گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

زهد به معنی دوری گزینی از زیور دنیا است و البته این راه زهد را همه ی مومنان و باورمندان نرفته اند این زهد با آغاز اسلام هم آغازنشده است که در دین های مسیحی و مانوی و بودایی زهد های گزاف گونه ای دیده می شود که سالیانی پیشتر از آغاز اسلام دیده شده اند در باره ی مزدیسنا یا دین زردشتی به زهد باوری ندارد ( بیشاکم ) و مرد سیر را در پیکاردن با دیوان دلیر تر می داند و مردی که همسران باردار و فرزندان فراوان دارد بهتر می داند . درباره ی امامان بزرگوار هم این رو کردن به زهد مانند هم نبوده است برای نمونه علی بن ابی طالب و علی بن الحسین ( زین العابدین ) ( علیهما سلام ) آشکارا زاهد هستند ولی امام حسن مجتبی ( ع ) به نظر میانه رو تر است و اسب سوار می شده اند و جامه زیبا می پوشیده اند بهرسو در روزگاری که زهد رویه مومنان مسیحی و بودایی و مانوی بوده است دین اسلام بسیار آسانگیر تر به نظر می رسیده است اما حافظ به نظر می رسد زاهد را در برابر عارف قرار داده است در نوشته هایش از عارف پشتیبانی می کند و کسی را که آگاهی را ار میان جان بدست می آورد را برتر از کسی میداند که نسک و دفتر و دستک می خواند . بهرسو این یک بخشبندی درست نیست و همه زاهدان جان خشک نبوده اند ولی رندی که حافظ آن را دور زدن ظاهر و چسبیدن به مغز دینداری می داند همه ی چیزی بوده است که در آن دوره حافظ ستوده است . ریا گویا در روزگار حافظ فغان می کرده است و این نامکامی رنج دهنده جان مومنان را می آزرده است .

 

بدیع الزمان در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۶:

خاک خجلت به سرچشم چه طاعت چه‌گناه
هر چه کردیم درین کلیهٔ ویران کردیم

با عرض درود , در بیت پنجم مصراع دوم بجای کلیه باید کُلبه جایگزن شود .
سپاس ازشما

 

شاعر در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶:

ادامه

 

فرشته در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۳۰ - حکایت در بی‌وفایی:

پیام این داستان این است که : در زمان مرگ کسی به فکر دیگری نیست.
در بیت دوم «تر» به معنای «تازه» و «چشم بدنالان» به معنای «چشم زخم» است و «بالان» از ریشه «بالیدن» و رشد کردن است.
در بیت هشتم «تهویل» به معنای «هول شدن» و «ترسیدن»
بیت دوازدم «رخت برداشتن» کنایه از«مردن» در اینجا «سفر کردن» است.

 

حکیم در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:

ومن یتق الله جامی بود
بنوشم ز آن وشوم منقلب
که یجعل له فی العلی منزلا
ویرزقه من حیث لا یحتسب

 

حکیم در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:

تنصل الیه بحلک الضلا م
من اللیل زلفا له وانتصب
ومن یتق الله یجعل له
ویرزقه من حیث لا یحتسب

 

حکیم در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:

ومن یتق الله رندی بود
بدنبال چاره شده مضطرب
که خوش نودی او زیجعل له
ویرزقه من حیث لا یحتسب

 

فهیمه در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

سلام
در پاسخ به احمد تدین عزیز میخواستم بگم که من اطلاع زیادی از شعر ندارم ولی بسیار علاقه مند به حافظ هستم احتمالا منظور حافظ از پیر مغان انسان عارف و آگاه از مسائل هس.
ولی راجع به یکی از ابیات که آوردین :
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
که وعده تو کردی و او به جای آورد
جایی شنیدم که شخصی از بزرگان در توضیح اینکه پیر مغان و شیخ کیه گفته بود که شیخ حضرت آدم ع هس که وعده کرد گندم بهشتی رو نخوره ولی خورد و پیر مغان امام علی ع هس که وعده ی حضرت آدم رو بجا آورد ولی این بزرگ پس از مرگش کسی اوشون رو تو خواب میبینن و میگن اینجا پرده هایی رو برا من برداشتن و از حقایقی آگاهم کردن که شیخ منظور حضرت ابراهیم ع هس که وعده ی قربانی پسر رو انجام ندادن و پیر مغان امام حسین ع هس که پسراشون رو در راه خدا قربانی کردن.

 

ناشناس در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

در مصرع نخست: آیا ظاهرپرست، صفتی برای زاهد است، به این معنا که هر زاهدی ظاهرپرست است یا صفتی برای برخی از زهاد است؟

 

بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹۷:

تا اینجای صائب رو که خوندم اشتباهات بیشمار نوشتاری موجود بود که جای تعجب داره و دیگه منو مُجاب کرد که فقط بخونم و اشتباهات نوشتاری رو گوشزد نکنم.
نمونه بارزش واژه حلال که به کرات هلال نوشته شده!

 

سعید سلطانی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:

به به ، به به
چقدر جناب خواجو زیبا و عرفانی می سرایند.
هر غزلی از ایشون آدم رو مست می کنه ...

 

سعید در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۸:

این مصرع هم به نظرم معنی کاملی ندارد:
چو درج در دین کردی ز فیض فضل حق دل را
شاید باید به این صورت بیاید:
چو درج درد دین کردی ز فیض فضل حق دل را

 

سعید در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۸:

بسیار شعر عالی و پر محتوایی است.
به نظرم مصرع
خلیل ار نیستی چه بود تو با عشق آی در آتش

بهتر بود به صورت
خلیل ار نیستی لیکن تو با عشق آی در آتش
بیاید.

 

سپاهی لایین در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ رهی معیری » منظومه‌ها » سنگریزه:

سلام.
در چند بند این شعر، به قرار زیر نیاز به اصلاح هست.
در بند سوم:
ای خواجه، لعل نیز زآغوش سنگ خاست....
بند چهارم:
لبریز کرده از می عشرت...
بندآخر:
من خم شدم به چاره‌گری در برابرش...

 

رضا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

روی بنمای که صبر از دل صوفی ببری
پرده بردار که هوش از سر عاقل برود

 

محمدامین احمدی فقیه در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

سلام و درود
دو و چهارده می تواند اشاره به قرآن حکیم و چهارده معصوم علیهم السلام باشد!
و نیز تعبیری از «سبعا من المثانی» که درک آن برای هرکه ایجاد شود دریایی از علم و دانش و معرفت برای وی گشوده خواهد شد.
دانا و توانا باشید!

 

farzam در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

دوستان زیاد خودشونو در مورد دین ونگاه حافظ نکشن
حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم
خودش میگه سرکارین!

 

علیرضا مختار در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

خواندن این شعر به عنوان گوشه مثنوی در آواز دشتی مناسب باشد.

 

ستاره در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۰۳:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:

ممنونم جناب دکتر ترابی. تفسیر زیبایی بود و به فهم و درک شعر کمک شایانی کرد. اگر مقدور هست درباره بیت دوم نیز توضیح محنصری بفرمایید.
_________
آقای چنگیز؛ این همه سفسطه‌ی خنده‌ دار برای چه؟ آنهم در شعر روان و گویای حافظ.
1- آخر چگونه میتوان از بین دو گیسوی کسی عبور کرد؟!!! حتی عجیب ترین ایهام هم باید در عقل بگنجد.
2- بسته بودن جان آدمی به تار مویی یا به زنجیر کشیدن عشاق و... چه ربطی دارد به زندگی کردن در مو؟!
3- ضمن اینکه "تو" در اینجا معشوق است و نه خواننده. خود اوست که از بین موهایش زیرچشمی نگاه میکند و بی‌قراران را میبیند؛ که هم "گیسوان در تابند" و هم مردمان بی تاب. این مصرع را این گونه بخوانید:
ز زیر زلف دوتا -چون گذر کنی- بنگر

 

رضا ک. در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰:

با سلام؛
1) در بیت چهارم، مصراع دوم، "هم" جا افتاده و لغزش وزنی ایجاد کرده است. به صورت زیر تصحیح می شود:
بر دل فرهاد کوه بیستون هم بار نیست
2) صورت تغییر یافته ای از این غزل در فیلم " فریاد مورچه ها" ساخته مخملباف در قالب آواز گروهی استفاده شده است؛ با این مطلع:
کافر عشقم،مسلمانی مرا در کار نیست هر رگ من تار گشته، حاجت زنار نیست
با سپاس.

 

۱
۴۰۲۹
۴۰۳۰
۴۰۳۱
۴۰۳۲
۴۰۳۳
۵۰۹۶
sunny dark_mode