سیدمحمد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱:
گمنام عزیز موافقم ، آفرین
نمیرم ازین پس که من زنده ام
زنده باشید
محسن خانی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:
در بیت آخر طنز ظریفی نهفته است: «حریف تروشروی ناسازگار/ چو خواهد شدن دست پیشش مدار» یعنی، حریف ترشروی نازساگار اگر میخواهد از پیشت برود مانعش نشو! حریف تندروی ناسازگار نیز مانند بادی است که در شکم پیچیدن گرفته است و با رها کردنش راحتی به وجود میرسد.
عیسی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۸ - حکایت در معنی شفقت:
شمسالحق عزیز، در این جا باید دو نکته رو در نظر داشت:
-اول اینکه اگر این سؤال راجعبه شاعری پرسیده میشد که وسواس در بهکار بردن کلمات (سره) پارسی داشت، اونوقت جای تامل وجود میداشت. اما سعدی و شعرای غزلسرا غالبا چنین وسواسی ندارن.
- ظاهرا لغت جوهری بعنوان جواهرشناس متداول بوده و در بازه زمانی زندگی اونها بیشتر از گوهری بر سر زبان بوده. یک سیر اجمالی در اشعار خود سعدی نشون میده سعدی بارها این لغت رو استفاده کرده که گاهی صراحتا بهمین معنیه و گاهی مقارن ایهام هم هست (دربرگیرنده معنای معنوی جوهر (=گوهر)). مثلا چیزی که در ذهنم هست اینه:
گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی
حتی راجعبه حافظ هم این استفاده به صورت ملموسی دیده میشه. فقط بعنوان یک مثال:که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
علیالخصوص این مصرع اخیر تعمد شاعر رو در بکار بردن جوهری بجای گوهری برای صاحب صنف کاملا نشون میده ( چون کلمه گوهر هم در اون هست). بنابراین نتیجه میگیریم که یک دلیل عمده رایج بودن جوهری بجای گوهری هست در اون بازه زمانی و عدم وسواس شاعر برای خرج کلمات پارسی سره، باعث شده همین رو استفاده کنه.
عیسی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:
ظاهرا فقط من نخوندم این شعر رو (شوخی :) ). اما براستی راجعبه غزل سعدی شاید ایجاد ساختارهای مشابه به این اندازه قوی از لحاظ تکنیک و محتوا از جانب هیچ کسی بجز خودش ممکن نباشه. قطعا یکی از بزرگترین اقبالهای حافظ شاگردی او (به لحاظ زمانی) در محضر سعدی بوده. یاد مقالهای از استاد کدکنی افتادم که یکی از اشتباهات استاد مینوی رو در رابطه با تفسیر یکی از ابیات سعدی تشریح می کنن. غزل سعدی و عشق سعدی بینقص و دست نیافتنیه.
عیسی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۸:
ممکنه اشتباه کنم. اما shebeh یا shebah بخونید و یک نوع سنگ تیره قیمتی صیقلخورده در نظر مجسم کنید. در اینصورت صحبت از یک صندوقچه آرایش هست احتمالا و با این دیدگاه، شعر تا اخر معنای سرراستی خواهد داشت. البته هرآینه ممکنه اشتباه کرده باشم که دوستان عزیز، حتما تذکر خواهند داد.
عیسی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:
محسن عزیز، البته که حافظ یک عارف بزرگه و به نظر نمیاد کسی با مطالعه چنین ادعایی رو زیر سؤال ببره. اما شما نمیتونید ثابت کنید که بزرگترینه. چه بسا عارفانی که شاعر نبودن و نیستند و حتی چیزی هم منتشر نکردن و نمی کنن. شما میتونید ثابت کنید که قطعا چنین افرادی وجود ندارن. ازدیاد محبت شما رو به حافظ درک می کنم اما لطفا به بیراهه نریم و با منطق پا بر سر تعصب بگذاریم. حافظ تجمعی از انسان، شاعر، ادیب، عارف، جامعهشناس، مورخ و حکیم هست. گاهی برخی ازین این خصوصیات بر موارد دیگه غلبه پیدا می کنن. تعصب های این چنینی نمیتونن این گزاره کاملا صحیح رو مردود کنن. البته اگر جز این میبود هم لطفی نداشت. آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد.
عیسی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:
اوه. چه اشتباهی کردم. منظورم تمام غزل بود.
گمنام در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱:
آ سید ممد گرامی،
من نیز با " را " خوانده و به یاد سپرده ام، مگر که نمیرم ازین پس، ( از آن )که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام . نیز
و چه تخم نژاده ای
روفیا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:
درود دوستان
چند بیت از این غزل دلنواز توسط امید معنوی خوانده شده و ترکیب آن با انیمیشین دوست داشتنی به کارگردانی سارا طبیب زاده ارزش دیدن را دارد.
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:
جناب شمس،
اگر از زبان شمس است ، روی سخن وی با بلخی بوده است و این بلخی است که می گوید نیمیم زترکستان ، نیمیم ز فرغانه ، و فراموش نکنیم که تبار شمس را جمله شرح حال نویسان تبریزی دانسته اند جلال الدین تبار فرغانی دارد.
از دیگر سو این دو چنان درهم تنیده بوده اند به ویژه در این غزل، که جدا کردن که و کی گر نه محال بسیار دشوار است.
کسرا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۲:
به به ... چقدر زیبا
سیدمحمد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱:
ازان پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن من پراگندهام
در نسخه ی چاپ مسکو به همین صورت آمده ، ولی در نسخه های دیگری به صورت :
ازان پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن” را “ پراگندهام
آمده که به نظر درست تر می آید ، و از تکرار ” من “ احتراز شده ، چون زمانی که پراگندام می گوید ، لغت ” من “ اضافی می نماید.
زنده باشید
مهراندوز در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۹:
اگر لینک بالا معتبر نبود از لینک زیر برای شنیدن اجرای زیبای خانم معاونیان استفاده کنید
پیوند به وبگاه بیرونی
مهراندوز در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۹:
این شعر رو خانم شهره معاونیان در آلبوم مولانا و شورا اجرا کردن
پیوند به وبگاه بیرونی
کل آلبوم
پیوند به وبگاه بیرونی
کمال در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:
8751
عیسی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:
حامد عزیز، درود. من هم از خوندنش لذت شدیدی بردم. میشه اتصالش داد به وحدت وجود و بارها راجع بهش صحبت کرد. اما باور کنید اثری از برخالها در این شعر زیبا ندیدم.
.... در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۸:
ببخشید منظور از شبه ها در بیت دوم و سوم را متوجه نمیشوم. در ضمن تلفظش همان شِبْه است یا چیز دیگری؟
میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:
سلام
همه ابیات مقطع حافظ زیبا وقابل تامل است :
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
حافظ بااشعار خوش و شورانگیزخویش عراق فارس را را مسخر کردی ، حال نوبت بغداد وتبریز فرارسیده است. این شاعربزرگوار درضمیرباطن خود اراده نفوذ در سایربلاد را داشت .
الحمدالله حال که می بنیم درجهان خواننده ومحبانش خیلی زیاد است.
علی__ در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:
در مورد "در آ "در بیت چهارم:
در آ فعل امر از مصدر در آمدن است.در آمدن در متون و اشعار گذشته معنای وارد شدن داشته است(در=داخل)
پس مصرع دوم بیت چهار به این ترتیب مهنا می شود:
از در عیش وارد شو و به راه عیب و ننگ پا مگذار.
واضح است که عیش در اینجا همچون بسیاری دیگر از کلمات اشعار حافظ استعاره است و منظور از عیش در کلام حافظ همان سرخوشی و مستی روحانی و عرفانی است که در نتیجه ی توجه و کاوش در ذات معشوق (به احتمال زیاد خدا) حاصل می شود.
رضا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵: