شمس شیرازی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۲:
گرچه منتسب به خواجه می دانند، بیت تخلص به روشنی هر گونه تردید را می زداید.
ماهرویی زانو میزند، میی چون لعل در دست،و لبخندی بر لب لعل!
شرمت باد ار به توبه بیندیشی!!
نخود هر آش در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:
بیدار ،
این نه از آن شعرهاست که معنایش در بطن شاعر باشد، معنایش بسیار روشن است
،
میفرماید : اگر اون وسطا خوابت بگیره ،! چه خاکی به سرت میکنی؟؟
منظور خاک برسری نیست ها !!
داغون در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۲:
مصرع دوم از بیت سوم: به گوشم قول «چنگ» صحیح است.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:
من از هدف شاعرپرسیدم، شما با خود شعر جواب میدی؟
هدف من از این سوُال این نبود که فقط همان شعر را به من بنویسید بزرگوار.
وقتی از یک نقاش میپرسم هدفت از این نقاشی چیست که نمیگوید رنگ پاشیدن، درست است؟
با احترام!
شمس شیرازی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:
این همشهری، هم چون بسیاری از واعظان غیر متعظ است .
خود را معذور میداند و دیگران را از دل دان به خوبان بر حذر میدارد. چه کنیم ار نه دل به خوبان دادن؟؟
با اینکه نیک می دانیم ' سنگی اندر گلشان بود و همان شد دلشان! "
شمس شیرازی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب:
ای بسا از شرک تا به توحید ، چه آنچه با کفر سر تقابل دارد ایمان است.
پس از شرک تا به توحید و پس به اتحاد و وحدت، که راه بسیار درازی است.
و به قول معروف
کی میره این همه راهو؟؟؟
نا آشنا در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:
بیدار جان
اگر خوابِت بگیره اون وسط ها
نمیدونی چه خاکی بر سر آیو
برو نذر خدا کن وقت خفتن
به جای دلبر ِت یک کفتر آیو
وگرنه اونکه با دلبر نشسته
همش می گو که عمرم آخر آیو
”لیاما” تو ندونی راز خلقت ؟
که دوری از وصالش بهتر آیو ؟
شعر تقریباً طنز از ” لیام“ عزیز ، شاعر نکته پرداز ماست ، لیام گرامی متأسفانه دیگر حاشیه نمی نویسدکه ما از فیض وجودش محرومیم
جواب را هم از حافظ بگیرید:
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود
غزل زیبایی ست
حامد در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
فکر کنم منظور همون 6جهت فضای سه بعدی است ک محسوس عقل است... ومنظور از عشق آن است ک با ایمان واقعی ب نادیده اعتماد میکند، و گر نه ایمانی ک با عقل باشد همیشه در شک است، چون بعضی امور با منطق ناقص ما درست در نمی آید، عشق است اعتمادی است درونی ک منطقی نیست . . . البته با اینکه منظور از عشق در این شعر عشق عرفانی است، ولی با عشق بین دو انسان هم شاخه از همان درخت است
Hamishe bidar در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:
با عرض سلام خدمت مهری خانم گرامی! شعر قشنگی را نوشتید. میتوانید کمی هم از منظور و هدف شاعر آن بنویسید؟
با احترام!
Hamishe bidar در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:
گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود
حضرت حافظ ایجا عذر میخواهد که به دنبال خوبان است که درد خود را درمان کند. اینجا به خوبی می توان مشاهده کرد که سالک در آغاز چاره ندارد مگر حق را در آینه تماشا کند و از طریق خلقِ حق به حق واصل شود٬ که البته این راهی دراز و طولانی است که در آغاز با تلاش ولی در مراحل بالا فقط با فیض حضرت حق پیموده میشود، و البته در این راه همینطور که حافظ میفرماید سرگردانی هم هست. این, بنده حقیر را به یاد دعای عرفه امام حسین (ع) می اندازد, آنجا که حضرت فرمودند: خدایا! فرمان رجوع به آثار را دادی، پس مرا با پوششی از نورها و به راهنمایی مشاهده و استبصار، به سوی خود بازگردان، تا از طریق آنها به تو بازگردم، چنانچه از طریق آنها به کوی تو داخل شدم یا همانطور که ماوراء نظر به آثار، به سوی تو وارد شدم، در حالی که ضمیرم از نظر به آثار مصون، و همّتم از اتکای بر این آثار بالاتر باشد، این است تقاضای من از تو و تویی که بر هر چیز قادری، تقاضای مرا برآورده ساز، تا همواره مصون از اینکه پدیدهها را مستقل بنگرم و از تو محجوب شوم، تو را بنگرم، چه قبل از رؤیت آثار و چه بعد از رؤیت آنها.
در این بخش حضرت اباعبدالله (ع) به خدای سبحان عرض میکنند: «خدایا! اگرچه در قرآن فرمودی؛ سراسر عالم نشانههای توحید است، ولی مرا به نشانهها ارجاع مده، زیرا اگر مرا به آثار آفاقی و انفسی ارجاع دهی تا از نشانهها به صاحبنشان برسم، باید مسیری بس طولانی را طی کنم، خودت را به من نشان ده، این نشانهها توان آنکه تو را به طور کامل نشان دهند ندارند، تا بتوانم در بهترین حالت «وقت» خود، با تو بهسر برم.
این به نظر حقیر همان نکته است که حافظ آنرا سرگردانی میداند، ولی به فیض خداوند راه کوتاهتری برای رسیدن به کوی دوست است که سالک که "دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود" ولی به کوی دوست برسد که البته این راه نه با فقط کوشش بلکه فقط با فیض دوست پیموده میشود.
با احترام!
شمس شیرازی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:
ظراف و ظرافت شنیده بودم ، ظرافیت !! تازگی دارد.
شمس شیرازی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:
در باره ظرافیت او چیزی نمی دانم ، لکن مردی نکته سنج بود و البته با آقای ظریف کدخدا دوست نسبتی نداشت.
شمس شیرازی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:
پیمان،
آواز زهره را روانشاد داریوش رفیعی جوانمرگ خوانده است، شاید اگر نام اورا جستجو کنید ،بیابید
ناشناس در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:
شهر بسیار زیباست
مهدی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - مطلع دوم:
باز بیت دویم مقصود از هفت زیور هفت سیاره اند.
مهدی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - مطلع دوم:
بیت دویم فت آرایش در قدیم عبارت بودند از: سفید آب، سرخآب، وسمه، سرمه، زرگ، خال و حنا.
معین در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:
من یک آواز با تکنوازی ویلن در سه گاه از این شعر شنیده ام که نمیدانم خواننده اش کیست خیلی ممنون می شوم اگر کسی اطلاع دارد به من بگوید. این آواز دقیقاً مشابه آواز استاد شجریان و البته خیلی پرشورتر و استادانه تر خوانده شده و در پایان هم تصنیف زهره را خوانده است. من انرا سالها قبل از یک رادیوی خارجی شنیده ام و هنوز هم زنگ جادوئی صدای خواننده اش در گوشم طنین انداز است. هر کس اهل جستجو است بگردد اصل ان را پیدا کند ارزشش را دارد.
ارحام در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:
با سلام
گر بو تراب به ذره نظر کند
به اسمان رود و کار افتاب کند!!!
محمد در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:
دوستان در بیت سوم به نظر من هیچ حرفی در باره بهشت نزده فقط منظور حافظ این بوده با این که درختهایی به بزرگی طوبی باز هم با چرخش آفتاب سایشون محو میشه(یعنی به بندگی زیاد نناز که احتمال زایل شدنش هست) البته از بعد زمینی و اون سرو خرامان رو مستقیم با شخصی که مخاطب قرار داده نسبت داده و اون رو به این نام خطاب کرده و در اینجا منظور درخت ی که بخواد با طوبی قیاس کنه نیست
نا آشنا در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب: