گنجور

حاشیه‌ها

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:

****************************************
****************************************
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام .................. که این قدم دارد
همّتِ سروَم: 37 نسخه (801، 803، 813، 816، 818، 819، 822، 824، 827، 836، 843 و 26 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نوزانی وصال، خرمشاهی- جاوید
قامت سروَم: 3 نسخه (821، 823، 825) سایه
غزل 114 را 40 نسخه دارند از جمله 11 نسخۀ کاملِ کهنِ مورّخ.
*********************************
*********************************

علی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۰ - دیدن خواجه غلام خود را سپید و ناشناختن کی اوست و گفتن کی غلام مرا تو کشته‌ای خونت گرفت و خدا ترا به دست من انداخت:

امین جان ان شاء الله خدایتعالی شما را با موالیانت حضرت عمر و مولوی محشور فرماید.

امینه رضایی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

خمش باش ...کلیپی زیبا در بازار کساد هنر
کاملا اتفاقی ، کلیپ خمش باش، با صدای همایون شجریان و بازی مهتاب کرامتی ، ساخته فردین صاحب الزمانی را دیدم و لذت بردم . دوستی که می خواست این اشعار رابهتر درک کند یک ، دو سوال کرد ومن فکر کردم بهتر است با این بضاعت اندکم روی صفحه ، بنویسم شاید بخوانید. افتخار میکنم که می خوانید:
درود حضرت دوست بر حضرت مولانا که باغچه ای در باغ کلام الهی است .
حدیث قدسی داریم که می فرمایند: بارالهی مرا در مقام حیرت قرار بده (یعنی خدایا ،حیرت مرا نسبت به خودت افزون کن ) گویا حضرت مولانا در این غزل به حال مکاشفه و رقص سماء بوده و حجابها کناررفته ... اما نتوانسته دهان بدوزد واسرارالهی رانگوید واین همان حال بیخبری و سماء زیبای احساسی است . حافظ در خصوص حلاج ، شخصیت معروف کتابش می فرماید:
هر که را اسرار حق آموختند ... مهر کردند ودهانش دوختند.
*************************************************************************************
یعنی احسنت بر هرآنچه هست و هر چه نیست یعنی خیر و شر،کم و زیاد ،یعنی عالم بالا و عالم خاکی یعنی چه سلطان چین باشی و چه زیر دست ترین باشی ... هستی همه خیر است (در بیان غزلی از دفتر چهارم مثنوی)
زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا
زهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی
زهی فر زهی نور زهی شر زهی شور
زهی گوهر منثور زهی پشت و تولا
زهی ملک زهی مال زهی قال زهی حال
زهی پر و زهی بال بر افلاک تجلی
چه ذوالنون چه مجنون چه لیلی و چه لیلا
چه سلطان و چه خاقان چه والی و چه والا
چو بی واسطه جبار بپرورد جهان را
چه ناقوس چه ناموس چه اهلا و چه سهلا
گر اجزای زمینی وگر روح امینی
چو آن حال ببینی بگو جل جلالا
گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد
دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا
فروپوش فروپوش نه بخروش نه بفروش
تویی باده مدهوش یکی لحظه بپالا
خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش
مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا

احسنت برهر آنچه آفریده است . احسنت بر مبارکی سوره قدر و زیبایی وجمال ماه،که خداوند بهترین آفریننده زیبایی هاست.فتبارک الله احسن الخالقین (سوره مومنون آیه 14)
احسنت برشایسته ترین نوشته که مزین به گرانبهاترین هاست یعنی کتاب الهی، یعنی قرآن کریم .احسنت به دوازده امام و احسنت بر حدیث تولا و تبری که از فروع دین است مبنی بر دوست داشتن دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا .
واحسنت بر هر آنچه از عالم خاکی و غیر خاکیست ودرهرحال و هواییست یعنی هرآنچه در آفرینش است .اعم از حضرت یونس که دردهان نهنگ شد و چه مجنون و لیلا ... یعنی آفرین برهر آنکس که شایسته آفریده شد نه .
آفرین بر آفرینش، چه شاه سرزمین فارس باشی چه سلطان سرزمین چین باشی ... چه زیر دست باشی و چه بالادست و برتر...همه در تایید خیر بودن هستی ست .
بدان حضرت دوست که یکی از صفات الهی او "جبار" بودنست بی هیچ واسطه و کمکی به هیچ زمانی ، هستی را خلق کرد (کن، فیکن. یعنی بشو و شد ... یعنی هستی ،آفریده به امر الهیست )
حال اگر تو پست ترین اجزا این کره خاک هستی ویا اگربهره مند روح جبرئیل هستی اگر به آن شور و مستی نائل شدی و حجا بها کنار رفت و به بصیرت نائل شدی یا به مقام "مشاهده " رسیدی اجازه داری فقط حمد و ثنا کنی نه آنکه توصیف کنی ....
اگر شایسته باشی به مقام حیرت ، خواهی رسید (یعنی رسیدن به مقام حیرت که خداوندا حیرت مرا نسبت به زیبایی هایت و جبروتت افزون کن یعنی مدهوشم کن) و حافظ در خصوص حلاج می فرماید : هر که را اسرار حق آموختند ... مهر کردند و دهانش دوختند ....
یعنی فقط ، ناظر باش اما توصیف نکن ...در جای دیگر مولانا می فرماید ذکر خداوند کار هر اوباش نیست و صراحتا اوباش را ناکس و نافهم معنی کرده ... یعنی هر گوشی محرم شنیدن اسرار الهی نیست ... پس فاش نکن.
چرا که هر کسی شایسته شنیدن توصیف عالم زیبا نیست ... مثل اینکه مروارید اصل را به پای چهارپایان بریزی ...
ودر انتها در خصوص این بیت که می فرماید :
گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد دل غمناک نباشد مکن بانگ و علا لا
گفتنیست که این بیت ، مشتمل بر معارف معانی با باراجازه بازگویی ست و شایستگی خاصی میخواهد که اینجانب ندارم ... اما مختصر بضاعتی که دارم اینکه در خصوص رحماینیت حضرت دوست است.
ودر این کلیپ " خمش باش " با صدای استاد همایون شجریان که حظ بردم، برخی کلمات بدرستی ادا نشده پنداری به درک کامل غزل نائل نشده وجسارتاتفسیر را نمی داند ودر مورد تصاویر بسیار زیبای خانم مهتاب کرامتی که در نوع خود بی نظیر است می توان گفت کمترین ارتباط را با مضمون ندارد.بهتراست فردین صاحب الزمانی کارگردان ، بار دیگری روی این اثر کار کند تا به هدف مولانای بی همتا برسد ...
گرچه من این کلیپ زیبا را یک هفته کامل شبانه روزی دیدم و شنیدم و مکرر حظ بردم اما قلبا آرزو کردم اساتید سه گانه ، بازنگری کنند ... درود بر حضرت مولانا و همایون شجریان که انوار الهی براو تابیده ....و خوشا به حال همچون منی که در این بازار کساد با این کلیپ آشنا شدم .. و بدا به حال اهالی تلویزیون که پخش نکرده اند تا کنون این کلیپ زیبا را که چند سروزلفی از سرکار خانم مهتاب کرامتی پیداست ...

سید مهدی جهرمی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:

سلام
در بیت های26و 27 و 28 بلی اگر بلای نوشته و خوانده شود درست تر است. زیرا که در آیه قرآن آمده: قالو بلی. و یای آخر جون ماقبل مفتوح است آ خوانده می شود. اگر همانگونه بخوانیم دو بهره دارد: یکی آهنگ کلمه مانند آیه قرآن خواهد شد و تلمیح کامل تری است و هم به معنای ابتلا یا آزمایش نفس خواهد بود و ایهام خواهد داشت.

سید مهدی جهرمی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:

سلام و سپاس از زحمات تان
در بیت 21 تنگ باز به ضم خوانده شده حال اینکه به کسر تا درست است. تنگ به کسر تا به معنای منقار پرندگان است و معنای مصرع نیز درست در می آید.

علی مهاباد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۱۵ - آمِد:

به نظر من منظور ناصرخسرو شهر آمیدیه عراق است نه آمد ترکیه. با دیدن لینک زیر عکس شهر رو هم میتونین ببینین که با گفته های ناصر خسرو منطبقه
پیوند به وبگاه بیرونی

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۸:

جمع دوبیتی : 8712

محمد بینش (م ــ زیبا روز) در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۱ - در بیان آنک موسی و فرعون هر دو مسخر مشیت‌اند چنانک زهر و پازهر و ظلمات و نور و مناجات کردن فرعون بخلوت تا ناموس نشکند:

رانکه موسی را منور کرده ای
مر مرا ز آن هم مکدر کرده ای .
بهتر است "ز آن که" بنویسیم تا معنی فاسد نشود .
می فرماید از آن چیزی که موسی را نورانی کرده ای با همانچیز یعنی قضا و قدر مرا در ظلمت آورده ای

منصور در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۵:

سلام بهتر است در بیت دوم به جای بصیت ،"به صیت" نوشته شود صیت به معنای آوازه و شهرت است

محمدعلی اعتمادراد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

کسانی که ادعای ادبیات و فرهنگ چشم شما روکور کرده.آیا توهین به طرفداران بزرگترین مرد موسیقی تاریخ ایران کار درستیست؟انتقاد در قالب ادب و احترام پذیرفتنی است....مثال آن دوستمون که گفته بودن تا یک کاری رو نشنیدیم نباید به اون لقب شاهکار بدیم که این عقیده ی بسیار درستی است.جناب آقای x.چاوشی دوستان عقده ای نیستند که در اینجا عقده گشایی کنند(به ادبیات خود این فرد دقت کنید)اما آنها نظر خود میگویند شما نیز نظر خود گو.....حرف زیاد است اما........والسلام

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

جناب علیزاده،
زیباست ،مگر که در مصرع نخست به جای بود میبایست بد میسرودید تا وزن دچار اشکال نشود.
دوش در حرم آنی، بد مرا دل و جانی
و چشمان نورانی آن کیستند؟ شما یا مه ثانی؟
و ببخشایید

علیرضا صباغ معینی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:

متاسفانه در این رباعی ضمایرافعال را اشتباه نوشته است
بر من قلم قضا چو بی من رانی
پس نیک و بدش ز من چرا میدانی
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانی
واضح است که بایستی فعل به سوم شخص تغییر پیدا کند وقرینه آن مصرع سوم است.

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:

که+ او ، ( کو) که به مانای کس و او . میتوان گفت هرکس که شنید، ( هرکه شنید) گفت.......

فاطمه در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد دوم » مردم‌فریب:

عالی بووووود.......

بابک در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:

میاحیان گرامی،
کو. (موصول + ضمیر) ۞ مخفف که او. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). که او. که وی . (فرهنگ فارسی معین ) : راهی کو راست است بگزین ای...

میاحیان در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:

با سلام و درود . مخفف که او در نگارش پارسی کاو درست تر است کو به معنی کجاست .خواجه می فرمایند در بیان درستی و راستی آن پاک نهاد هر آن چه را عیان کرده ام همه تحسین کرده اند و صدق و درستی آن را گواهی نموده اند.

خسرو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:

با اجرای بی نظیر همایون شجریان..حتما گوش کنید

MR در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

سلام
از نظر من "چون اثر او نماند محو شد اجزای او" اجزای او باید تبدیل شود به "چون ما را سر او نماند محو شد اجزای او"
که معنیش میشه چون ما قدرت یا حوصله و توان تحملش رو نداشتیم اجزای او محو شد
تا نظر دوستان چه باشد

fateme در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:

این شعر بی نظیـر با صای استاد چاوشی بی نظیرتر شه چاوشی همتــا نداره ..

۱
۳۹۴۳
۳۹۴۴
۳۹۴۵
۳۹۴۶
۳۹۴۷
۵۴۶۹