهاست که مهماندوست و غریب نوازیم
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۴۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۸۵:
گنجور، به نظر من باید "مهربانی" در مصراع اول و دوم، "مهربونی" بشود.
هدایت پویا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۵:
سلام
این بیت قبل از بیت انتهای حکایت باید افزوده گردد
چشم بداندیش که برکنده باد عیب نماید هنرش در نظر
هدایت پویا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۵:
سلام
این بیت قبل بیت انتهای حکایت باید افزوده گردد
چشم بداندیش که برکنده باد عیب نماید هنرش در نظر
بابک در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷:
ناشناس من فک کنم منظور نویسنده از لیلی همون لیلیی یا همون لیلی ای شدند بوده..
شمس شیرازی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:
نگفتمت که به ترکان نظر مکن سعدی ؟
شمس شیرازی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:
گلی به دست من آید چو روی تو ؟ هیهات!
هزار سال دگر ، گر چنین بهار بر آید
شمس شیرازی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:
استاد ، خوشبختانه در بیت دوم به روشنی فرموده است که روی سخن با که دارد ،( کز تخم بنی آدم فرزند پری زاید ) وگر نه کسانی انواع تفسیرهای عرفانی و....... را بر ما روا میداشتند.
شمس شیرازی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:
بگفتمت ، که به ترکان نظر مکن سعدی؟
چو ترک ترک نگفتی، تحملت باید !!
برای آنان که واژه ترک را پیراهن عثمان میکنند به آن معنای نژادی و به تازگی سیاسی میدهند.
این سخن استاد سخن پارسی است.
کمال در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۶۶:
هوالعزیز
جمع آخرین دوبیتی،حاضر:3993
بپایان آمداین دفتر...
بدرود
محمد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » خیالانگیز:
با سلام وکسب اجازه از صاحب نظرات
در مصرع اول بیت نخست به جای "بوی گل؛ آیا " روی گل؛ از لحاظ معنایی مناسبتر نیست؟چون مناسبت سروپا در اخر مصرع با روی گل بیشتراست تا بوی گل!
هم چنین در مصرع دوم آیا واژه رخسار به جای دیدار مناسبتر نیست؟
شیخ در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:
ردیف بیا از انتهای مصرع های 2 - 4 - 6- 8 و 10 افتاده است
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:
از توضیحات فراگیر بابک و سیاوش بابکان گرامی بسیار سپاسگزارم.
باید اعتراف کنم که دانش فراوان شما فراتر از توان ذهن تنبل حقیر است.
اینقدر دستگیرم شد که واژه دیو زمانی برای اهورا و زمانی برای اهریمن به کار می رفته است!!
عجیب نیست؟
به کارگیری یک واژه برای دو دورترین های جهان؟!
سیاوش بابکان در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷: