کمال در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۵:
ج.آ : 7785
Bahram Hosseinzadeh در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:
در بیت دوم وقتی سخن از این می آورد که چرا " گوش به فرمان رقیب" هستی؟ باید دانست که رقیب به معنای اصلی اش یعنی محافظ و نگهبان و بادیگارد. معادل فارسی رقیب، همان جاندار میشود در شعر حافظ: ببرد زود به جانداری خود پادشهش...
یعنی مخاطب شعر فوق، معشوقی ست که باید از او محافظت کرد تا مثلا مورد تعرض اوباش و لات ها در کوی و برزن قرار نگیرد.
بادیگارد و محافظ داشتن، یک خصلت انسانی ست و خدا و اولیا و انبیا نیازمند آن نیستند...
سید محمد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:
ذبیح الله گرامی
خراب اول به مانای خرابه است ، کاروانسرای خراب این دنیا
خراب دوم حال خراب است از مستی
زنده باشی
رضا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴:
رودکی بزرگ، در این شعر به مانند شاعران نوپرداز روزگار ما فضا سازی کرده است،زوال و بی رمقی صحن چمن را ناشی از نفس زمستانی ماه دی به رنگ دم گرگ و پلنگ تشبیه کرده است،در بیت دوم دیگر با ر با آمدن بهار صحن چمن را از وجود رنگهای الوان بهار به رنگ های ارژنگ کتاب مانی نقاش تشبیه کرده است.
رضا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴:
منظور از "دم "در مصرع اول بیت اول دهان است، لکن" دم" در مصرع دوم دم است.
ژنگ : ارژنگ کتاب مانی نقاش
معصومه در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۶:
درتاز درجهانش اما نه در جهانش یعنی چی؟
شهرام در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۹:
این شعر را همایون عزیز در اثز خدایان اسرار به همراه گروه سیاوش با تنبور نوازی سهراب پورنااظری خواننده و به چه استادی و دلنواز یخوانده ترک دوم ازآلبوم است. توصیه میکنم تهیه کنید و گوش کنید. عالی
بهزاد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۳:
در بیت آخر "به" جا افتاده است.
خمش کنم که خمش به به پیش هشیاران
میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۴ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:
سلام
مصرع آخرش را توضیح دهید :
خراب اول وخراب دوم چه فرق دارد
ناصر در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:
مرحوم بسطامی این شعر رو بسیار زیبا به آواز خوانده اند. خدا رحمتش کند.
ناصر در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
واقعا استاد بسطامی با تصنیفشان حق مطلب را به جای آوردند.
ناصر در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۳:
مرحوم بسطامی هم در تصنیفی زیبا این شعر را خوانده اند.
.... در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
اگر هم فرزند مادر گیتی نباشد،
حاصل ازدواج میترا است و احتمالا فردی چون زئوس که این قدر افسانه ای است.
البته از این که بگذریم، کار منتقد همین ایراد قافیه گرفتن است، اگر قرار باشد که منتقدان همه برترین باشند که منتقد نمی شوند. خودشان شعر می گویند.
سیدمحمد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:
دولتطلبی سبب نگهدار
چو خواهان ثروت و مکنت و جاه و جلالی ، ابزار لازم را آماده کن .
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
زنده باشید
احمد خرمآبادیزاد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:
در کهن ترین نسخه حافظ (سال 801 هجری)، با دیباچه محمد گل اندام، بیت ششم چنین است:
"گر موج خیز حادثـــه سر بــر فلک زنـــد
عارف به آب، تر نکند رخت و پخت خویش"
خوشبختانه، این نسخه بسیاری از تناقض های دیگر را نیز حل می کند.
آذر در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون (1. طلب)
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون (2. عشق)
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردش های گوناگون (3. معرفت)
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی پایان شود بی آب چون هامون (4. استغناء)
شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را
کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون (5. توحید)
چو این تبدیل ها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی چون (6. حیرت)
چه دانم های بسیار است لیکن من نمی دانم
که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون (7. فنا)
عیسی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
ناشناس عزیز؛ متاسقانه یا خوشبختانه شما در مورد حافظ با یک موضوع مشخص سر و کار ندارید. مثلا در رابطه با اشعار خیام، بزرگترین چالش شما این خواهد بود که کدام یک از این اشعار واقعا از آن خیام هستن. اما در رابطه با "دیدگاه خیام"، بعید میدونم در یک جمع صد نفری حتی دو نفر پیدا بشن که ادعا کنن برخی از اشعار خیام کنائی هستن، یعنی مثلا بیتی که در اون توصیه به مصرف مشروب می کنه، در رابطه با یک حظّ عرفانی هست. دلیلش رو میدونید؟ دقیقا برمیگرده به شخصیتشناسی و مطالعه تاریخی زندگی خیام به اضافه سیطره غالب اشعار خیام. شما نمیتونید بگید: "نه؛ مقداریش هم برمیگرده به خاصیت رباعی. چون رباعی این قوّه رو نداره که بشه مفاهیم عمیق رو در قالب اون بیان کرد." چراکه من به سرعت باباطاهر رو مثال میزنم که به زعم بسیاری از اهل فن، عمیقترین معانی رو در اشعارش در همون دوبیتی ها گنجونده. اما درمورد "شاعری ( عارفی؟)" مثل حافظ مساله به این سادهگیها نیست. تمام عواملی که راجعبه خیام برشمردم، در مطالعه شعر حافظ وجود دارن. اون چه چیز (هایی)ه که باعث میشه در اون جمع 100 نفره اختلافنظرهای گوناگونی راجعبه تقریبا تمام اشعار حافظ بوجود بیاد؟ ایهام! ایهام در تاریخ، شخصیت حافظ، موضوعاتی که در شعر حافظ بهشون اشاره شده، غزل، کنایهها و استعارات بسیار زیاد در شعر حافظ و البته "هیجان". هیجان شخص خواننده برای برداشت متفاوت نسبت به برداشتهای حال حاضر. در شعر مثلا خیام، شاعر تلاشی برای ایجاد صنعات ادبی در شعرش نمی کنه؛ چرا که همینهائی که در دست داره برای بیان مفاهیمی که میخواد کاملا کافی هستن ( البته حقیقتش رو بخواید زیاد امیدوار نیستم تا مثال من رو فقط بعنوان یک مثال تمیز بدید). درمورد شعر حافظ، چرا شاعر خودش رو میکشه تا اینهمه صنعات ادبی رو استفاده کنه، وام بگیره و حتی ایجاد کنه؟ آیا نمیتونست مفاهیم "کاملا زمینی" رو به صورت سادهتری عنوان کنه تا ما اینجوری دچار سوبرداشت نشیم؟ در بسیاری از ابیات حافظ ملاحظه میکنید که مفهوم از تمام ابزاری که حافظ در دست داره و مثل موم میتونه اونها رو به اشکال دلخواه دربیاره، پیشی میگیره. مشخصه که باید هوشمندانهتر اونها رو مطالعه کرد. به نظر من تعابیر سطحی درمورد اشعار حافظ که اشعار رو در حیطه عشق و کامجستن زمینی قرار میده درجاهائی صحیح هستن. اما گاهی تبدیل میشن به توهم، آنچنانکه سیروس شمیسا این توهمات رو راجعبه او و بسیاری دیگه جمعآوری هم میکنه و میگه "حتی میتونستم 10 برابر بنویسم". گرچه برخی از صحبتاش صحیح هستن ولی لابلای توهماتش گم میشن. از اونطرف هم برخیها کاسه داغتر از آش میشن و دفاع می کنن ازینکه او عارفی بینظیره و تمام اشعارش تعبیر عرفانی دارن. به نظر من هردوی این دسته افراد، در حماقت بهسر میبرن. من اگه درمورد بیتی از حافظ دچار شک بشم و دانش تاریخی و شخصیتشناسی و شعرشناسی، سبکشناسی، ایماژ و مطالعهام کفایت نکنه، نظرات بزرگان رو درباره اون میخونم و برمبنای دانستههام تعبیر میکنم. اصلا هم علاقهای به این ندارم که در این کشمکشهای عاری از اخلاق و دانش شرکت کنم. ضمنا کاملا مطرود و غیرصحیح میدونم که مجموعهای از نوشتههای برخی وبگاه ها رو بدون اینکه حتی منظمشون کنم ذیل بسیاری اشعار کپی-پیست کنم. چون مطمینام باعث کسالت خواننده میشه و خواننده مجبوره بسرعت از روی اونها عبور کنه. در اینگونه موارد که کثرت مطلبی که شخص برای نقل قول انتخاب میکنه زیاده "عاقلانه" اینه که "لینک" داده بشه. امیدوارم بجای تلاش القای نظرات شخصی، قدری "مطالعمون درکنار تعقل" رو بیشتر کنیم.
روح اله در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۰ - زیافت تاویل رکیک مگس:
با سلام
لطفا غلط املایی تیتر را اصلاح فرمایید. (زیافت به ضیافت تغییر یابد.)
با تشکر
روفیا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵:
که این عجوزه عروس هزارداماد است...
شهرام در ۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷: