حسنی که یادش آینهٔ حیرت آب داد
زان رنگ جلوه کرد که داد نقاب داد
هرجا بهار جلوه او در نظر گذشت
شکیکه سر زد از مژه بویگلاب داد
یک -جلوه داشت عاشق ومعشوق پیش این
خون گردد امتیاز که عرض حجاب داد
پرواز شوق از عرق شرمگل نکرد
خاکم غبارهای تپیدن به آب داد
از حرص این قدر غم سباب می کشم
لبتشنگی سرم به محیط سراب داد
آخر ز گریه نشئهٔ شوقم بلند شد
اشک آنقدر چکید که جام شراب داد
زان گلستان که رنگ گلش داغ لاله است
نشکفت غنچهایکه نه بویکباب داد
کمفرصتی به عرض تماشای این محیط
آیینهٔ خیال به دست حباب داد
از بس که معنیام رقمی جز هوا نداشت
گردون به نقطهٔ شررم انتخاب داد
داغم ز رشک منتظری کز هجوم شوق
جان داد اگر به قاصد جانان جواب داد
چون صبح در معاملهٔ گیر و دار عمر
چندان نهایم ساده که باید حساب داد
بیدل ز آبروطلبی دست شستهایم
کاین آرزو بنای دو عالم به آب داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی است که با تصاویری زیبا و نمادین بیان شده است. شاعر از دریچه عواطف خود به عشق مینگرد و به ببیننده جلوههای معنوی و طبیعی عشق را با استفاده از عناصر طبیعی مثل گل، بهار، و آب نشان میدهد. احساسات عاشقانه، شوق و انتظار، و نیز غم و حسرت بر اثر فاصله از محبوب در شعر به تصویر کشیده شدهاند. شاعر همچنین به ناپایداری زندگی و حساب و کتاب زمان اشاره میکند و در نتیجه، به این نکته میرسد که باید در زندگی به عشق و آرزوها توجه و اهمیت داد.
هوش مصنوعی: زیباییاش چنان در خاطر میماند که مانند آینهای حیرتانگیز، تأثیر میگذارد. به دلیل آن رنگ و جلوهای که دارد، به صورتش نقاب نمیزنند و به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: هر جا که بهار زیبایی و جلوهاش را نمایش میدهد، عطر گلاب از مژههایی که به شوق و شگفتی میدرخشند، به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: عاشق و معشوق جلوهای خاص داشتند که در این حالت، خون و زندگیشان به یک امتیاز تبدیل میشود و به معنایی، حجاب و فاصلهای که بین آن دو وجود دارد، نادیده گرفته میشود.
هوش مصنوعی: با پرواز آرزوها و شور و شوق، زمین متوجه عرق شرم من نشد و غبارهای ناشی از تپش قلبم به آب پیوست.
هوش مصنوعی: از شدت طمع و حرص، چنان غمی را تحمل میکنم که مانند کناری از آب، سر بر سراب میزنم.
هوش مصنوعی: پس از گریه کردن به خاطر شوق و شادمانی، اشکهایم به قدری ریخت که مانند یک جام شراب به من احساس سرخوشی داد.
هوش مصنوعی: در باغی که گلهایش به رنگ قرمز و شفاف لاله میباشند، هیچ غنچهای شکوفا نشده است که بوی خوش کباب را بدهد.
هوش مصنوعی: فرصتی کوتاه برای مشاهده این دنیا به اندازهٔ یک تصویر در ذهن، به حباب داده شد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه همهٔ وجودم فقط به روح و احساس مربوط میشود، سرنوشت مرا در موقعیتی قرار داد که به شرم و خجالت دچار شوم.
هوش مصنوعی: دل من پر از حسرت است به خاطر اینکه منتظر کسی هستم که اگر به خاطر شوقش جانم را از دست بدهم، جواب پیام عشق را خواهد داد.
هوش مصنوعی: وقتی صبح میشود و درگیر مبادلات زندگی هستیم، نباید آنقدر ساده باشیم که فکر کنیم عمر ما بیحساب و کتاب است.
هوش مصنوعی: ما از دنبال کردن آبرو و اعتبار دست کشیدهایم، زیرا این آرزو باعث شده که پایه و اساس دو جهان را به خطر بیندازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب را به نور روی چو مهتاب تاب داد
دل را به بند سنبل پرتاب تاب داد
آواره کرد از دلم آن صبر کو مرا
با تیر چشم او گه پرتاب تاب داد
مسکین دلم در آتش هجران بسوخت ولی
[...]
سلطان دین رضا چو تقی را لعاب داد
بر کونش اطلاع به یک فتح باب داد
در بر محمد ابن علی تقی گشود
سایل ز هرچه کرد سئوالش جواب داد
علمی که داده بود محمد به مرتضی
[...]
سیل غمی که داد جهان خراب داد
خاکم به باد داد به رنگی که آب داد
راحت درین بساط جنونخیز مشکلست
مخمل اگر شوی نتوان تن به خواب داد
یارب چه مشربم که درین شعله انجمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.